دروغگويى و راستگويى از جمله
رفتارهايى هستند كه كودك بايد در جمع خانه و خانواده بياموزد. اغلبِ
والدين، زمانى كه متوجه مى شوند، كودك و يا نوجوان شان دروغ مى گويد،
شديداً متاثر و معترض مى شوند. كودكان خردسال (زير سه سال) به دليل اين كه
هنوز قادر به تشخيص تفاوت واقعيت از خيال نيستند، نمى توانند بين راست و
دروغ تفاوت گذارند. آنها از شنيدن داستان هاى تخيلى واقعاً لذت مى برند و
دوست دارند خودشان نيز با قوه تفكر و تجسم شان ماجراها و قصه هاى جالبى
بسازند. در واقع اين كودكان هنوز نيازمند گسترش و توسعه دنياى خيالى خود
هستند تا بتوانند قدرت خلاقيت و ابتكارشان را پرورش دهند. اما نكته اى كه
والدين و مربيان هنگام خواندن و تعريف اين گونه داستان ها براى كودك بايد
مدنظر داشته باشند، آن است كه با نهايت آرامش و بدون اين كه عكس العمل
منفى اى از خود نشان دهند، ذهن كودك را به سوى واقعيت ها سوق دهند و به او
بياموزند كه اين گونه داستان ها حاصل تفكر و انديشه نويسنده است و با آنچه
در اطراف آنان مى گذرد، تفاوت دارد. معمولاً دروغ پردازى هاى خيالى كودكان
از سنين ۵ _ ۴ سالگى به بعد كاهش مى يابد و كم كم قدرت تشخيص واقعيت از
خيال را پيدا مى كنند. اما اگر بعد از ۶ _ ۵ سالگى نيز سعى كنند با
روياسازى هاى ذهنى خود حقيقت را ناديده بگيرند، والدين بايد درصدد رفع علت
اين امر باشند. براى مثال، اگر كودك ۶ ساله اى مدام از دوست خيالى خود
صحبت مى كند، پدر و مادر بايد سعى كنند فرزندشان را با كودكان ديگر هم
بازى كنند تا او نيازى به خيال پردازى هاى واهى نداشته باشد. معمولاً
كودكان از سنين ۷ _ ۶ سالگى به بعد، تنها زمانى كه دچار اضطراب، تشويش و
نگرانى شديد شوند، دروغ مى گويند. از جمله رايج ترين شرايطى كه منجر به
دروغگويى كودك مى شود، عبارتند از:
۱ - گاهى كودكان براى جلب توجه ديگران
دروغ مى گويند. اگر كودك احساس كند كه از اين طريق مى تواند نظر اطرافيانش
را به خود جلب كند، ممكن است مرتباً دروغ بگويد. به بيانى ديگر، زمانى كه
كودك نتواند با استفاده از روش هاى خوشايند و پسنديده، نظر سايرين را به
خودش جلب كند، به دروغگويى و رياكارى متوسل مى شود.
۲ - گاهى كودكان براى
اين كه خودشان را بهتر نشان دهند، دروغ مى گويند. در اين گونه شرايط،
عاملى كه موجب دروغگويى بچه ها مى شود، فقدان اعتماد به نفس در آنان است.
در حالى كه كودكانى كه داراى حس ارزشمند و اعتماد به نفس بالايى هستند،
هيچ گاه براى بهتر نشان دادن خودشان، نيازى به دروغ گفتن حس نمى كنند.
۳ -
گاهى كودكان زمانى كه احساس كنند دچار مشكل شده اند، شروع به دروغگويى مى
كنند. در چنين مواردى، بايد از ابتدا به كودك اهميت راستگويى، صداقت و
درستى را ياد داد. از طريق پى بردن به اين گونه ارزش هاى خانوادگي_
اجتماعى است كه كودك حتى اگر در شرايط بحرانى و دشوار نيز قرار گيرد، دروغ
نخواهد گفت.
۴ - گاهى كودكان از ترس اين كه واقعيت را به والدين شان
بگويند، شروع به دروغگويى مى كنند. آنها تصور مى كنند كه چون نتوانسته اند
خواسته ها و انتظارات پدر و مادرشان را برآورده سازند، لذا براى نااميد
نكردن، عصبانى نكردن و ناسزا نشنيدن از آنها، دروغگويى را تنها راه حل
موجود مى پندارند.
۵ - دروغگويى ويژگى و صفتى است كه بچه ها به راحتى از
والدين خود ياد مى گيرند. با كمال تعجب مشاهده مى كنيم، پدرى ممكن است از
فرزندش بخواهد كه در پاسخ به مراجعى كه جلوى در منزل و يا پشت خط تلفن
منتظر است كه با او صحبت كند، بگويد كه «به او بگو پدرم نيست.» و يا شايد
مادر از فرزندش بخواهد اتفاقى كه در منزل افتاده است را به پدر نگويد و...
به اين ترتيب كودك با دروغ و عدم صداقت آشنا مى شود.
مواردى كه دروغگويى
اختلال و يا مشكل حادى محسوب نمى شود:
الف - كودكان ۵ - ۴ ساله اغلب خيال
بافى و رويا پردازى را دوست دارند و شروع به داستان پردازى مى كنند. اين
گروه از كودكان معمولاً قادر نيستند بين حقيقت و دنياى ذهنى شان تفاوت
گذارند.
ب - كودكان ۱۱ _ ۱۰ ساله و يا نوجوانان گاهى دروغ مى گويند تا
بتوانند به منفعتى دست يابند. مثل فرار از زيربار مسئوليت و يا نپذيرفتن
اشتباه و كوتاهى خود. در اين گونه موارد، والدين بايد با تذكر مناسب و
بجاى خود، آنها را نسبت به پيامدهاى رفتارى شان آگاه سازند و ارزش
راستگويى، صداقت و اعتماد را به آنها بياموزند.
پ - گروهى از نوجوانان ۱۶
_ ۱۲ ساله كشف كرده اند كه گاهى دروغگويى آنها مى تواند موجب محبوبيت آنان
بين اطرافيان شان شود . براى مثال، چون نمى خواهند از سوى دوستان و هم
كلاسى هاى شان طرد شوند، شروع به دروغگويى و خيال پردازى هاى واهى مى
كنند. گروهى ديگر از نوجوانان با دروغگويى خود درصدد حفظ حريم خصوصى خود
هستند و مى خواهند از اين طريق استقلال خود را از والدين شان نشان دهند.
براى مثال، منكر تسلط پدر و مادرشان بر تصميم گيرى هاى شان مى شوند.
مواردى كه دروغگويى دلالت بر مشكلات عاطفى و احساسى كودكان دارد:
الف -
گروهى از كودكانى كه تفاوت بين راستگويى و دروغگويى را مى دانند، گاه
داستان و ماجراى غيرواقعى را چنان شرح مى دهند كه براى شنونده كاملاً قابل
قبول و باوركردنى است. اين گروه، غالباً اعتماد به نفس پايينى دارند و از
اين طريق درصدد كسب جايگاهى در بين سايرين هستند.
ب - گروهى از كودكان و
نوجوانان نيز چنان در دام تكرار دروغگويى هاى شان مى افتند كه رهايى از
دست آنها براى شان دشوار و غيرممكن مى شود. آنها اغلب فكر مى كنند كه دروغ
گفتن آسان ترين راه براى رو به روشدن با والدين، اعضاى خانواده، آموزگاران
و دوستان شان است. اين گروه از بچه ها، اغلب دروغگويى را كارى زشت و
ناپسند نمى دانند و از اين كه ديگران آنها را دروغگويانى بزرگ مى شناسند،
ناراحت نمى شوند.
پ - گروهى ديگر از كودكان و نوجوانان هستند كه نمى دانند
با دروغگويى خود موجب رنجش اطرافيان شان مى شوند.
ت - گروهى از نوجوانان
نيز با دروغگويى هاى مكرر خود سعى مى كنند حقايق را مخفى نگه دارند. براى
مثال، نوجوانى كه شديداً به مواد مخدر معتاد است، ممكن است در مقابل پرسش
هاى ديگران كه «از كجا پول آورده اى؟ مواد از كجا تهيه مى كنى؟... با چه
كسانى دوست هستى؟ و.... » دروغ بگويند.
مواردى كه اشتباهات والدين منجر به
دروغگويى كودكان مى شود:
۱ - سعى كنيد هرگز دروغ نگوييد. متاسفانه بعضى از
دروغ هاى جزيى والدين الگوى بدى براى فرزندان است، زيرا آنان ياد مى گيرند
كه گاهى مى توانند از گفتن حقيقت طفره روند.
۲ _ چنانچه فرزندتان كار
اشتباهى انجام داد و شما متوجه خطاى او شديد، با پرسش هاى موشكافانه و
مكرر خود، او را تحت فشار قرار ندهيد، زيرا او را به سوى دروغگويى سوق
خواهيد داد. در چنين شرايطى كه مطمئن هستيد او كار خطايى انجام داده است،
اشتباه عملش را به او گوشزد نماييد و او را راهنمايى كنيد تا دوباره مرتكب
آن اشتباه نشود.
۳ _ مراقب رفتارهاى خود هنگام پرسش و بازخواست از كودك
باشيد. اگر چهره اى عصبانى و خشمناك داشته باشيد، ممكن است او از ترس
پيامدهاى ناخوشايند رفتار شما، مجبور به دروغگويى شود. در حالى كه مى
توانيد با چهره صميمى و ملايم خود، او را به راستگويى تشويق كنيد.
۴ _ هيچ
گاه خطاهاى معمولى فرزندتان را با خشم و عصبانيت شديد جواب ندهيد و زمانى
كه او به اشتباه خود پى برده است، سعى نكنيد با شرمنده كردن بيش از اندازه
او رعب و وحشت بى مورد در دل كودك ايجاد كنيد، زيرا او تصور خواهد كرد كه
اشتباهات روزانه او موجب برانگيختن شما خواهد شد و از ترس اين كه مبادا در
آينده شما را ناراحت كند، ترجيح دهد، دروغ بگويد.
۵ _ درباره ارزش صداقت،
درستى و راستى با فرزندتان صحبت كنيد. به او ياد بدهيد كه حرف دروغ
خريدارى ندارد و پس از مدتى كه دوستانش به دروغگويى هاى مكرر او پى ببرند،
اعتمادشان نسبت به او سلب خواهد شد و ديگر گفته هاى او را باور نخواهند
كرد. علاوه بر آن، كسب مجدد اعتماد آنها نيز كارى مشكل و سخت است.
۶ _
هرگز فرزندتان را دروغگو خطاب نكنيد، زيرا او اين صفت و برچسب را به خود
خواهد گرفت و پس از مدتى با درونى ساختن اين ويژگى تبديل به يك دروغگو
خواهد شد. در عوض هميشه اين اطمينان و اعتماد را به او بدهيد كه مى تواند
تمام صحبت ها و نظراتش را به راحتى با شما در ميان گذارد
۷ _ دقت كنيد
ببينيد فرزندتان در چه مواردى دروغ مى گويد، شايد با شناخت بهتر فرزندتان
بتوانيد مشكل او را حل كنيد و مانع از شدت رفتار او شويد.
۸ _ احترام به
حريم خصوصى كودك و يا نوجوان گاهى مى تواند مانع از دروغگويى آنان شود.
والدين بايد در عين آن كه مراقب رفتار و اعمال فرزندشان هستند، اعتماد و
صميميت آنها را نيز به خود جلب كنند.
• آموزش راستگويى به كودكان بدون شك
كودكان صداقت و راستگويى را از والدين خود مى آموزند. آنچه پدر و مادر مى
گويند الگو و سرمشقى است براى فرزندان شان تا از اين طريق نحوه رويارويى
با مسائل و مشكلات را ياد بگيرند. زمانى كه والدين و اعضاى خانواده سعى مى
كنند هر واقعه اى را آن طور كه اتفاق افتاده است، براى يكديگر تعريف كنند،
در حقيقت صداقت و راستگويى را در بين اعضاى خانواده خود استوار مى سازند.
بدين منظور بايد محيطى براى كودكان فراهم آورند كه حتى اگر آنها كار
اشتباهى هم انجام دهند، بتوانند آن را بدون ترس و دلهره به زبان آورند.
براى موفقيت در اين امر، بهتر است به جاى سرزنش كودك، درصدد يافتن علت خطا
و پيشامد فوق بود. يافتن و درك حقيقت، اولين گام براى آموزش راستگويى به
كودكان است. بين دروغگويى و داستان پردازى تفاوت بسيار است. بچه ها با
قدرت تخيل قوى شان قادرند از ماجرايى ساده، صحنه اى شگفت انگيز و خيالى
بسازند تا حدى كه شنونده را مسحور واقعه كنند. در اين بين وظيفه والدين آن
است كه در عين احترام گذاشتن به تخيلات كودك او را تشويق كنند تا بين
رويدادهاى واقعى و آنچه كه در خيال خود تجسم مى كند، فرق گذارد. در خصوص
آموزش راستگويى به كودك توجه به چند نكته زير مى تواند مفيد باشد:
۱ - به
كودك بگوييد كه احساس او را درك مى كنيد و مى دانيد كه كودك دوست دارد گاه
آرزوهايش به حقيقت بپيوندند. براى مثال، وقتى او مى گويد، «... بهترين
فوتباليست مدرسه است...» به او بگوييد كه مى فهميد او دوست دارد كه بهترين
باشد.
۲ _ سعى كنيد هميشه درصدد يافتن راه حل مشكل باشيد و نه سرزنش و
شماتت كودك.
۳ _ براى كودك توضيح دهيد، زمانى كه ما راست مى گوييم، ديگران
به ما و گفته هاى مان اعتماد مى كنند و افكار و رفتارشان را بر پايه صحبت
هاى ما بنا مى كنند. اگر يك نفر مدام دروغ بگويد، هيچ كس حرف او را قبول
نخواهد كرد و خيلى زود از جمع دوستانش طرد خواهد شد.
۴ _ زمانى كه
فرزندتان به رغم اين كه گفتن حقيقت برايش سخت و ناگوار است، راست مى گويد،
حمايت و توجه لازم را نسبت به اين رفتار پسنديده او ابراز كنيد. اغلب
كودكان دوست دارند كه والدين شان از اين كار آنها قدردانى كنند. اگر آنها
بفهمند كه از طريق راستگويى مى توانند توجه اطرافيان شان را جلب كنند،
مطمئن بدانيد كه هميشه حقيقت را خواهند گفت.
۵ _ با فرزندتان روراست و يك
رنگ باشيد. سعى كنيد هر روز چند دقيقه اى را براى گفت وگوهاى دونفره
اختصاص دهيد. كودكان اغلب تمايل دارند آنچه كه موجب ناراحتى و دلخورى آنها
شده است با والدين شان در ميان گذارند. براى مثال، وقتى او از درس رياضى
نمره پايينى مى گيرد، سعى كنيد بدون آن كه او را مورد شماتت و سرزنش قرار
دهيد، احساسات و گفته هاى او را بپذيريد و اين امكان را براى او به وجود
آوريد كه اگر بار ديگر قصد داشت مشكلش را در كمال صداقت با شما در ميان
گذارد، بدون كمترين ناراحتى اين كار را انجام دهد.
۶ _ روش ديگر براى
تشويق كودك به راستگويى آن است كه علاقه و اعتماد خودتان را به او نشان
دهيد. با توجه نشان دادن نسبت به كارها، فعاليت ها و برنامه هاى روزانه
كودك و پرس وجو درباره آنچه براى او اهميت دارد، به راحتى مى توانيد به
نقطه ضعف ها و كمبودهاى او پى ببريد.
۷ _ هيچ گاه كودك را براى «راست
گفتن» تهديد نكنيد، زيرا او را مجبور مى كنيد كه گاهى راست نگويد. هدف ما
اين است كه بچه ها به حقيقت احترام بگذارند، نه آن كه از ترس تهديدهاى ما
راست بگويند