من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نم نم؛ تو را دوست دارم
نه خطی! نه خالی! نه خواب و خیالی!
من ای حس مبهم تورا دوست دارم
سلامی صمیمی تر از غم ندیدم
به اندازۀ غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد هم آواز با ما
تو را دوست دارم؛ تو را دوست دارم...