پاسخ به:مطالب علمی - پزشکی
پنج شنبه 1 اردیبهشت 1390 11:28 AM
اگرچه بلایا به ویژه بلایای طبیعی منحصر به زلزله نبوده و مواردی چون سیل ، آتش سوزی وسیع ، طوفان ، جنگ ، خشکسالی و موارد دیگر را نیز شامل می شود ، اما به دلیل قرار داشتن کشور ایران بر روی کمر بند زلزله آلپ هیمالیا ، زلزله وجه غالب و اصلی بلایائی است که هرچند یکبار نقطه ای از کشورمان را در معرض آسیب و بحران قرار می دهد . وقوع زلزله های سلماس ، طرود ، لار ، بوئین زهرا ، بندر عباس ، طبس ، رودبار ، خرم آباد و بروجرد و بالاخره زلزله بسیار مصیبت بار بم یادآور دامنه ، شدت آسیب و هم پیاپی بودن آنها (با فواصل متوسط وقوع آنها کمتر از ۱۰ سال ) می باشد . از سوی دیگر وقوع سه مورد سیل ویرانگر در استان گلستان و حادثه سیل نکا در سالهای اخیر بیانگر آن است که هیچ نقطه ای از کشور مصون از حوادث غیر مترقبه نیست .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، اما هرچه جمعیت کشور افزایش می یابد ، قدرت تخریب و خسارات ناشی از وقوع این حوادث نیز افزایش می یابد . به موازات تراکم جمعیت ، آسیب پذیرتر شدن شهرها در مقابل بلایای طبیعی و بحرانهای تکنولوژیک ، اهمیت و حساسیت مدیریت بحران و برنامه های رویاروئی و کاهش اثرات بحران هرچه بیشتر می گردد.
اهمیت پرداختن به این موضوع :
ایران یکی از ده کشوربلا خیزدنیاست
ایران جزء پنج کشوراول دنیا دروقوع زلزله است .
زلزله وجه غالب و اصلی بلایائی است که هرچند سال یکبارنقطه ای از کشورمان را در معرض آسیب قرار می دهد. فواصل وقوع زلزله های شدید و ویرانگردرایران بطور متوسط کمتر از ده سال است مانند: وقوع زلزله های سلماس ، طرود ، لار ، بوئین زهرا، بندرعباس ، طبس ، رودبار، وبالاخره زلزله
مصیبت بار بم که یاد آور دامنه شدت آسیب و هم پیاپی بودن ،آنها می باشد .
علیرغم پیشرفتهای گسترده علمی در تمامی زمینه ها زلزله و سایر بلایا قابل پیش بینی نیستند .
با بزرگ شدن و فشرده شدن شهرها آسیب پذیری در مقابل بلایا خصوصاٌ زلزله بیشتر شده است .
بلایای طبیعی سالانه منجر به مرگ ، معلولیت جسمی و روانی عده بسیاری از افراد می شود .
بلایای طبیعی منجر به تغییر روند زندگی میلیونها نفر و خسارات شدید مالی برای افراد و ملتها می شود .
نکته مهم آنکه :
بلایا و به ویژه بلایای طبیعی قابل پیش بینی و پیشگیری نیستند ولی دو نکته مهم : اول عملیات نجات و امداد و اقدامات فوری بعد از وقوع فاجعه است .
دوم به حداقل رساندن آثار مخرب و فاجعه بار این بلایاست. بنابراین آگاهی از مسائل بهداشت روانی حادثه دیدگان ( بمنظور حمایتهای روانی ، اجتماعی ) متعاقب بلا یا جهت مداخله و برخورد بهنگام یکی از اولویتهای مهم بهداشتی است که از گسترش مشکلات و پیامدهای بعدی جلوگیری می کند .
اهداف آموزشی :
از خوانندگان عزیز انتظار می روددر پایان بتوانند :
انواع بلا یا را بشناسند و با مفاهیم بهداشت روان در بلا یا آشنا شوند .
اصول حمایتهای روانی اجتماعی برای آسیب دیدگان را بشناسند .
واکنشها و نشانه های روانی آسیب دیدگان را بدانند .
گروههای آسیب پذیر را بشناسند .
واکنشهای طبیعی سوگ را بدانند .
بتوانند حمایتهای روانی اجتماعی اولیه را هنگام مواجه با آسیب دیدگان ارائه نمایند .
فصل اول : مفاهیم کلیدی
در پایان فصل اول خوانندگان عزیزمی توانند :
۱- سلامت و بهداشت روانی را تعریف کنند .
۲- بلایا بشناسند .
۳- تنش و تنش زا را تعریف کنند .
۴- مدارا و روشهای مختلف آن را در مواجهه با بلایا بیان کنند .
۵- فرد آسیب دیده و تیم حمایتهای روانی ، اجتماعی را بشناسد .
