0

ازدواج و انواع کاراکترهای شخصیتی

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

ازدواج و انواع کاراکترهای شخصیتی
چهارشنبه 10 فروردین 1390  3:49 PM

مـدل مـدرن شخصیتی که این روزها ارائه میگردد بیشتر بر روی درک دو جانبه ی افراد تاکید دارد. افزایش درک و بینش معمولاً روابط افراد را بهبود بخشیده و رفتارهای مثبت را در مقابل افراد دیگر رشـد و گسترش خـواهد داد. از ایـن قـبیل رفـتارهای مثبت می توان به درک دو جانبه، قدردانی و احترام اشاره کرد.

اما دو نفر باید دارای چه تیپ شخصیتی باشند که میزان درک دو جانبه ی آنها در یک زندگی مشترک بیش از پیش افزایش پیدا کند؟

● چگونه می توان از این تکنیک مدرن در زندگی زناشویی بهره برد؟

ابتدا اجازه دهید بر روی این مطلب تمرکز کنیم که از این تکنیک در چه بخش هایی از زندگی مشترک نمی توان استفاده کرد:

▪ تصمیم گیری در مورد موفقیت و یا شکست یک رابطه انتخاب همسر

▪ تعیین نقش هایی که هر یک از طرفین باید در زندگی بر عهده بگیرند

▪ سعی برای تغییر یکی از رفتارهای شریک زندگی

▪ با این وجود تکنیک حاضر می تواند در موارد زیر به شما کمک کند:

● درک بهتر شریک زندگی

▪ آرام گذاشتن به تفاوت ها و همکاری در زندگی

▪ تشخیص دلایل درگیری و مشکلات، و برقراری بحث دوجانبه به منظور فائق آمدن بر مشکلات

▪ اثبات همکاری هر دو نفر در زندگی

▪ تشخیص نیازهای خارج از رابطه طرف مقابل، سازماندهی قابلیت های زندگی، و رفع نیازهای دوجانبه

● آیا تیپ شخصی بر روی این امر که با چه کسی ازدواج خواهید کرد تاثیر گذار است؟

این یک سوال جالب و در عین حال بحث برانگیز است. دلایل بسیار زیادی وجود دارند که در فرد حس نیاز به شروع یک زندگی مشترک را ایجاد می کنند که در این میان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:

▪ علاقه

▪ جذابیت

▪ کسی که او را ملاقات کرده اید

▪ ارزش ها

▪ و غیره ...

شخصیت -اگر فرض کنیم که می تواند بر روی انتخاب شریک زندگی تاثیر بگذارد- میتواند جزء یکی از هزاران عاملی محسوب شود که می توان بر روی تشکیل خانوده تاثیر بگذارد. چیزی که در این میان از اهمیت بیشتری برخوردار است این است که فرد تمایل دارد با چه تیپ شخصیتی ازدواج کند؛ اما به طور کلی در این زمینه ۳ نظریه متفاوت وجود دارد که نگاه مختصری به هر یک از آنها خواهیم داشت:

۱) کاراکتر افراد بر روی انتخاب همسر بی تاثیر است

افرادیکه طرفدار این عقیده هستند بر این باورند که در هنگام تشکیل زندگی مشترک عوامل بیشماری وجود دارد و فاکتورهای بسیار پر ارزش تری وجود دارند که مقوله ی "کاراکترهای فردی" اصلاً به چشم نمی آیند. البته همه ی افراد در حین انتخاب شریک به خصوصیات فردی او به طور کلی نگاهی می اندازند اما هیچ الگویی با عنوان "جذابیت شخصیتی" وجود ندارد. با توجه به این تئوری کلیه تحقیقاتی که در این مبحث انجام گرفته شده است هیچگونه ارتباط یک به یکی را میان شخصیت و ازدواج قائل نشده است.

۲) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که از نظر شخصیتی کاملاً با او متفاوت هستیم

کسانی که بر این مطلب عقیده دارند، تصور می کنند که انسان ها جذب افرادی میشوند که به طور کامل اخلاق و خصوصیاتی مجزا با خودشان دارند. گاهی اوقات این تئوری با اتکا به نظریه ی "تضاد خواهی" توجیه می شود. همچنین این گروه از افراد در توجیه تئوری خود اینطور توضیح می دهند که افرادی که دارای قابلیت های متفاوت هستند می توانند مهارت های مختلفی را در کنار هم پرورش داده و با استفاده از توانایی های یکدیگر می توانند در زندگی به موفقیت دست پیدا کنند.

۳) ما کسی را به همسری خود انتخاب می کنیم که شبیه خودمان باشد

دو کتاب در زمینه ازدواج و انتخاب همسر به چاپ رسیده اند که هر یک از آنها حرف های زیادی برای گفتن دارند. در کتاب نخست با نام "لطفاً درکم کن" با اتکا به تئوری تضاد خواهی توجیه مناسبی برای انتخاب همسر متفاوت داده شده است. در کتاب دیگر با نام "استعدادهای مختلف" به این نکته توجه شده که اولویت های افرادی که با هم ازدواج می کنند تا چه حد شبیه به یکدیگر است.

شباهت موجود میان افراد خیلی بیشتر از میزان تفاوت های آنهاست. با این وجود آمار و ارقام بدست آماده به جای اینکه پاسخگوی سوالات باشند، به همراه خود پرسش های بیشمار دیگری را نیز مطرح می کنند. به عنوان مثال شاید بتوان گفت که افرادی که دارای تفاوت هستند، بیشتر جذب یکدیگر می شوند، اما شباهت های موجود سبب می شوند که ارتباط برای مدت زمان بیشتری دوام پیدا کند. حال اجازه دهید تا نگاهی به تحقیقات "کتل" داشته باشیم.

این تحقیقات بر روی زوج های بیشماری انجام گرفت و پژوهشگران به این نتیجه دست پیدا کردند که تمام زن و شوهر هایی که در روابط پایدار و دائمی قرار داشتند، دارای نقاط مثبت و همه افرادی که پایه های زندگی شان متزلزل بود و در حال جدایی بودند، دارای وجوه اشتراک منفی بودند. البته در این میان مطالب جالب دیگری نیز بدست آمد؛ به عنوان مثال زندگی مشترکی که در آن هر دو نفر حس سلطه گرایانه داشتند، دیری نمی پایید. نهایتاً کتل به این نتیجه دست پیدا کرد که ۲ اصل جداگانه برای ایجاد ثبات در زندگی مشترک وجود دارد:

۱) درجه شباهت دو نفر به یکدیگر.

۲) میزان حمایتی که هر یک از طرفین می تواند در قبال نداشته های طرف دیگر از خود نشان دهد.

به طور حتم آگاهی از خصوصیات فردی افراد و اطلاع از تیپ شخصیتی طرف مقابل میتواند به ما کمک کند تا اهمیت گزینه دوم را به خوبی درک کنیم و به این طریق بهتر خواهیم توانست که شریک زندگی خود را حمایت کنیم.

 

نویسنده: سوده

پورتال مردمان

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها