0

ريشه‌هاي بدحجابي

 
ahmad9944
ahmad9944
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : شهریور 1388 
تعداد پست ها : 15
محل سکونت : فارس

ريشه‌هاي بدحجابي
یک شنبه 22 اسفند 1389  2:21 PM

بدحجابي يكي از مسايل و چالش‌هاي جدي در حوزه اخلاق اجتماعي محسوب مي‌شود. در اين مقاله كه به قلم استاد «محمدرضا اكبري» نگاشته شده و در اختيار خبرگزاري شهر قرار گرفته است، به ريشه‌يابي بدحجابي در جامعه و عوامل اخلاقي آن پرداخته‌ايم. برهنگي ديني اساس فرهنگ برهنگي است . بدحجابي و جلوه‌گري زنان در برابر مردان بيگانه از عوامل فراواني برخوردار است كه ضمن بحث در مورد آنها به درمان هر يك اشاره مي‌كنيم.

 

1ـ كسب موقعيت

 

انسان موقعيت‌طلب است و همواره مي‌خواهد در ميان مردم از جايگاهي درخور توجه برخوردار باشد.

 

چنين جايگاهي به دو صورت حقيقي و كاذب محقق مي‌شود. موقعيت حقيقي در اثر تحصيل علم و فضايل اخلاقي به دست مي‌آيد، اما برخي زنان كه فاقد اين ارزش‌ها هستند با نمايش زيبايي‌ها و جاذبه‌هاي طبيعي و ساختگي زنانه خود سعي در جلب توجه ديگران مي‌كنند تا به كمبودهاي باطني خود پاسخ دهند. غافل از آنكه هرگز كسي نمايش زيبايي‌هاي زنانه را دليل بر شخصيت و جايگاه ارزشي او نمي‌گيرد. بي‌حجابي، زن را صاحب فضيلت نمي‌كند بلكه از او عروسكي مي‌سازد كه با رشد و تعالي فاصله‌ها دارد ضمن اينكه موقعيت‌هاي حاصل از تحركات جنسي تنها نزد بيماردلاني به وجود مي‌آيد كه خود كمترين اعتباري ندارند.

 

زن اگر محروم از فضايل و ارزش‌هاي انساني باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زينت‌ها و لباس‌هاي فاخر تزيين كند ذره‌اي بر ارزش حقيقي او افزوده نخواهد شد چه اينكه هزار من تزيين و زيبايي به يك جو تقوا نمي‌ارزد. تحصيل موقعيت جز از راه به دست آوردن زيبايي‌هاي باطني و فضايل انساني و كمك پروردگار عالم ميسر نيست. ارزش زن بالاتر از آن است كه خود را چراگاه چشم‌هاي گرسنه نامحرمان سازد. او بايد به فاطمه و مريم بينديشد كه فرشته با آنها سخن مي‌گفت نه آنكه با حضور جاذبه‌دار و مهيج خود را مخاطب سخنان هرزگان سازد كه از حقيقت خود فرو افتاده است.

 

 

2ـ ضعف ايمان

 

بي‌حجابي فقر فرهنگ ديني است. فرامين الهي و ازجمله حجاب اسلامي از سوي خداي تعالي به بشر ابلاغ شده است و عمل به آنها جز در پرتوي ايمان به پروردگار عالم كه ريشه اصلي عمل است ميسر نخواهد بود. بنابراين كساني كه از اعتقاد به خداوند در شك و ترديد به سر مي‌برند و قلب آنها از ايمان به خداوند و محاسبه روز جزا به مقام اطمينان نرسيده است در عمل به دستورات الهي تسامح مي‌ورزند و تا زماني كه اين مشكل اعتقادي برطرف نشود بهبودي حاصل نمي‌شود. چرا كه ايمان به خدا مادر ارزش‌ها است.

 

 

3ـ دگرآزاري

 

ريشه خودنمايي و بدحجابي بسياري از زنان،عقده‌ دگرآزاري است. برانگيختن تمايلات ديگري همراه با محروم كردن او يك بيماري دگر‌آزاري است. نظير اينكه شخصي غذايي را به انسان گرسنه‌اي ارايه دهد و تمايل او را به آن غذا برانگيزد و از آن محرومش كند. دگرآزاري جنسي نيز به اين است كه زني خود را بيارايد و در معرض ديد ديگران قرار دهد تا تمايلات او برانگيخته شود و بدون پاسخ بماند. اگرچه اين حركت، مردان جامعه را عقده‌مند مي‌كند اما زنان بيمار از حركت خود لذت مي‌برند. بايد به چنين زناني گفت آزار دادن مردان جز اينكه گناهي بر گناه خودنمايي آنها مي‌افزايد اثر ديگري ندارد، ضمن اينكه آزار ديگران با هيچ منطق و وجداني سازگار نيست. چه اينكه تبديل مردان و جوانان سالم جامعه به انسان‌هاي عقده‌اي كه با شرافت يك زن سازگاري ندارد.

 

 

4ـ غربزدگي

 

تقليد از غرب يكي از مشكلات ديرينه تعدادي از زنان مسلمان بوده است كه بدون كمترين تفكر و تحليلي از زندگي زن غربي به او اظهار تمايل كرده‌اند. خميرمايه اصلي اين تقليد را جهل و هوس تشكيل مي‌دهد. ترسيم گوشه‌اي از آنچه بر زن غربي مي‌گذرد، مي‌تواند پرده تاريك جهل فريب‌خوردگان جوامع غربي را پاره كند تا به خود آيند.

 

غرب بعد از رنسانس و انقلاب صنعتي خود زندگي زن را به طور كلي متحول كرد و بي‌رحمانه او را از ارزش‌هاي خود تهي گردانيد و اسرار و زيبايي‌هاي پشت پرده بدن او را در معرض نمايش افعي‌هاي شهوت قرار داد. اگر غرب به ارزش زن مي‌انديشيد هرگز او را برهنه نمي‌كرد و از او عروسك نمي‌ساخت و براي همين است كه امروز زن غربي تنها و شكست خورده است.

 

غرب در برابر گرفتن حجاب زن چيزي به او نداده است بلكه به دنبال آن ارزش‌هاي ديگر او را ربوده است به گونه‌اي كه زن غربي فقيرترين زن عالم است و اين به خاطر سادگي و فريب‌خوردگي تاريخي عهد رنسانس است. اگر زن غربي همانند زن ايراني مقاومت مي‌كرد و با اتكا بر دين به مبارزه با افزون‌طلبي‌هاي مردان مي‌پرداخت به پيروزي مي‌رسيد اما تسليم شد و بزرگ‌ترين ضربه‌هاي تاريخي را كه به واژگوني او منتهي شد دريافت كرد. ضربه‌هايي كه بر زن غربي وارد شد كفاره سرپيچي او از حجاب و عفافي است كه خداوند در همه اديان براي زن واجب فرموده است.

 

دكتر ا.و.، است اد دانشگاه در آمريكا مي‌گويد: اساساً زن در آمريكا ارزش انساني و عاطفي ندارد و او را فقط به عنوان موجودي كه مي‌تواند مرد را ارضا كند و او را به تمتعي برساند مي‌شناسند و اگر از عهده اين وظيفه برنيايد به سرعت در جامعه مطرود مي‌شود. از اين رو است كه زن براي ايفاي اين نقش، با قدرت تمام به عواملي از قبيل لباس و آرايش به خودنمايي پرداخته تا بتواند توجه مردان را به سوي خود جلب كند. (1)

 

«خانم ژورمينن وايت» مي‌گويد: زنان هميشه سعي كرده‌اند كه توجه مردان را به خود جلب كنند و اين باعث شده است كه زنان امروز مثل موم يا خاك رسي در دست مردان باشند كه به هر شكلي بخواهند براي جوابگويي به نيازهاي خود آنها را مورد سوءاستفاده قرار دهند. متأسفانه زنان امروز سردرگم شده و چاره‌اي جز اين ندارند كه خود به دنبال شكارچي‌هاي خويش دويده و طعمه آنها شوند.»(2)

 

 

5ـ زيبايي‌طلبي

 

برخي دختران و زنان ميل دارند به صورتي زيبا نزد ديگران حضور يابند و با توجه به اينكه حجاب ديني زيبايي‌هاي آنها را پوشش مي‌دهد سعي در ناقص كردن حجاب خود دارند. به همين منظور بخشي از موهاي سر و گردن خود را به نمايش مي‌گذارند و سعي در پوشش لباس‌هاي زننده چند رنگ و يا بسيار شاد دارند و زوايد تزييني مختلفي را در پوشش خود مورد استفاده قرار مي‌دهند و يا از كفش‌هاي پاشنه بلند استفاده مي‌كنند تا نوع قرار گرفتن بدن و راه رفتن آنها تحريك‌آميز و زيباتر شود و طنين يكنواخت آن توجه ديگران را جلب كند و با وسواس خاصي گلوبند، دستبند، حلقه و النگوي خود را همواره به نمايش مي‌گذارند و به هر شيشه و آيينه‌اي كه در بين راه برخورد مي‌كنند قيافه خود را مشاهده مي‌كنند تا در صورت لزوم، زيبايي خود را حفظ كنند و غافلند كه سادگي زن، خود نوعي زيبايي ارزشي را به همراه دارد و پوشيدگي، زيبايي و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگي‌هاي جوي بهتر حفظ مي‌كند. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: صيانه المراه انعم الحالها و ادوم لجمالها (3)

 

پوشيدگي براي زن سودمندتر و زيبايي او را پايدارتر مي‌سازد.

 

آنها بايد بدانند كه به نظر روان‌شناسان زنان و دختراني كه در انتخاب لباس و رنگ‌هاي متنوع در برابر مردان حساسيت مي‌ورزند از نوعي بيماري برخوردارند و كوشش در خودنمايي و رفع نقايص ظاهري آنها به منظور جلب ديگران به طفلي شباهت دارد كه مي‌خواهد با گريه و فرياد توجه پدر و مادر را به خود جلب كند. اين در حالي است كه حجاب در جمال آنها نقش مؤثري دارد. ضمن اينكه متانت، بزرگواري، تمركز حواس حضور طبيعي آنها در جامعه را سلب نمي‌كند و عمر گرانمايه آنها را از پوچي به‌دور مي‌دارد.

 

 

6ـ ازدواج

 

عده‌اي از دختران، خودنمايي و سپس ارتباط با نامحرم را پلي براي رسيدن به ازدواج مي‌پندارند. آنها گمان برده‌اند كه اظهار زيبايي‌هاي زنانه مي‌تواند جوانان را به آنها راغب كند به همين خاطر موهاي خود را به نمايش مي‌گذارند و با پوشيدن لباس‌هاي جاذبه‌دار در تحصيل شوهر حركت مي‌كنند. غافل از اينكه جوانان با همه خوشرويي‌هايي كه با دختران دارند هرگز به ازدواج با آنها تن نخواهند داد. بي‌تقواترين مرد جامعه براي ازدواج خود به دنبال عفيف‌ترين دختر مي‌رود. همه جوانان دوست دارند دختري را براي همسري خود گزينش كنند كه براي يك مرتبه طرح دوستي و خوشگذراني با جوان ديگري نداشته است و اسرار و زيبايي‌هاي جسماني خود را تابلوي نامحرمان نكرده باشد. جوانان بي‌تقوا از دختران خودنما براي لذت‌هاي موقتي و تفريحات زودگذر خود استقبال مي‌كنند. اما هيچ‌گاه آنها را به همسري شرعي و قانوني خود نمي‌پذيرند و به تعبيري ديگر دختران خودنما در چشم‌ها جا دارند و زنان پوشيده در دل‌ها مأوا گرفته‌اند.

 

بنابراين بدحجابي و حركت‌هاي خلاف عفت چشم‌انداز خوبي براي ازدواج ندارد و اگر ازدواجي به خاطر جاذبه‌هاي جنسي صورت پذيرد از بنيان محكمي برخوردار نخواهد بود. راه ازدواج در رعايت تقوا و درخواست از خداوند و توسل به پيامبر(ص) و اهل بيت او است.

 

 

7ـ ضعف حيا

 

ضعف اين صفت از سستي اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه مي‌گيرد و بي‌حجابي از مصاديق بارز بي‌حيايي است كه از ضعف ايمان ناشي مي‌شود.

 

امام صادق(ع) فرموده است: ايمان ندارد كسي كه حيا ندارد. (4)

 

پيامبر اكرم(ص) فرموده است: خدا حيا و پوشيدگي بندگانش را دوست دارد.(5)

 

پوشش و حيا تفكيك ناپذيرند و تا جلوه‌اي از حيا در زني وجود داشته باشد، پوشش او نيز با جديت مراعات مي‌شود. زنان با حيا كساني هستند كه با پوشش كامل خود از نمايش بدن، موهاي سر و زينت‌هاي خود شرم مي‌ورزند. پاكي قلب زنان خودنما به سخن ستمكاري شبيه است كه لاف ترحم بلند كرده است. زناني كه اسرار زيبايي‌هاي جسماني خود را به نمايش گذارده‌اند، پرده بين خود و خدا را دريده‌اند. كامياب كردن چشم‌هاي گرسنه نامحرمان كم‌ترين ساز ش با پاكي و نجابت ندارد و عفيف‌بودن زن بدحجاب از القائات بي‌اعتبار شيطان است. بدحجابي از آفات پاكدامني به شمار مي‌رود و اساساً زنان پاكدامني كه از موقعيت سالم روحي برخوردارند از گناهان جنسي پرهيز دارند و بي‌حجابي يك انحراف جنسي است.

 

اميرالمؤمنين(ع) فرموده است: كسي كه پاكدامني پيشه كند گناهانش كم و در نزد خدا منزلتي عظيم دارد.(6)

 

بي‌حيايي زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بي‌حيا، فيلم‌هاي مبتذل، جهل به ارزش والاي عفت و حيا و فرهنگ اقوام و خانواده به‌ويژه روحيه مادر و پدر سرچشمه مي‌گيرد و بي‌شرمي بسياري از دختران از برهنگي آنها به هنگام حضور در جامعه در ساليان قبل از تكليف ناشي مي‌شود.

 

مسايل اخلاقي و تربيتي از ظرافتي خاص برخوردارند و از پايين‌ترين سنين عمر كودك شكل مي‌گيرند. اين اشتباه بزرگ است كه به مسايل تربيتي مربوط به شرم و حياي دختران تا 9 سالگي توجه نشود آن‌گاه با رسيدن زمان تكليف از آنها خواسته شود تا يكباره در خود انقلاب كنند و مسير چند ساله خود را عوض كنند. امور تربيتي انقلاب‌بردار نيست بلكه حقايقي هستند كه بايد به تدريج شكل گيرند. حجاب يك فرهنگ است كه از ساليان قبل از تكليف بايد مورد توجه و ممارست قرار گيرد.

 

در هر صورت از جمله ريشه‌ها و مباني خودنمايي و بدحجابي زنان ضعف صفت ارزشمند حيا است. صفتي كه وجود آن به زن ارزشي بزرگ مي‌بخشد و فقدان آن او را از خاك پست‌تر مي‌سازد.

 

 

8ـ اظهار غناي مالي

 

ريشه خودنمايي برخي زنان تفاخر و خودنمايي‌هاي مالي است. دوست دارند ديگران شاهد برخورداري‌هاي مالي‌ آنها باشند و تفاوتي نخواهد بود كه بيننده زن باشد يا مرد. به همين منظور النگوهاي خود را به نمايش مي‌گذارند و حلقه يا گلوبند گران‌قيمت خود را در معرض ديد ديگران قرار مي‌دهند و لباس‌هاي فاخر به تن مي‌كنند. آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات مي‌دانند و اين به معناي آن است كه ارزش الهي و انساني خود را در حد طلاي دنيا پايين آورده‌اند و برخي خود را در طلا خلاصه كرده‌اند.

 

شيطان همه را به يك راه منحرف نمي‌سازد بلكه هر كسي را با توجه به برخورداري‌ها و نوع هوسي كه دارد از راه خدا دور مي‌كند.

 

چنين زناني بايد انديشه كنند كه اين‌گونه فخر كردن‌هاي مالي همراه با جاذبه‌هاي زنانه، تمايلات نامحرمان را برمي‌انگيزد و چه بسا موجوديت مالي آنها را طعمه ديگران سازد. بينش چنين زناني بسيار سطحي و ظاهر بينانه است. اگر آگاه شوند كه انسان خليفه خداست و مي‌تواند ارزشي برتر از ملايك داشته باشد، روحيه و عملكرد آنها عوض مي‌شود و ديگر حاضر نخواهند بود براي يك لحظه خود و دارايي خويش را وسيله معصيت خود و غفلت مردان جامعه كنند.

 

 

9ـ ملامت ديگران

 

يكي از ريشه‌هاي بدحجابي و خودنمايي دختران و زنان ملامت اعضاي خانواده، فاميل و دوستان است. چه بانواني كه به خاطر سلامت نفسي كه دارند، مي‌خواهند از حجاب ديني كامل برخوردار باشند اما راهزنان راه خدا به آنها شبيخون مي‌زنند و زبان به ملامت مي‌گشايند. گاهي ملامت‌ها از سوي مردان فاميل صورت مي‌گيرد. ريشه اصلي ملامت اكثر اين افراد هواهاي نفساني آنهاست. زيرا با بي‌حجابي و خودنمايي زنان و دختران بهتر مي‌توانند به لذت‌هاي نامشروع خود دست يابند.

 

يك بانوني دانشجو از تهران «خانم ح.ن» مي‌گويد:

 

«وقتي باحجاب شدم با مخالفت‌هاي شديدي در خانواده روبرو شدم و مي‌ديدم كه مخالفت با حجاب، بيشتر از جانب آقايان مطرح مي‌شود تا بانوان و اين برايم سؤال بود كه چرا با وجودي كه اين مسأله به خانم‌ها مربوط مي‌شود آقايان اظهارنظر مي‌كنند. آشنايي با مطالب كتاب «بهاي يك نگاه» مرا متوجه اين نكته كرد كه شايد بيشترين نفع بي‌حجابي را همين مدعيان آزادي زن مي‌برند كه از اين راه به لذت‌هاي نفساني بيشتري دست مي‌يابند.(7)

 

البته مردان و جوانان اقوام كه با حجاب ديني مخالفت مي‌كنند هيچ‌گاه علت مخالفت خود را كه برخورداري از لذت‌هاي جنسي و مخالفت با احكام خداست به صراحت اعلام نمي‌كنند و به سخنان ضعيف و بهانه‌هاي واهي كه بيشتر به يك كلاف سردرگم شبيه است مي‌پردازند. جا دارد كه به آنها گفته شود كه مي‌دانيد با چه حقيقتي مخالفت مي‌كنيد؟ شما قبل از آنكه با من مخالفت كنيد با آيات قرآن كه حجاب را بيان كرده‌اند به مخالفت برخاسته‌ايد و اگر خود عقيده نداريد به عقيده ديگران احترام گذاريد. هر كسي اين حق را دارد كه نوع پوشش خود را انتخاب كند و معلوم است كه اگر بين احكام خدا و نظر شما دوگانگي وجود داشته باشد حكم خدا را ترجيح خواهم داد. ضمن اينكه شما به ريشه مخالفت خود فكر كنيد شايد مثل من هدايت شويد. گاهي مخالفت از سوي پدر، شوهر يا برادر است. اگرچه هيچ‌كس از مكر نفس و وسوسه‌هاي شيطان در امان نيست اما غالب مخالفت‌هاي آنها ناشي از جهل به فلسفه، آثار، بركات و حقيقت اين حكم الهي است كه بايد با بيان مطالب مفيد و ذكر آيات خدا آنها را متقاعد كرد و اگر از اعتقاد و يا غيرت لازم برخوردار نيستند به آنها گفته شود مايلم چنين پوششي داشته باشم كه خداوند آن را واجب كرده است. چه اينكه آثار مثبت آن را احساس كرده‌ام و از مخالفت با احكام خدا هراسناكم . من قبل از آنكه فرزند يا همسر و يا خواهر شما باشم، بنده خدا هستم و خداوند تكليف همه را روشن كرده است و بازگشت همه ما به سوي اوست. شما نيز به مخالفت خود بيانديشيد كمترين دليل منطقي بر آن نخواهيد يافت. شما چگونه حاضر مي‌شويد كه ناموس خود را ابزار تحريك نامحرمان سازيد. بيش از آنچه شما از من خودنمايي و غفلت بخواهيد، ‌از شما غيرت، مردانگي، بزرگواري و آگاهي مي‌خواهم و اضافه شود چرا به جاي مخالفت، علت پوشيدگي مرا سؤال نمي‌كنيد؟ همان‌گونه كه من علت منطقي مخالفت شما را خواستارم. اگر مخالفين از خانم‌هاي اقوام و يا دوستان باشند بايد علت مخالفت و ملامت آنها را جويا شد. اگر سخني داشتند به جواب منطقي آنها كه در مواضع متعدد اين كتاب هم به آن اشاره شده است بپردازيم و اگر سخني نداشتند از آنها بخواهيم از طرح سخنان و مخالفت‌هاي بي‌مورد پرهيز كنند و اضافه كنيم شما هم تسليم خدا باشيد و البته از خدا بترسيد و قيامت را باور كرده باشيد. حجاب شما از پوشيدگي من كمتر نخواهد بود. البته با انتخاب راه خدا برخي دوستان گذشته از انسان جدا خواهند شد و اين خود شروع نيل به ارزش‌هاي الهي و انس با دوستان باتقوا خواهد بود.

 

 

10ـ مدگرايي

 

مدگرايي روحيه خاصي است كه برخي زنان به آن مبتلا مي‌شوند. مدگرا سعي دارد همواره از تازه‌هاي لباس و آرايش مطلع شود و با هر زحمت و قيمتي كه هست از آنها بهره گيرد. مدگرايي در جامعه نتيجه غلبه شهوت و تنوع طلبي افراطي است كه فراموشي دين و عقل را به همراه دارد. شهوت لباس، زنان و دختران مدگرا را به اسارت مدسازان درآورده است. مدسازان پشت پرده كه با تحقيقات وسيع و روان‌شناسي لازم به ارايه مدهاي جديد مي‌پردازند به گونه‌اي به طراحي مدل‌هاي كفش، لباس و قيافه زنان مي‌پردازند كه پوچي، اسارت، مصرف و تحريك‌آميزي آنها جهت اغفال جوانان و جو غفلت در جامعه مورد توجه و بلكه از اركان نوآوري‌هاي آنها باشد.

 

سخن با چنين زناني اين است كه غالب مدهاي ساخته غرب نظير لباس‌هاي تنگ با اصول اخلاقي و بهداشتي مغايرت دارند چه اينكه لباس‌هاي تنگ مانع جريان صحيح خون و تنفس پوستي مي‌شوند وانگهي اگر زندگي آدمي به ولگردي در خيابان‌ها، بررسي مدها، تازه‌هاي لباس و امثال آن بگذرد پس مسووليت انساني، آرمان الهي، سعادت اخروي و بسياري از حقايق و ارزش‌هاي الهي و خلاصه هدف آفرينش آدمي و جهان پس از مرگ چه خواهدشد؟ زنان غربي اين زندگي را طي كردند و نتيجه آن چيزي جز سقوط آنها نبود.

 

تن آدمي شريف است به جان آدميت

 

نه همين لباس زيباست نشان آدميت

 

 

11ـ عملكرد دستگاه‌هاي ذيربط

 

عملكرد، سخنان و برخوردهاي مسوولان از بالاترين تأثيرات رواني و اجتماعي برخوردار است. اگرچه خانم‌هايي كه حجاب شرعي را مراعات نمي‌كنند در قوانين حكومت اسلامي مجرم و داراي كيفر مي‌باشند اما تصويب صريح، جامع و متقن قوانين پوشش ديني كه از ضروريات دين اسلام به شمار مي‌رود ازجمله اموري است كه جاي خالي آن احساس مي‌شود و چه امري از تصويب ضروريات اسلام مهم‌تر كه بايد به آن پرداخته شود.

 

دستگاه اجرايي نيز فراز و نشيب‌هاي فراواني را در ارتباط با پوشش ديني طي كرده و سال‌هاي زيادي را با بي‌تفاوتي گذرانده است. اميد است شوراي انقلاب فرهنگي كه از جايگاهي استوار برخوردار شده است با انجام كارهاي تخصصي و تحقيقات واقع‌بينانه و برنامه‌ريزي‌هاي منسجم و مداوم فرهنگي و اجرايي وظيفه مهم خود را ايفا كنند و دستگاه قضايي كشور نيز به وظايف خود در برابر كساني كه حاضر نيستند علم عصيان بر زمين گذارند عمل نمايند كه افت حجاب در دهه دوم و سوم بعد از انقلاب تأسف‌بار بوده است.

 

يكي از مسايلي كه بايد به آن پرداخته شود، پوشش مشخص جهانگردان خارجي است كه برخي از آنها به هدف بدآموزي با قيافه‌هاي حساب شده و لباس‌هاي خاصي در كشور اسلامي ما حضور مي‌يابند كه آثار منفي آنها بر كسي پوشيده نيست.

 

وظيفه مهم ديگر نظارت لازم بر مؤسسات توليدي است كه بسياري از آنها به مراكز مدسازي و دوخت لباس‌هاي مبتذل مبدل شده‌اند. آنها آزادانه و به دور از هر نظارتي به دوخت مانتوها، كاپشن‌ها و ديگر لباس‌هاي غيرشرعي مبادرت مي‌ورزند و موقعيت لباس را به گونه‌اي كرده‌اند كه اگر كسي بخواهد مانتو يا شلوار ساده و درخور شأني خريداري كند موفق نخواهد شد. از اين رو برخي از بدحجابي‌هاي دختران و زنان ناشي از لباس‌هاي تحميلي مانتوسراهاي سودجويي است كه به فرهنگ بدحجابي و شهوتراني دامن مي‌زنند و نظارت جدي دستگاه‌هاي ذيربط بر آنها به يكي از آرزوهاي كهنه جامعه اسلامي مبدل شده است. لباس‌هاي ديگر به‌ويژه بچه‌ها و نوجوانان نيز از آثار و علايم غربي مصون نمانده است. لباس ازجمله اموري بوده است كه بيش از هر چيز ديگر مورد تاخت و تاز دشمنان اسلام و سرمايه‌داران سودجوي بد فرهنگ قرار گرفته است.

 

نظارت ضروري ديگر كنترل بازيگران فيلم‌هاي تلويزيوني و سينمايي است تا سيماي جمهوري اسلامي را وسيله ترويج مدهاي جديد خود نسازند كه ناگزير از تأثير منفي اخلاقي و اجتماعي آن خواهيم بود.

 

 

12ـ خانواده

 

خانواده‌هايي كه از تعاليم ديني فاصله مي‌گيرند به يك فرهنگ برزخي بين اسلام و خواسته‌هاي نفساني خود مي‌رسند. بسياري از عقايد آنها رنگ مذهبي و ديني ندارد. اينان همان كساني هستند كه دين را لقلقه زبان ساخته و با كمترين سختي يا تضاد با تمايلاتشان به‌راحتي از دين خدا چشم‌پوشي مي‌كنند.

 

يكي از مسايل مهم اجتماعي كه از ابعاد معنوي مبارزه با نفس برخوردار است پوشش ديني است كه در خانواده‌هاي شبه مذهبي از جايگاه مناسبي برخوردار نيست و فرزندان آنها نيز به فرهنگ تسامح به دين كه از رهاوردهاي تربيتي والدين است خو مي‌گيرند و در نتيجه زاد و ولد آنها نيز نسخه‌هاي تكراري آنها خواهد بود. يعني آنها نيز فرهنگ بي‌اعتنايي به احكام ديني را دنبال مي‌كنند. بخشي از بدحجابي‌هاي جامعه منسوب به اين خانواده‌ها و والدين شبه مذهبي است كه از غيرت ديني تهي مانده‌اند. خوشا به حال دختري كه از مادري عفيف و پوشيده برخوردار است كه روحيه چنين مادري بهترين زمينه حجاب او خواهد بود.

 

 

13 ـ تقليد

 

يكي ديگر از ريشه‌هاي خودنمايي و بي‌حجابي زنان، تقليد ناموجه از زنان و دختراني است كه بنا بر يكي از ريشه‌هاي بي‌حجابي، تقواي جنسي را ترك كرده‌اند.

 

علل چنين تقليدي: جهل، ساده لوحي، همرنگي با دوستان، چشم و همچشمي و فريب‌خوردگي از سخنان خانم‌هاي بي‌تقوايي است كه در لباس دوست، همسايه، اقوام، همكلاسي و امثال آن به انحراف او همت مي‌گمارند.

 

سخن با چنين مقلدهايي اين است كه تقليد در معصيت بنابر هر يك از موارد ناموجهي كه ذكر شد از بدترين نوع تقليد است زيرا اصل تقليد از كساني كه واجد شرايط الگوي انسان نيستند بلكه از جهت فكري يا اخلاقي آفت‌مندند، خود يك عمل جاهلانه است كه تقليد از گناه آنها بر قبح و زشتي آن مي‌افزايد. زن بي‌حجاب گلي پرپر شده است و كم‌ترين ارزش تقليدي ندارد.

 

خلق را تقليدشان بر باد داد

 

اي دو صد لعنت بر اين تقليد باد

 

- اين تقليد همان دنباله‌روي كوركورانه‌اي است كه بدون كمترين تفكر، عاقبت‌انديشي، بررسي ماهيت عمل و آثار و تبعات و احكام شرعي آن مورد توجه قرار مي‌گيرد. انسان زماني سهمي از مودت انساني دارد كه بينديشد و براساس مصالح واقع‌بينانه و منافع همه جانبه خود تصميم بگيرد و تنها با تفكر، اعتماد به نفس، مصلحت‌انديشي، استقلال در عمل و ارزش قايل شدن بر خويش است كه مي‌توان از اين بيماري رهايي يافت.

 

احمد - م

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها