0

من و كفش دوزك

 
sifalaw
sifalaw
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 1637
محل سکونت : اصفهان

گل روي شاخه زيباست
جمعه 9 بهمن 1388  5:57 PM

گل روي شاخه زيباست

با مادرم رفتم به پارك

يه گل چيدم

زنبوره اومد ، رو گل نشست

من ترسيدم

صدا زدم: مامان مامان،

اين زنبوره

مي خواد منو نيش بزنه

دستمو آتيش بزنه

بيا برس به داد ِ من

مامانم اومد، زنبوره پريد

رفت ميون باغچه ي گل

نشست روي يه شاخه گل

وزوزي كرد،

شيره ي گل را خورد و رفت.

مامان جونم، گفت عزيزم

گلها را نچين

 رو شاخه اونها را ببين

گل هميشه قشنگه

رو شاخه ها قشنگتره

خوشگل و شاداب مي مونه.

يه تابلو  توي پارك ديدم

اين جمله روش نوشته بود:

« گلها را نچين ، گل روي شاخه زيباست.»

اون روز تو پارك مي گشتم

گلها را نگاه مي كردم

به مادرم  مي گفتم:

گل خونه ي پروانه هاست

هديه ي زيباي خداست

من گلها را نمي چينم

گل روي شاخه زيباست.

راز ماندگاری در گمنامی است

 
تشکرات از این پست
ali_81
دسترسی سریع به انجمن ها