روایت دفاع مقدس
جمعه 27 اسفند 1389 2:55 PM
در گفت وگوي صبح صادق با مجيد شفيع زاده مطرح شد
تأثير عميق روايت جنگ همراه با نمايش
از مجريان و موسسين شهرك سينمايي دفاع مقدس است. سابقه كاري او به گردان انصار لشكر 27 محمد رسول الله (ص) بر مي گردد. در گروه تلويزيوني جهاد و روايت فتح هم فعاليت كرده است. هم اكنون مسئول فضاسازي و تبليغات سازمان اردويي، راهيان نور و گردشگري بسيج مستضعفين مي باشد. از راويان دفاع مقدس نيز است، اما سبك او در روايتگري به گونه اي ديگر است. آنچه مي خوانيد متن گفت وگويي است با برادر مجيد شفيع زاده كه در ادامه مي آيد.
¤در آغاز گفت وگو و حسن مطلع، خود را معرفي كنيد.
بنده مجيد شفيع زاده از رزمنده هاي قديمي گردان انصار لشكر هميشه پيروز 27 محمد رسول الله (ص) و در حال حاضر مسئول فضاسازي و تبليغات سازمان اردويي راهيان نور و گردشگري بسيج مستضعفين هستم. در گروه جهاد و بعد در روايت فتح هم در كنار آقا مرتضي آويني مدتي خدمت كرده ام.
¤از فعاليت هاي خود بگوييد.
بنده مدتي در گروه تلويزيوني جهاد (در دوران جنگ) مسئول بخش پشتيباني جنگ و روابط عمومي بودم در آن زمان آقا مرتضي در حال ساخت مستند بشاگرد بود.
در جهاد و روايت فتح مشغول بوديم تا بعد از جنگ كه با تدبير مقام معظم رهبري گروه از جهاد منفك شد و به سپاه منتقل گرديد. بعد از شهادت آقا مرتضي در مجموعه بچه هاي سينمايي جنگ نگرشي وجود داشت كه بيائيم و يك شهرك سينمايي مخصوص دفاع مقدس احداث كنيم كه در اختيار فيلم سازان قرار گيرد، كه براي توليداتشان مجبور نباشند تا خوزستان بروند و يك فضاي متمركز جهت اين كار در نزديكي تهران مهيا باشد. بعد از شهادت سجاد حسيني كه در اثر انفجار به هنگام آماده سازي صحنه به شهادت رسيد، اين فكر جدي تر شد.
قبل از آن كه شهرك سينمايي ساخته شود، شركتي به نام طلوع فجر تأسيس شده بود كه كارش در اختيار قرار دادن امكانات لازم براي فيلم هاي دفاع مقدس به فيلم سازان بود كه توسط سردار آبرومند اين كار انجام مي شد. با تأسيس بنياد سينمايي روايت فتح و شهرك سينمايي كليه امور به اين بنياد محول شد و تمام امكانات، سلاح، نوع سازمان كار، ناظر نظامي و ... و تمام امكانات پشتيباني فيلم هاي دفاع مقدس در آن مهيا شد. با جمع آوري تانك ها از نقطه دو اهواز و آوردن آن ها به شهرك سينمايي و همچنين آوردن قايق ها و انواع شناورها و 500 دستگاه آيفا و تويوتا از قسمت هاي مختلف پشتيباني سپاه و انحلال شركت طلوع فجر،شهرك سينمايي دفاع مقدس شكل و قوام به خود گرفت. سردار آسودي مدير عامل شهرك و سردار آبرومند نقش زيادي در اين خصوص داشتند. متأسفانه طرح هاي خوبي كه از طرف سردار آسودي مطرح شد از جمله تهيه پلاتوها و بانك تصويري، متأسفانه شكل نگرفت. دنبال بانك اطلاعات تصويري بوديم تا از همه جبهه هاي غرب و شمال غرب و جنوب تصوير داشته باشيم. در همين زمينه هم در ساختماني در ميدان فردوسي نمايشگاه تصويري فصلي دفاع مقدس داير شد كه تصاوير هر فصل جبهه ها را داشت كه بعداً كل تشكيلات جمع شد و از بين رفت. افكار سردار آسودي افكار بلند و قدرتمندي بود كه ديگر پيگيري نشد.
¤كار شما در شهرك سينمايي چه بود؟
پس از بناي شهرك، بنده كار پشتيباني و مشاوره نظامي و نظارت بر فيلم ها و فيلم نامه ها را انجام مي دادم. كنترل فيلم نامه ها و مشاوره درخصوص صحنه هاي جنگي فيلم ها از جمله در بحث انفجارات و جلوه هاي ويژه ميداني از جمله كارهايم بود. مثلاً در فيلم نامه مي آمد كه يك نارنجك يك ساختمان را تخريب مي كند كه با كارشناسي اين مسئله را اصلاح مي كرديم و سعي مي شد انفجارات و جلوه هاي ميداني واقعي تر طراحي شود. فيلم هاي زيادي را مشاوره كردم و لوكيشن هاي زيادي را در آن زمان ساختيم.
¤ساير فعاليت هاي تان به خصوص بعد از رفتن از مجموعه شهرك سينمايي را هم توضيح دهيد.
بعد از شهرك سينمايي، ديگر سعي كردم اطلاعات و معلومات خود را در زمينه سينما و نمايش بالا ببرم، لذا تحصيلاتم را در اين مسير ادامه دادم و به كمك خداوند به نتايج خوبي رسيدم. اگر بخواهم اشاره كنم به صورت گسترده كاري را در اردوگاه شهيد تندگويان آبادان حدود پنج سال پيش انجام دادم. قبل از آن، كارهاي كوچكي را در تهران براي پايگاه هاي بسيج انجام داده بودم، اما گستردگي كار آبادان را نداشت و اين كار با استقبال خوبي روبه رو شد. سردار سليماني هم از پروژه حمايت كرد. اكنون هم در اين پروژه به صورت گسترده تر در يك لوكيشن بزرگ در اردوگاه شهيد مسعوديان و با كمي تغيير در حال اجراي برنامه هستم.
در كردستان ، بهبهان، خرم آباد، تهران، مازندران و شهرهاي متفاوت ديگري هم كارهايي را به انجام رسانده ام. مخاطبين هم همه گروه هاي مردم بوده اند، حتي اقليت هايي مثل اهل سنت و همه اقوام مانند كرد، لر، بلوچ، ترك و ... در كردستان كاري را در رابطه با پيشمرگان كرد و ستون پنجم و گروهك ها انجام داديم كه با استقبال چشمگيري مواجه شد. در خوزستان هم اين كار را انجام داديم. در شهر بهبهان نمايشي را در زمينه شيميايي شدن رزمنده ها داشتيم. بهبهان بيشترين مجروحان شيميايي جنگ را داشت. گردان فجر و فتح بهبهان حماسه هاي جالبي را خلق كردند به خصوص شهيدان دانايي و صادقي كه در آن شرايط شيميايي مي آيند و با مواجه شدن با يك جوان كه ماسك ندارد، ماسك شان را به وي مي دهند و براي حفاظت از خود چفيه به صورت مي گيرند و در مواجهه با جوان بعدي كه ماسك ندارد چفيه خود را به او مي دهند و صحنه هايي اين چنيني كه در صحنه بمباران شيميايي رخ مي دهد كه اين اقدام در شهر بهبهان يك حركت اسطوره اي شد. اين نمايش شهر را دگرگون و جو را معنوي تر كرد.
¤يكي از بزرگترين كارهاي شما كه شايد درخشان ترين كارتان هم باشد نمايش غدير بود كه در حوالي مسجد مقدس جمكران در كنار كوه «خضرنبي (ع)» به انجام رسانديد، در اين رابطه توضيحي مبسوط بدهيد.
بحثي شده بود كه نمايش ميداني از واقعه غدير توليد شود. سردار نقدي هم كه قبلاً كارهاي ما را مشاهده كرده بود، بنده را مأمور اجراي اين كار كرد. پس از بررسي ده ها لوكيشن، نهايتاً توانستيم روي لوكيشن قم و مسجد مقدس جمكران به جمع بندي برسيم. نظر سردار نقدي اين بود كه علاوه بر نمايش ميداني يك فيلم هم تهيه شود كه در شب عيد غدير سال آينده نمايش داده شود كه گروه فيلم و سريال شبكه اول، فيلمي با نام «غدير معراجي ديگر» را از كار ما تهيه كردند.
با توجه به اين كه نمايش ميداني نياز به تحقيقات و مطالعه داشت، حدود دو ماه درگير كار مطالعاتي در قم شديم. با بنياد نهج البلاغه، بنياد غدير، دفاتر مراجع، دفتر امام جمعه و موسسات و سازمان ها در قم ارتباط برقرار كرديم و توانستيم اطلاعات نسبتاً خوبي از شرايط آب و هوا، وضعيت سخت افزاري و المان هاي نمايش بدست آوريم در كل كار سختي بود .جالب در اين كار اين بود كه دوستاني كه در كردستان با ما آشنا شده بودند و از اهل سنت هم بودند پاي كار آمدند و همكاري بسيار خوبي داشتند. ماكت كار و لوكيشن ها و دكورها و آبگير بزرگ كه آماده شد با استفاده از 100 شتر، 40 اسب و تعداد بسياري لباس، كاروان ها و محل ها را آماده اجراي نمايش كرديم. حدود 20 روز تمرين فشرده انجام داديم و سپس 25 روز كار فيلم برداري به طول انجاميد. روز غدير با حدود دو هزار هنرور و 15 هنرمند، كار اصلي را شروع كرديم و حدود 120 هزار نفر تماشاگر كار بودند. بازسازي صحنه شش كارواني كه در مسير بودند كه به سمت مصر، مدينه مي رفتند، كارواني كه در غدير بود، كاروان پيامبر(ص)، كارواني كه هنوز به غدير نرسيده بود و كاروان مكه، پيامبر(ص) دستور فراخواني همه را در صحراي جرفه دادند و داستان خطبه غدير كه يك ساعت طول كشيد و با احتساب استفاده از جارچيان به خاطر كثرت جمعيت ابلاغ خطبه چهار ساعت به طول انجاميد و صحنه اي كه نعمان بن حارث فهري خطبه را نمي پذيرد و مي گويد قبول ندارم و عذاب خدا به صورت سنگي به وي نازل مي شود كه آن را با صحنه يك انفجار مهيب نشان داديم و ... و در انتها كه به خاطر قسمت سوم خطبه جمعيت با پرچم هاي سبز جهت بيعت نمادين با امام عصر(عج) به سمت مسجد جمكران مي رفتند از جمله صحنه هاي نمايش بود.
اين برنامه حواشي زيادي داشت از جمله حضور بسياري از علما در پاي كار، تقدير مراجع و ...
كلاً اين برنامه با استقبال خوبي از سوي مردم قم مواجه شد، همه خيلي استقبال كردند و به ياري خداوند برنامه خوبي از كار در آمد.
¤الان به چه فعاليتي مشغول هستيد؟
در حال حاضر با توجه به برگزاري اردوهاي راهيان نور آمادگي دفاعي سال دوم دبيرستان پسران در اردوگاه شهيد مسعوديان اهواز جنب قرارگاه كربلا در حال اجراي نمايش مردان آسماني هستيم.
¤كم و كيف نمايش مردان آسماني چيست؟
مردان آسماني نمايشي متناسب با مخاطب خود يعني دانش آموز و معلم است كه پس از نمايش غدير كار آن را با استقرار لوكيشن هاي ويژه و نوشتن فيلم نامه شروع كرديم. نمايش شامل صحنه سازي از حمله عراق به ايران و حمله و بمباران مدارس و حمله به خرمشهر و شكل گرفتن اولين خاكريز جنگ و دفاع مردم و ايستادن حسين فهميده جلوي دشمن و مقابله با تانك هاي دشمن و همچنين مقاومت «بهنام محمدي» مقابل نيروهاي پياده دشمن و شكل گيري اعزام از كلاس درس يعني اعزام دانش آموز و معلم به جنگ و به جبهه هاي غرب و جنوب و بدرقه توسط مردم تا پادگان ها، استقرار در كوهه، شب هاي عمليات، شب حمله و صحنه هاي شهادت و ... و در قسمت ديگر حمله به سمت عراق، حمله شيميايي عراق به ما، شكست عراق، شهيد گمنام و بحث بيعت با امام(ره) و بيعت دوباره با علي زمان، تا صبح دولت يار و بحث ظهور و نيز در قسمت ديگر با بيان حقايق تاريخي و به نمايش گذاشتن منافقين آشكار و نهان در هتك حرمت خانه حضرت زهرا(س)، آتش كشيدن خيمه هاي عاشورا تا آتش زدن مسجد گوهرشاد، مسجد جامع خرمشهر و بعد مسجد لولاگر تهران طرح كردن عقبه فكري نفاق جريان موسوم به فتنه سبز كه از آتش زدن درب خانه حضرت زهرا(س) شروع شد تا به حال در نمايش گنجانده شده است.
¤به نظر شما اثر كارتان در دانش آموزان چگونه بوده است؟
مادري با ما تماس گرفت و گفت شما به پسر من چه نشان داده ايد كه وقتي آمد تمامي سي دي هاي آهنگ ها و فيلم هايش كه محتواي مناسبي نداشت را شكست و دور ريخت و نماز خواندن را شروع كرد. يا اشتياقي كه بچه ها دارند و اشكي كه برخي در خلال صحنه هاي نمايش مي ريزند و به دنبال مثلاً تكه پرچم، يوكه اي از نمايش يا چفيه و قطعه اي از مين و ... هستند از صحنه هاي جالب كار است. بگذاريد به جاي اين كه به سوال شما جواب دهم اين مسئله را بگويم. در روايت گري دفاع مقدس بيائيم از راويان حقيقي استفاده كنيم. بگوئيم كه عراق طرف جنگ ما نبود 52 كشور پشت سر عراق بودند. از 17 كشور اسير داشتيم. عراقي كه 15 روزه توسط آمريكا اشغال شد آن عراقي نبود كه با پشتوانه مستقيم 52 كشور با ما كه در محاصره هم بوديم، هشت سال جنگيد. فضا را براي راويان حقيقي باز كنيم. طوري نشود كه فضا براي راويان جعلي باز شود و راويان حقيقي چون جايي براي خود نمي بينند، بروند پاي كوه 110و در ارتفاعات «بازي دراز» غم و غصه بخورند. راوي بايد دلسوخته و عاشق باشد. راوي بايد درست روضه بخواند، همانطور كه روضه درست و حقيقي را براي سيدالشهدا(ع) مي خوانيم، روايت شهدا هم بايد همان طور حقيقي باشد. بايد به مردم فهم و بصيرت از جبهه را داد. بايد جريان را درست فهماند اگر اين شود، ديگر در وادي جنگ نرم نياز به كاري نيست، خود جوان و نوجوان خط را مي گيرد و ادامه مي دهد. اگر راهيان نور دانش آموزي درست برگزار شود ديگر نيازي به خيلي كارها نيست، شما فقط حماسه و هدف شهدا و خود شهدا را به بچه ها تفهيم كنيد آنها خود مابقي را انجام مي دهند.
به طور كل بنده سعي كردم روايت را از صحبت صرف به سمت عينيت بخشي ببرم و با همزمان كردن روايت و نمايش، تأثير بيشتري را در مخاطب بگذارم.
¤در زمينه همكاري و همراهي مسئولان چه نظري داريد؟
مسئولان ما بحمدالله خيلي خوبند، اما مشكل ما با مسئولان رده دوم و پايين تر است. چون برخي شان اصلاً كارشناس نيستند، ولي كارشناسي مي كنند. به جاي كار و صحبت كارشناسي و رفع ضعف ها، اصل كار را تحت الشعاع قرار مي دهند و نابود مي كنند. حرف در زمينه اين كارشناسي ها و مصداق هاي آن زياد است كه فرصت و مجالي براي بيان نيست.
¤در آخر بگوييد در زمينه تربيت نيرو هاي آينده كه بعد از شما بخواهند راهتان را ادامه دهند، چه كاري كرده ايد؟
متأسفانه تاكنون كسي ما را در اين زمينه كمك نكرده است.
بودجه و مكان و ... براي اين كار نداريم. اگر دوستان حمايت كنند در سخت ترين شرايط هم ما در خدمتيم. بنده اعتقاد زيادي به ورود طلبه ها و دانشجويان به اين كار دارم كه هم محتواي فكري و هم كار حرفه اي توأمان با هم باشد. بنده به عنوان خادم حاضرم كه آن چيزي را كه بلدم و تجربه كردم به عزيزان ارائه كنم.
از شما هم به خاطر اين گفت وگو تشكر مي كنم.
با تشکر