سلامت :
سلامتی فقط نبود بیماری نیست ، انسان علاوه بر داشتن جسم سالم باید خوشحال ، شاداب و راضی زندگی کند ، توانائی برخورد با مسائل و مشکلات روزمره زندگی را داشته باشد ، بتواند در ارتباط با دیگران روابط سازگارانه داشته باشد . بعبارت دیگر سلامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی ، روانی و اجتماعی ، نه فقط نبود بیماری با تاکید بر این نکته که هیچیک بر دیگری ارجحیتی ندارد .
بهداشت روانی :
تامین ، حفظ و ارتقاء سلامت روان افراد جامعه است ، بگونه ای که آنها ، نه تنها بیماری روانی نداشته باشند بلکه بتوانند کارهای روزانه خود را بخوبی انجام دهند ، از زندگی خود لذت ببرند و با افراد خانواده و محیط خود ارتباط مناسبی برقرار نمایند . بعبارت دیگر حالتی از رفاه است که در آن فرد توانائیهایش را باز می شناسد و قادر است با استرسهای معمول زندگی تطابق حاصل کرده ، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد و بعنوان بخشی از جامعه با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد . بهداشت روانی به همه ما مربوط است نه فقط کسانی که از بیماریهای روانی رنج می برند .
:DISASTER بلا
امروزه بلا در اصطلاح عامه مردم کاربرد وسیعی دارد ، هر حادثه ای که منجر به ناخشنودی شود از باختن در یک بازی فوتبال گرفته تا سیل و زلزله و طوفان و … بلا نامیده می شود .
در گذشته های دورانسانها این واژه را با احتیاط به کار می بردند هرکسی جرات بر زبان راندن آن را نداشت . ریشه لاتین واژه disaster به معنی طالع نحس یا ستاره شوم است و ظهور این طالع نحس موجب بروز خسارات و لطمات جبران ناپذیری می شود .مطابق نظر پیشینیان بلا از آسمان نازل می شود و از حدود کنترل انسان خارج است .و اما :
به حوادثی که بروز آنها موجب به بار آمدن خسارات و تلفات زیادی خواهد شد بلا ، یا فاجعه گفته می شود.بعبارت علمی تر :
اختلال شدید زیست محیطی ، روانی و اجتماعی است که از توانائیهای فرد برای مقابله با مشکلات ناشی از آن فراتر باشد .
چکیده ای از برخی پژوهشهای انجام شده :
برخی مطالعات انجام شده در زمینه مسائل روان شناختی بیانگراین نکات بودکه :
در بازماندگان گردباد سریلانکا ۵۰% بازماندگان تا یکسال بعد از وقوع گردباد دچار اختلالات روانی بودند.
ازبازماندگان زلزله ۱۹۹۶هندوستان ۵۹% دچار اختلالات روانی شدید بودند
در زلزله سال ۱۳۶۹ رودبار و منجیل ۶۸% دچار افسردگی بودند.
در سال ۱۳۷۳ سه سال پس از زلزله رودبار و منجیل ۶۰% کودکان دچار اختلالات رفتاری بودند.
پژوهشهای انجام شده سال ۸۲ زلزله بم حاکی از شیوع مشکلات روانشناختی در ۸۲% بزرگسالان و ۸۴% کودکان بوده است .
همچنین ۶۵% کودکان و ۷۸% بزرگسالان دچار استرس پس از حادثه بودند.
وجه تمایز بین بلا یا فاجعه وبحران یا وضعیت اضطراری :
بحران یا وضعیت اضطراری عبارت است از : اتفاقاتی است که بطور معمول روی می دهد .این اتفاقات در محدوده کوچک و برای عده خاصی روی می دهد و برکل جامعه اثر نمی گذارد . لذا بازگرداندن این شرایط به وضعیت عادی کار چندان دشواری نیست و احتیاج به تجهیز کلیه منابع و امکانات جامعه ندارد .مانند : آتش سوزی یک پاساژ تجاری ،جرم و جنایت ، آسیب دیدن شبکه آب رسانی یک شهر یا منطقه و…اما بلایا یا فجایع عبارت است از حوادث غیر مترقبه ای که گربیان کل جامعه را بگیرد. حادثه ای که کل آحاد جامعه را در برگرفته و مقابله با آن به مهارتها و روشهای ویژه ای نیاز داشته باشد و برای جبران خسارات وارده نیز امکانات فوق العاده ای نیاز است که نوعاٌ مجبور به استمداد از کشورهای دیگر می شویم .
درجه بندی بحران :
بحران درجه یک : عبارت است از هر رویداد پیش بینی نشده و غیر منتظره ای که یک واحد به تنهائی و با امکانات معمول خود قادر به مقابله با آن باشد .بعضاٌ برای مقابله با آن ممکن است از سایر امکانات محلی نیز درخواست کمک شود .مانند بروز اسهال در یک روستا .
بحران درجه دو : هرگونه رویداد غیر منتظره ای که برای مقابله با آن دویا چند نهاد درگیر شده و قابلیتی بیشتر از حد معمول لازم باشد . مانند : بروز آنفلوانزای پرندگان در یک منطقه .
بحران درجه سه : عبارت است از هرگونه رویداد غیر منتظره که ابعاد آن بحدی باشد که برایمقابله با آن نیاز به تجهیزکلیه امکانات و نهادهای مسئول در شهر و یا کشور و حتی خارج از کشور باشد . در چنین شرایطی است که وضعیت فوق العاده اعلام می شود . مانند : زلزله در یک شهر یا وقوع سیل در یک منطقه
انواع بلایا :
کارشناسان و محققین بطور تجربی چها نوع بلایا ، یا
فاجعه را شناسائی و تقسیم بندی کردند :
۱- بلایای طبیعی – مانند : زلزله ، سیل ، گردباد
۲- بلایای تکنولوژیک : حوادثی که درنتیجه دخالتهای نا آگاهانه بشر در طبیعت و بر اثر یک غفلت و یا خطا در آزمایشات علمی روی می دهد . مانند : نشت مواد سمی از یک کارخانه تولید مواد شیمیائی ، انفجار مواد شیمیائی ،شکستگی لوله انتقال نفت ، گاز و…
۳- بلایا ، یا فاجعه سیاسی :
اقدامات آگاهانه و محاسبه شده انسان که موجب از بین رفتن جان انسانها و تخریب کلی جامعه می شود .مانند : جنگ ،آشوبهای اجتماعی ، بمب گذاری و…
۴- بلایای ، یا فاجعه اکولوژیک :
حوادثی که در نتیجه اقدامات مستقیم بشر و استفاده بی رویه از منابع طبیعی روی می دهد که موجب تخریب کره خاکی و جو زمین شده و بیش از آنکه نسل بشر را تهدید کند ، اثر مستقیمی برنابودی گیاهان ، منابع طبیعی و دیگر جانداران خواهد داشت .ممکن است اثر تخریبی آن سریع نباشد ولی غافلگیر کننده است مانند : تخریب جنگل ها ، مراتع ، بریدن درختان ، آتش سوزی و …
اثرات منفی و زیانبارفاجعه اکولوژیک :
با توجه به افزایش روز افزون جمعیت جهان ( قریب ۷ میلیلرد نفر ) و تراکم بیش از حد این جمعیت در مناطق شهری در بوجود آوردن اثرات اکولوژیکی بر کره زمین بسیار پر اهمیت است .در نتیجه در اثر پراکنده شدن گازهای خطر ناک مانند دی اکسید کربن و متان در سطح کره زمین ، دمای زمین بطور نامطلوبی در حال افزایش است و همین امر موجب بروز یک سری بلایای طبیعی خواهد شد .اخیرا دانشمندان اعلام نمودند با ادامه شرایط موجود میانگین دمای کره زمین در طول قرن جاری بین ۵/۱ تا ۵/۴ درجه سانتیگراد افزایش خواهد یافت .
یکی از متخصصین علوم جغرافیای آب و هوائی اظهار داشت : تغییر دمای زمین بسیار خطرناک بوده و می تواند الگوهای موجود آب و هوائی را برهم بزند ، نظام کشاورزی و کاشت و برداشت از زمین را دگرگون نماید ، میزان آب موجود در سطح کره زمین را تغییر دهد ، نوع و الگوی بیماری ها را دستخوش تغییر نماید ، خطرات ناشی از حوادث غیر مترقبه را افزایش داده موجب بروز زلزله ، سیل ، طوفانهای سهمگین و افزایش سطح آب دریاها و طوفان دریائی ( تسونامی ) گردد.
هرچند راههای مختلفی برای طبقه بندی بلایا وجود دارد ولی از نقطه نظر پیشگیری و آمادگی می توان بلایا را به دو گروه عمده تقسیم کرد :
۱- بلایای طبیعی : بلایائی که سبب یا منشاء وقوع آن خارج از اختیار انسان می باشد . برخی از این بلایا عبارتند از : زلزله ، سیل ، آتشفشان ،
طوفان و گردباد ، سقوط بهمن ، خشکسالی ، امواج سهمگین از دریا به خشکی( مانند سونامی ) یا پیشروی آب دریاها .
۲- بلایای انسان ساخته :
بلایایی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم منشا وقوع آن در کنترل انسان می باشد . جنگ مهمترین و بزرگترین بلای انسان ساخته است ولی موارد متعدد دیگری نیز وجود دارد که فهرست برخی از آنها در زیر آمده است :
آتش سوزی منزل
حادثه مرگباربا اتومبیل
سقوط هواپیما
فروریختن مسیر عابرین
آزاد شدن مواد شیمیائی سمی
حوادث هسته ای
:STRESSتنش
استرس واژه ای با مفهوم گسترده است که به تاثیر هرچیز در زندگی که نیاز به تطابق داشته باشد اطلاق می شود .
تنشهای محیطی یکسان در افراد مختلف پاسخهای متفاوتی را بر می انگیزاند .استرس همیشه زیانبار تصور نمی شود . اما وقتی این فشارها افزایش یابد به نقطه ای می رسد که از آن نقطه به بعد افزایش فشار باعث افت عملکرد فرد می شود و فراتر از این نقطه تاثیرات مخرب استرس روی سلامت جسمی ، روانی و یا اجتماعی آشکار می شود . در اینجا وقتی واژه استرس را بکار می بریم منظور محدوده بالاتر از این نقطه می باشد .
:STRESSOR استرسور یا تنش زا:
استرسورعبارت است از هرعاملی که موجب تنش( استرس) شود.
:COPINGمدارا:
مدارا شامل هر واکنش و اقدامی است که فرد برای فائق آمدن با آثار منفی واقعه تنش زا انجام می دهد .
مواردی از مدارای افراد در مواجهه با بلایا :
درخواست کمک از دیگران یا کمک رسانی .
صبت نمودن در مورد واقعه و سعی برای درک مفهوم آنچه رخ داده است .
جستجو برای کسب اطلاع در مورد سلامت عزیزان .
پنهان شدن .
سعی در ترمیم آسیب .
شرکت در مراسم بخاک سپاری اجساد .
انجام مراسم مذهبی .
تعیین اهداف جدید و برنامه ریزی برای آن .
استفاده از مکانیسمهای دفاعی مانند انکاربرای کاستن رنج .
آسیب دیده :
شخصی است که در اثر حادثه ای از ادامه زندگی سالم خود چه از نظر جسمانی و چه از نظر روانی ، خانوادگی و اجتماعی محروم گردیده است .
تیم حمایتهای روانی ، اجتماعی :
تیمی است متشکل از یک روانپزشک ، یک روانشناس ، یک روانپرستار ، یک مددکار اجتماعی که عمده وظیفه مداخله در بحران و ارائه مداخلات روانی ، اجتماعی را بعهده می گیرد .این تیم تحت نظارت اداره سلامت روان وزارت بهداشت بود و بصورت سیاری به محل اسکان افراد آسیب دیده مراجعه نموده و پس از غربالگری آنان از نظر وجود علائم روانی ناشی از حادثه ، در قالب گروههای مشاوره ای ، مداخلات روانی ، اجتماعی لازم را با همکاری سایر سازمانها مانند هلال احمر و… ارائه می نماید .محل استقرار این تیم در ستاد حمایت روانی ، اجتماعی در منطقه آسیب دیده می باشد .
چکیده فصل :
بهداشت روانی بعنوان بخشی از سلامت و به مفهوم تامین ، حفظ و ارتقاء سلامت روان افراد جامعه است .
بلایا به دو دسته طبیعی و انسان ساخته تقسیم می شود .
تنش به تاثیرهرچیزی در زندگی که نیاز به تطابق داشته باشد گفته می شود و تنش زا هر عاملی است که موجب تنش شود .
مدارا شامل هر واکنش و اقدامی است که فرد برای فائق آمدن با آثار منفی واقعه تنش زا انجام می دهد . برخی از این مکانیسم ها نا کارآمد و یا حتی مخرب است مانند انکار .
تیم حمایت روانی ، اجتماعی از یک روانپزشک ، یک روانشناس و در صورت لزوم یک مددکار اجتماعی تشکیل شده است که تحت نظارت وزارت بهداشت بصورت سیاری و با همکاری سایر سازمانهای ذیربط غربالگری فعال ، مداخله و پیگیری افراد آسیب دیده را انجام می دهد .
فصل دوم :
اصول حمایت روانی ، اجتماعی در بلایا :
از دانشجویان انتظار می رود پس ازمطالعه این فصل بتوانند اصول حمایتهای روانی ، اجتماعی را بیان کنند.
برنامه حمایتهای روانی ، اجتماعی در حوادث غیر مترقبه و بلایا مبتنی بر اصول زیر می باشد :
اصل اول و مهم بهداشت روان در بلایای طبیعی پرهیز از برچسب زدن بیماری به باز ماندگان می باشد .
تاکید بر طبیعی سازی واکنشها یک هدف عمده است تا گروه هدف نیز بدانند واکنشهایشان پاسخ معمولی به یک موقعیت غیر عادی است .
افرادی را که در جریان بلایا دچار واکنشهای روانی شده اند بیمار یا مبتلا به بیماری روانی تلقی نکنید .این علائم واکنش طبیعی به یک حادثه کاملا غیر معمول است و در بسیاری از موارد در طول زمان تخفیف یافته و از بین می رود .
دقت در انتخاب واژه ها :
کلمات تاثیر بسزائی دارند ، واژه های مورد استفاده در بلایا باید به دقت انتخاب شوند .از بکار بردن کلماتی که تداعی کننده ناتوانی هستند باید خودداری کرد.
ارائه مداخلات روانی ، اجتماعی به صورت گروهی بر روش انفرادی ارجح است :
چراکه بدین ترتیب علاوه بر تقویت شبکه اجتماعی ، جمعیت بیشتری در زمانی کوتاهتر تحت پوشش قرارمی گیرند. توانمند سازی افراد بازمانده و مشارکت آنان در برنامه ها اهمیت ویژه ای دارد:
خطری که در اغلب امدادرسانیها در بلایا وجود دارد ، تحقیر یا منفعل سازی دریافت کنندگان خدمات می باشد .هنگام کمک رسانی بسیاری از احساسات انسان دوستانه و متعغالی جلوه می کند اما باید مراقب احساساتی مثل برتری جوئی ، خودبزرگ بینی ، غرور و نیاز به سرویس دهی نیز باشیم ، که گاه در چنین
شرایطی زمینه بروز می یابد.دریافت کمک باعث آغاز روندی مثبت برای حل بحران می باشد ، اما گاه می تواند بعنوان ناتوانی و وابستگی کمک شونده نیز تلقی شود و باعث خشم آنان شود .مهمترین عامل پیشگیری کننده از بروز چنین احساساتی یا تعدیل چنین برخوردی از جانب آسیب دیدگان همان توانمند ساری . مشارکت آنان است . تاکید روی نقاط قوت و توانائیهای بازماندگان و آسیب دیدگان به اندازه توجه به مشکلات و ناتوانی هایشان مهم است .
مردم از طریق شرکت در برنامه ها احساس کنترل برزندگی خود را پیدا می کنند و در حل مسائل و تصمیم گیری توانا می شوند .باید توجه داشت که افراد بومی هرمنطقه در ارائه این خدمات به آسیب دیدگان موفق تر خواهند بود و از این رو توانمندسازی جامعه درگیر می تواند در همیاری گروهی و ارائه موثرتر خدمات مفید باشد .
مردم از طریق شرکت در برنامه ها احساس کنترل برزندگی خود را پیدا می کنند و در حل مسائل و تصمیم گیری توانا می شوند .باید توجه داشت که افراد بومی هرمنطقه در ارائه این خدمات به آسیب دیدگان موفق تر خواهند بود و از این رو توانمندسازی جامعه درگیر می تواند در همیاری گروهی و ارائه موثرتر خدمات مفید باشد .
مداخله مناسب و به موقع روانی ، اجتماعی ازآسیب های احتمالی آینده جلوگیری می کند . بی توجهی به واکنشهای هیجانی ، بازماندگان فعال را به قربانیان منفعل تبدیل می کند و روند بازتوانی فرد وجامعه را کند می کند .
حمایتهای روانی ، اجتماعی براساس غربالگری فعال جمعیت آسیب دیده و ارائه خدمات بصورت سیاری
می باشد :
استقرار در مکانی مانند درمانگاه ، کمپ امداد ، مرکز بهداشت و انتظار برای مراجعه افراد آسیب دیده روشی کارا نمی باشد .این روش علاوه بر اینکه منجر به تقویت رویکرد بیماری نگر در جامعه می شود در عمل باعث غافل شدن از جمعیت آسیب دیده ای می شود که واکنشهای ناشی از بلایا را نمی شناسند ، از وجود مداخلات موثر برای کاهش آسیب آگاه نیستند و یا با روشهائی ناکارآمد مانند مصرف خودسرانه دارو یا سوء مصرف مواد به خود درمانی می پردازند .
توجه به آداب ، سنن و فرهنگ منطقه آسیب دیده و استفاده از آن برای پیشبرد برنامه :
بیان هیجانات ، سوگ و روشهای عزا داری در فرهنگهای مختلف متفاوت است .احترام و توجه به مناسک محلی بسیار مهم است .مناسک و مراسم سوگواری هر منطقه و فرهنگی در خود روشهای تطابق و آرام سازی برای معتقدان به آن را دارد که باید از این نیرو استفاده شود .فرهنگ دیدگاه ما به جهان را رنگ می زند .بسیار مهم است گه در ارائه حمایتهای روانی ، اجتماعی به آسیب دیدگان بتوانیم دنیا را از دید آنها و با رنگ آمیزی آنان ببینیم . استفاده از خلاقیت برای تطبیق اجرای مناسک با امکانات موجود از جنبه های مهم مدیریت بلایای طبیعی است . شاید محدودیتهای پیش آمده امکان اجرای بسیاری از آذاب را ندهد اما مهم است که این مراسم را بشناسیم ، اهمیت آنرا درک کنیم ، به آن احترام بگذاریم و حداگثر تلاش را برای اجرای آن ولو با تغییرات ناگزیر ، انجام دهیم .
استفاده از داوطلبین آموزش دیده :
افراد داوطلب ( مانند هلال احمر ) نیروهای قابل دسترس ، قابل اعتماد ، متعهد و دلسوز می باشند و با آموزش آن ها نیروی کار آمدی در اختیار خواهیم داشت .
خلاصه فصل :
اصول حمایتهای روانی ، اجتماعی در بلایا شامل موارد زیر می باشد :
اصل اولیه و مهم بهداشت روان در بلایای طبیعی پرهیز از برچسب زدن بیماری به بازماندگان است .
دقت در اتنخاب واژه های مورد استفاده در بلایا اهمیت زیادی دارد .
برنامه بهداشت روان در یلایا برنامه ای جامعه مدار است .
ارائه مداخلات روانی ، اجتماعی بصورزت گروهی بر روش انفرادی ارجح است .
توانمندسازی افراد بازمانده و مشارکت آنان در برنامه ها اهمیت ویژه ای دارد .
مداخله کافی و به موقع روانی ، اجتماعی از آسیبهای احتمالی آینده جلوگیری می کند .
حمایتهای روانی ، اجتماعی بر اساس غربالگری فعال جمعیت آسیب دیده و ارائه خدمات به صورت سیاری می باشد .
به آداب ، سنن و فرهنگ منطقه آسیب دیده توجه گردد و از آن برای پیشبرد برنامه استفاده شود .
از داوطلبین آموزش دیده استفاده شود .
فصل سوم :مراحل پاسخ روانی به دنبال بلایا :
از شرکت کنندگان انتظار می رود پس از مطالعه این فصل بتوانند مراحل پاسخ روانی در واکنش به عوامل استرس زا را نام ببرند و مدت آنها را بیان کنند .
علائم واکنشهای مراحل مختلف را نام ببرند.
مقابله با واکنشهای مختلف را بشناسند و رفتار متناسب با آن را ارائه نمایند .
مراحل پاسخ روانی به دنبال بلایا :
بطور معمول بدنبال بحران هائی همچون سیل و زلزله ، افراد از مراحل مختلفی عبور می کنند .این مراحل بصورت خلاصه در جدول زیر آمده است :
مراحل |
علائم واکنش |
اداره واکنش |
مرحله اول : تماس یا ضربه (در چند دقیقه اول پس از حادثه بروز می کند |
اکثر افراد دچار ترس و وحشت می شوند . برخی افراد بهت زده می شوند . افراد گیج و درمانده هستند و قدرت انجام هیچ کاری را ندارند . این حالت معمولاٌ گذرا و کوتاه مدت است |
در اغلب موارد قبل از رسیدن هر کمکی بطور خودبخود پایان می پذیرد |
مرحله دوم : قهرمانگرائی (در ساعات یا روزهای اولیه پس از وقوع حادثه بروز میکند ) مرحله سوم : شادمانی یا فراموشی غم ( یک هفته تا چندماه بعد از حادثه بروز میکند |
افراد احساس می کنند باید کاری انجام دهند، با دیگران ارتباط برقرار می کنند و بطور داوطلبانه در امداد رسانی کمک می کنند . همبستگی بین مردم ایجاد می شود . مردم با گذشت و ایثار زیاد عمل می کنند و تا رسیدن نیروهای کمکی ، بسیاری از کارها را خود انجام می دهند . مانند در آوردن اجساد از زیر آورهنگام وقوع زلزله . همزمان با رسیدن نیروهای کمکی و توزیع کمکها ، افراد امیدوار شده و بطور موقت به آنان حالت آرامش دست می دهد |
رفتار آسیب دیدگان را باید بعنوان واکنش طبیعی آنها تلقی نمود . باید وضعیت و شرایط آنان را درک کرد . هدایت هوشمندانه : باید فعالیتهای مردم را بصورت مناسبی هدایت کرد . به نقش خانواده افراد آسیب دیده و یا دوستان آنها اهمیت داده شود . کمک رسانی به افراد در این مرحله بسیار مهم و مفید بوده و نتایج زیر را در بر دارد : سرعت در پیدایش تعادل روانی . جلوگیری از اختلالات شدید روانی . جلوگیری از انتقام جوئی و بدبینی نسبت به دیگران |
مرحله پنجم :تجدید سازمان ( ۶ ماه تا یک سال بعد از وقوع حادثه بروز می کند |
افراد شروع به بازسازی زندگی خود کرده بتدریج درک می کنند که باید متکی باشند . عدم رسیدن کامل به این مرحله منجر به باقی ماندن احساس ناراحتی و پرخاش و تعارض درونی می گردد |
مسئولیت باید پاسخگوی نیاز نیازهای مردم باشند و با برنامه ریزی از سرگردانی و بلاتکلیفی آنها جلو گیری کنند . باید مردم را فعالانه در امر بازسازی مشارکت دهند |
آگاهی از این واکنش ها کمک می کند تا عکس العمل های روانی آسیب دیدگان را بشناسید و نحوه برخورد با آنان را دریابید . گاه برخی از مراحل بارز نیستند و الزاماٌ بترتیب نیز رخ نمی دهند . اقدام متناسب با این حالتها مردم را منسجم کرده و به آنها انگیزه می دهد تا با حوادث دست و پنجه نرم کنند . هدف نهائی رسیدن هرچه سریعتر بازماندگان به مرحله تجدید سازمان است .
خلاصه اینکه : بدنبال بلایا افراد از ۵ مرحله مختلف عبور می کنند :
۱- مرحله تماس یا ضربه
۲-مرحله قهرمانگرائی
۳-مرحله شادمانی یا فراموشی غم
۴-مرحله مواجهه با واقعیت
۵-مرحله تجدید سازمان
این مراحل الزاماٌ به ترتیب رخ نمی دهند و ممکن است برخی
مراحل کاملاٌ بارز نباشند . هدف نهائی رسیدن بازماندگان به
مرحله تجدید سازمان است .
واکنشها و علائم شایع بحران در افراد آسیب دیده :
پس از بلایا افراد در معرض عوامل استرس زای متعددی قرار می گیرند که مهمترین این عوامل عبارتند از :
انواع آسیبهای جسمانی که باعث درد و ناراحتی می شود .
نداشتن محل امن برای آسایش و استراحت ، نبود مواد غذائی لازم برای رفع گرسنگی و تشنگی ، مواجهه با صحنه های دلخراش از قبیل جنازه اقوام و آشنایان ، تخریب ساختمانها ، از دست دادن اموال و دارائی و …که فشار روانی زیادی را بر فرد وارد می کند .
استرسی که بر فرد در جریان بلایا وارد می شود به قدری ناتوان کننده است که تقریباٌ هرکسی را می تواند از پای در آورد . به دنبال بروز استرس شدید روانی ناشی از فاجعه ، واکنشها و علائمی در فرد بوجود می آیند که می توانند بر عملکرد فرد تاثیر معکوس بگذارند . در برخی با تک علامت مواجه هستیم و در برخی با ترکیبی از علائم ، که در صورت عدم رسیدگی می تواند منجر به اختلالات روانی مزمن گردد.
واکنشهای شایع روانی :
خشم : یک هیجان پیچیده است که با سرخوردگی و ناکامی مرتبط است به ویژه در افرادی که سعی در انکار ناکامی دارند.
اضطراب : اضطراب گسترده تر و کم شدت تر از ترس می باشد .معمولاٌ تمرکز آن روی احتمالات ناخوشایند آینده است و متوجه یک هدف نامشخص نمی باشد.که می تواند بصورت بی قراری یا ناتوانی در تصمیم گیری و عمل خود را نشان دهد.
سرزنش :وقتی افراد خود را مسئول یک رخداد ناگوار می دانند رخ می دهد . ممکن است خود را بخاطر عدم جلوگیری از واقعه بد یا عدم کمک کافی سرزنش کند .
ناامیدی : پس از بلایا فرد ممکن است خود را از فعالیت و روابط بین فردی دور کند و منزوی شود . علت آن می تواند احساس ناامیدی شدید نسبت به آینده باشد.
ترس : هیجانی قدرتمند است که غالباٌ تمام انرژی فرد را به خود معطوف می کند .پس از یک استرسور شدید ممکن است ترس از دست دادن کنترل ذهن و افکار بر فرد مستولی شود .مانند : ترس از دیوانه شدن ، ترس از تنها ماندن ، ترس از دست دادن افراد بازمانده ، وقوع مجدد فاجعه و…
سرخوردگی : وقتی افراد در دستیابی به خواسته ای با مانعی مواجه شود
گناه : وقتی حس شود اتفاقی ناعادلانه رخ داده باشد و فرد خود را به نوعی خود را مسئول بداند . در برخی موارد فرد از اینکه نتوانسته است به دیگران کمک کند احساس گناه می کند .در برخی احساسی مانند احساس گناه بازماندن ممکن است مشاهده شود .که در آن فرد اززنده ماندن خود در شرائطی که دیگران مرده اند ، احساس گناه می کند .
غم و اندوه : یکی از احساسات شایع در بلایا می باشد که با فقدانهایی که فرد با آن مواجه شده مرتبط می باشد .احساس بی انرژی بودن و عدم لذت از زندگی می کند که در حرکات و صورتش نمایان است .
آسیب پذیری : هنگامی که فرد از نظر جسمانی یا روانی آسیب می بیند ، احساس شکننده بودن و ناامنی می کند . سوگ و سوگواری : سوگ یک احساس درونی است که افراد وقتی با از دست دادن عزیزانشان مواجه می شوند تجربه می کنند .سوگواری روندی است که طی آن سوگ حل می شود مانند : برگزاری مراسم ترحیم و یادبود .
سوگ و سوگواری : سوگ یک احساس درونی است که افراد وقتی با از دست دادن عزیزانشان مواجه می شوند تجربه می کنند .سوگواری روندی است که طی آن سوگ حل می شود مانند : برگزاری مراسم ترحیم و یادبود .
افکار و خاطرات مزاحم : افکار و خاطراتی که بصورت ناخواسته در اثر یادآوری حادثه ایجاد می شوند که در روز ممکن است بصورت تجسم تصاویر یا صداها و بوهای یادآور حادثه و در شب ممکن است بشکل کابوس یا رویاهای وحشتناک بروز کند .
برانگیختگی بیش از حد : با علائم جسمانی مانند: طپش قلب ، تنفس سریع و تنش عضلانی و یا علائم روانی مانند: اضطراب ، بی قراری ، گوش به زنگ بودن ، از جاپریدن ناگهانی و… همراه باشد .
سوگ و سوگواری : سوگ یک احساس درونی است که افراد وقتی با از دست دادن عزیزانشان مواجه می شوند تجربه می کنند .سوگواری روندی است که طی آن سوگ حل می شود مانند : برگزاری مراسم ترحیم و یادبود .
افکار و خاطرات مزاحم : افکار و خاطراتی که بصورت ناخواسته در اثر یادآوری حادثه ایجاد می شوند که در روز ممکن است بصورت تجسم تصاویر یا صداها و بوهای یادآور حادثه و در شب ممکن است بشکل کابوس یا رویاهای وحشتناک بروز کند .
برانگیختگی بیش از حد : با علائم جسمانی مانند: طپش قلب ، تنفس سریع و تنش عضلانی و یا علائم روانی مانند: اضطراب ، بی قراری ، گوش به زنگ بودن ، از جاپریدن ناگهانی و… همراه باشد .
شایعترین اختلالات روانی بدنبال حوادث غیر مترقبه :
اختلال استرس حاد : در شرائطی که که فرد حادثه ای آسیب زا همراه با تهدید به مرگ یا آسیب جدی به سلامت خود و یا دیگران را تجربه کرده باشد و بدنبال این تجربه احساس ترس و وحشت شدید همراه با همه یا برخی از علائم زیر را تجربه کند : احساس کرختی و بی تفاوتی هیجانی . کاهش آگاهی از محیط اطراف .
احساس عدم واقعیت خود و یا احساس عدم واقعیت دنیای بیرون .
فراموشی روانزا .
۲- اختلال استرس پس از حادثه : علائم آن شبیه اختلال استرس حاد می باشد . ولی دو تفاوت عمده با آن دارد : فرد بازمانده بدنبال حادثه احساس درماندگی می کندو حادثه آسیب زا مکرراٌ برای وی تکرار می شود . بروز آن می تواند در هرزمانی پس از حادثه اتفاق افتد . می تواند بلافاصله بعد از حادثه و حتی بصورت تاخیری ۳۰سال پس از سانحه بروز نماید .لذا مداخله بهنگام می تواند در کاهش این بیماری تاثیر گذار باشد .برخی علائم مانند : اجتناب ، احساس کرختی و درماندگی ، برانگیختگی بیش از حد و مشکلات خواب وجود دارد .
۳- سوگ عارضه دار : در مواردی که سوگ طی یک یا دوماه بعد از حادثه تخفیف نیابد وشدت علائم بیش از حد انتظار باشد نیاز مند مداخله تخصصی است .
۴- افسردگی اساسی :هرچند تمامی بازماندگان بطور طبیعی دچار واکنش سوگ گردیده و پس از رفع آن با یادآوری خاطرات گذشته دچار غم و اندوه می شوند .این واکنش طبیعی با افسردگی کاملاٌ متفاوت است .خصوصیات عمده آن عبارتند از : وجود خلق افسرده همراه با نومیدی و احساس درماندگی ، اضطراب ، کاهش انرژی ، اختلال خواب ، کاهش اشتها ، اختلال در حافظه ، احساس پوچی و بی ارزشی ، احساس گناه و گاهاٌ افکار خودکشی .
۵- انواع اختلالات اضطرابی : این اختلال می تواند به تنهائی و یا همراه با سایر اختلالات در افراد بازمانده دیده شود . این حالات می تواند منجر به افت عملکرد و کندی روند برگشت به زندگی عادی گردد.
۶- اختلالات شبه جسمی : سه ویزگی بارز این اختلال بشرح ذیل می باشد : ۱- شکایات جسمانی که بیماری جسمانی جدی را مطرح می کند ولی هیچ یافته قابل اثباتی در بررسیها و معاینات وجود ندارد . ۲- وجود تعارضات روانی درشروع ، تشدید و تداوم این اختلال نقش مهمی دارد .۳- شکایت و نگرانی بیش از حد بیمار در مورد سلامت خود که بصورت خودآگاه و تعمدی نمی باشد .
دو اختلال عمده در این دسته : اختلال جسمانی سازی و اختلال تبدیلی است .نام دیگر آن هیستری یا سندرم بریکه می باشد که مشخصه اصلی آن شکایات جسمانی متعدد و عودکننده است .بیشتر سیستم گوارش و اعصاب را درگیر می کند . اختلال تبدیلی : جنبه های روانشناختی بر کارکرد حسی و یا حرکتی فرد تاثیر می گذارد .
گردآوری :
محمودرضا هاشم ورزی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی – MPHبهداشت روان و اعتیاد – مدرس دانشگاه
RELAX_892@YAHOO.COM
منابع و مآخذ :
مجموعه کتابهای حمایتهای روانی ، اجتماعی در بلایا تالیف گروه کارشناسان اداره سلامت روان وزارت بهداشت زمستان ۱۳۸۳
سایت دانشگاه علوم پزشکی کرمان
سایت پزشکان بدون مرز
امام على علیه السلام : در شگفتم از کسی که می بیند هر روز از جان و عمر او کاسته می شود، امّا برای مرگ آماده نمی شود.