0

مطالب علمی - پزشکی

 
yaemamhasan2
yaemamhasan2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 11008
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی
جمعه 9 اردیبهشت 1390  4:52 PM

 

سلامت روان جزء مهمی از  ابعاد سلامت انسان است، از این رو فرد را از جنبه های شناختی ، عاطفی و توانایی های خود برای ایجاد ارتباط با دیگران آگاه می سازد. انسان با داشتن سلامت روانی ، بهترمی تواند بر استرس هاو فشارهای  زندگی فائق آید و کارهای روزانه خودرا پربار تر و سودمندتر گرداند ، همچنین فرد مفیدی برای جامعه باشد. اختلالات و مشکلات روانی ، عصبی با تاثیر روی سلامت فرد ، کارکرد وی را در جنبه های مختلف زندگی : فردی ، خانوادگی و اجتماعی دستخوش اختلال می سازد .

به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، از اهمیت سلامت  روان  همین بس ، که پایه و اساس رشد انسان است ، از این رو  باید پذیرفت که سلامت روان همراه زندگی است . به این عبارت توجه کنید : انسان سالم محور توسعه پایدار است . بنابراین توجه به ابعاد چهار گانه انسان  و سلامت این ابعاد بسیار مهم است . به عبارت دیگر بهداشت به معنی سلامتی است . اما سلامتی فقط نداشتن بیماری نیست .

انسان علاوه بر اینکه جسمی سالم دارد ، خوشحال ، راضی و شاداب زندگی می کند ، توانایی برخورد با مشکلات روزمره زندگی  را دارد و می تواند با این کار ، دیگران را هم به لذت بردن از زندگی علاقمند نماید. این فرد دیگران را آزار نمی دهد و به زحمت نمی اندازد.

به ارزشها و جنبه های معنوی پای بند بوده ، در زندگی دارای برنامه ریزی هدفمند است . فردی با چنین خصوصیاتی ، انسان سالم تلقی می شود که می تواند رشدیابد و بالنده شود .

 انسانها به دلایل مختلف ممکن است دچار بیماریهای جسمی شوند . عواملی    مانند :  سوء تغذیه ، میکروبها ، تغییرات محیط زندگی ، فرسودگی و صدمه جسمی ،کمبود مواد مورد نیاز خونی و عوامل فراوان  دیگر …  ،  امروزه اغلب بیماریهای جسمی توسط پزشکان قابل درمان و کنترل اند. روان هم مانند جسم ممکن است دچار بیماری شود. 

عوامل ژنتیکی ، فردی ، خانوادگی ، اجتماعی ، اقتصادی ، عفونت، ضربه، نرسیدن خون، خونریزی  ، تومور ، مصرف طولانی الکل  ، کمبود مواد غذایی، صرع درمان نشده و بیماریهای پیش رونده مغزی ، اعتیاد و سوء مصرف مواد .. . می توانند زمینه ساز بیماری های روانی ، عصبی شوند . خیلی از ماها در بعضی زمانها دچار آشفتگی های هیجانی می شویم .

 گاهی احساس غمگینی می کنیم و زمانی حالت تنش و اضطراب ،خشم و سردر گمی وجود ما را فرا می گیرد که این حالت ها چندان بطول نمی انجامد . چنین حالاتی در رفتارهای روزمره ما خیلی تکرار می شوند وحتی افرادی هم هستند که تحت هیچ شرایطی خشمگین    نمی شوند.

 چنین حالات و تغییراتی غیر طبیعی نیست . اما گاه این علائم استمرار و شدت یاقته و بر کارکردهای فردی، خانوادگی و اجتماعی ما تاثیر زیادی می گذارد از این رو هم برای ما و هم برای دیگران    آزار دهنده و غیر قابل تحمل می شود .
 برخی ویژگیهای مهم در بیماران روانی ، عصبی :
 تغییرات غیر طبیعی در تفکر ، عاطفه ،حافظه و قضاوت فرد که از صحبت کردن و رفتار او شناخته می شود.
این تغییرات و ناراحتی حاصل از آن باعث اختلال در فعالیتهای روزمره شغلی ،تحصیلی ، فردی و ارتباط با دیگران می شود.
علائم ونشانه های بیماریهای روانی ، عصبی :
بیماریهای روانی با نشانه ها وعلائمی شناخته می شودکه می تواند توسط بیمار بازگو شود یا توسط دیگران مشاهده گردد.
الف ـ اختلال در عملکرد جسمی فرد
۱ – اختلال در خواب ، فرد ممکن است دیر بخواب رود ، صبح زودتر از زمان دلخواه از خواب بیدار شود ، خواب سبک و سطحی داشته باشد. کابوسهای مداوم او را ناراحت کند یا در خواب راه برود ،بسیار پرخواب شود و یا اصلاٌ خواب نداشته باشد. 
۲ ـ اشتها و غذا خوردن : تند غذا خوردن و گاه بی اشتهایی ، کم اشتهائی و کاهش وزن در این افراد مشاهده می شود. گاه فرد از غذا خوردن لذت نمی برد . پرخوری وافزایش وزن از دیگر نشانه هاست .
۳ ـ میل جنسی : تمایلات جنسی  ممکن است درفرد کاهش یا افزایش یابد.
ب ـ اختلال در عملکرد روانی
۱ ـ رفتار : رفتار فردممکن است باعث ناراحتی خود یا دیگران شود . گاه بسیار خشن و بی قرار است و با خشونت و پرخاش با دیگران برخورد می کند . لجبازی ، بهانه گیری، عصبانیت،  پرتاب کردن اشیاء،  شکستن شیشه ها ، گاه انزوا وگوشه گیری ، سستی و بی حالی از دیگر علائم است .
۲ ـ تکلم و تفکر : گاه بیش از اندازه و سریع صحبت می کند، حاشیه پردازی می کند ، حرفهای غیر ضروری می زند،گاه بسیار کم حرف می شود، یا اصلاًًُُ حرف نمی زند ، گاه افکار غیر منطقی داشته ، اعتقادات غلط و اصرار بر آن  ، بر فکر او مستولی می شود، به دیگران شک می‌کند، ار آنها می ترسد. دیگران را دشمن خود می داند وگاه کلام و افکار او کاملا بی ریط و نامفهوم می شود، گاه احساس گناه بی جا دارد و گاه ناگهان هر موردی را بیان می‌کند . ( هذیان )
۳ ـ هیجانات : گاه غمگین و افسرده و گاه به شکلی غیر معقول شادی و شعف او را در بر می گیرد . گاه شدیداُ مضطرب است و گاه ساکت و آرام است .
۴ ـ ادراک :  گاه صداهایی می شنود که وجود خارجی ندارد. چیزها و اشیایی را می بیند که وجود ندارد و…            ( توهم )
۵ ـ حافظه : معمولاُ حافظه فرد مختل می شود، ضعف تمرگز ،کاهش حافظه ، حواس پرتی  و گاه در بعضی از موارد افزایش حافظه در فرد دیده می شود.
۶ ـ قضاوت : در برخی افراد قضاوت فرد برای تصمیم گیری درست و منطقی مختل می شود. استدلال فرد مختل شده و تصمیمات اشتباه  بطورمرتب تکرار می شود.
ج ـ اختلال در فعالیتها و سایر کارکرد ها
نگرش و دیدگاه مردم در مورد بیمار روانی :

اگر با بیمار روانی شدیدی روبرو شوید ممکن است یک یا تعدادی از واکنشهای هیجانی زیر را از خود نشان دهیدکه مستقیم یا غیر مستقیم برعکس العمل شما نسبت به او تاثیر خواهد گذاشت :
۱ ـ احساس ترس و تردید در اینکه ممکن است او خطرناک باشد.
۲ ـ احساس خشم و طرد، بدلیل اینکه ممکن است باعث مزاحمت واذیت شما شود.      
۳ ـ احساس علاقه و ترحم بدلیل رنجی که بیمار می کشد.
۴ ـ احساس خنده و تفریح بدلیل اینکه بیمار رفتارهای کودکانه دارد.
۵ ـ احساس بی اعتمادی بدلیل اینکه در گفتار و رفتارهای بیمار بی اعتباری وجود دارد.
همچنین ممکن است از او فاصله بگیرید،او را از سر خود بازکنید وبگویید او یک آدم خل است، چرا خودم را به دردسر بیاندازم، این نگرش ممکن است باعث شود که با چشم تحقیر به او نگاه کنید. تحقیر بیمار و ترس از او باعث کم توجهی به او می شود. بیمار نیز این موضوع را درک کرده و متقابلاً اعتماد نمی کند. از این رو وقتی به این شکل با او رفتار شد دیگر انتظار اینکه اعتماد کند، ارتباط برقرار نماید توصیه های درمانی را بپذیرد  بعید به نظر می رسد .
نکات مهم در ارتباط با بیمار :
بعنوان اولین قدم شما باید واکنش هیجانی ایجاد شده نسبت به بیمار را در خودتان شناسائی کرده  و آن را کنترل نمایید.بسیاری از بیماران قادر به شناخت این واکنش  ها در شما بوده ، عکس العمل مربوط به آن را از خود نشان می دهند. اگر شما از خود صداقت ، عشق و محبت نسبت به او نشان دهید بیمار نیز متقابلاً چنین احساسی را نشان خواهد داد. اگر با او همکاری کنید او نیز همکاری خواهد کرد.همچنین بیمار روانی یک انسان است و احساساتی نظیر دوستی، نفرت و احساس احترام به خود دارد. بنابراین بخاطر داشته باشید که در برخورد با بیمار باید اورا انسانی دردمند تلقی کنید که نیازمند است تا او را با همه مشکلاتش درک کنید وبدون خدشه دار شدن شخصیت وی به او کمک کنید. اگر چنین برخورد انسانی را در ارتباط با بیماران روانی رعایت کنید می تواند الگوی خوبی برای ارتباط با بیماران جسمی و حنی دوستان و اطرافیان خودتان در طول زندگی باشد.
نکته پایانی :  در همین راستاء یکی از برنامه مهم وزارت بهداشت ادغام برنامه سلامت روان در نظام مراقبتهای بهداشتی اولیه  است از دلایل  مهم ادغام سلامت روان این است که  :
۱- شیوع و بار بیماریهای روانی در جامعه زیاد است .
۲- مشکلات جسمی و روانی در ارتباط تنگاتنگ  بایکدیگر هستند .
۳- دوره درمان بیماریهای روانی طولانی است .
۴- خدمات سلامت روان در مرافبتهای بهداشتی اولیه برای مردم قابل دسترسی است .
۵- خدمات سلامت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه جنبه های  حقوق انسانی را ارتقاء می دهد.
۶- خدمات سلامت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه کم هزینه و مقرون به صرفه است .
۷- خدمات سلامت روان در مراقبتهای بهداشتی اولیه پیامدهای بهداشتی مفیدی را به دنبال دارد .
و اما اهداف برنامه های سلامت روان در کشور :
۱- شناسائی و درمان اولیه بیماران  روانی ، عصبی در جمعیت تحت پوشش.
۲- فراهم نمودن امکانان مشاوره و مداخلات رواندرمانی مناسب  .
۳- پیشگیری از بروزبیماریهای روانی و بالا بردن سطح سلامت روان  جامعه .
۴- ارجاع موارد دشوار و پیجیده اختلالات روانی ، عصبی  به متخصصان روانپزشکی ، روانشناسی و ….
۵- آموزش خانواده ها و دیگرگروههای هدف با موضوع سلامت روان و اهمیت آنها .
۶- مداخله در بحران ، حوادث و بلایا ( حمایتهای روانی، اجتماعی از آسیب دیدگان حادثه ) .
۷- پیشگیری ازبروز خودکشی ، نظام مداخله موثر و اقدام برای کاهش موارد آن  .
۸- پیشگیری از اعتیاد .
۹- آموزش مهارتهای زندگی .
۱۰- آموزش مهارت فرزندپروری.
تدوین  : 

محمودرضا هاشم ورزی ـ کارشناس ارشدروانشناسی بالینی
MPH بهداشت روان و اعتیاد – مدرس دانشگاه

امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها