پاسخ به:زندگاني حضرت زهرا(س)
چهارشنبه 2 اردیبهشت 1388 9:07 PM
زهرا سلام الله عليها يكى از علل آفرينش
در اين موضوع اخبار
بسيارى از فريقين (شيعه و سنى ) روايت شده است كه به موجب آنها ثابت مى شود، حضرت
صديقه سلام الله عليها سبب آفرينش (عالم ) بوده است ، همانگونه كه پدربزرگوارش ،
اميرالمؤ منين و حسنين سلام الله عليهم ، علت خلقت بوده اند
.
ما برخى از اخبار
مربوط به اين موضوع را در بخش اول در ذيل آيات شريفه ذكر كرديم و اينك حديثى در
اثبات اين مطلب ، كه راوى آن
ابوهريزه
است
:
قال
رسول صلى الله عليه و اله : لما خلق الله تعالى آدم اباالبشر و نفخ فيه من روحه ،
التفت آدم يمنه العرش فاذا فى النور خمسة اشباح سجدا و ركعا، قال آدم : (على نبينا
و آله و عليه السلام ) هل خلقت احدا من طين قبلى ؟ قال : لا يا آدم ! قال : فمن
هولاء الخمسه الاشباح الذين اراهم فى هيئتى و صورتى ؟ قال : هولاء خمسة من ولدك ،
لولا هم ما خلقتك ، هولاء خمسه شققت لهم خمسة اسماء من اسمائى لولا هم ما خلقت
الجنة و النار، و لا العرش ، ولا الكرسى ، ولا السماء و لا الارض و لا الملائكة ، و
لا الانس ، و لا الجن
.
فانا المحمود، و هذا محمد، و اناالعالى و هذا على ، و
انا الفاطر وهذه فاطمة
.
و انا الاحسان و هذالحسن ، و اناالمحسن و هذالحسن
...
اليت بعزتى ان لا ياتينى احد مثقال ذرة من خردل من بغض احدهم الا ادخله نارى
، ولا ابالى يا آدم ، هولاء صفوتى بهم انجيهم و بهم اهلكهم فاذا كان للك الى حاجة
فبهولاء توسل
رسول خدا(ص ) فرمود: هنگامى كه خداى تعالى حضرت آدم
ابوالبشر را آفريد و از روح خود در او بدميد، آدم (ع ) به جانب راست عرش نظر افكند،
آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و ركوع مشاهده كرد، عرض كرد
:
خدايا قبل از
آفريدن من ، كسى را از خاك خلق كرده اى ؟ خطاب آمد: نه ، نيافريده ام . عرض كرد: پس
اين پنج شبح كه آنها را در هيئت و صورت همانند خود مى بينم چه كسانى هستند؟ خداى
تعالى فرمود
:
اين پنج تن : از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى آفريدم ،
نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق كرده ام يعنى من خود، آنها را نامگذارى كرده ام
اگر اين پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى آفريدم ، نه عرش و كرسى ، نه آسمان
و زمين را خلق مى كردم ، و نه فرشتگان و انس و جن را
...
منم
محمود و اين
محمداست ، منم
عالى
و اين
على
است ، منم
فاطرو اين
فاطمه
است ، منم
احسان
و اين
حسن
است ، و منم
محسن
و اين
حسين
است
.
به عزتم
سوگند، هر بشرى به مقدار ذره بسيار كوچكى ، كينه و دشمنى آنها را در دل داشته باشد،
او را در آتش دوزخ مى افكنم ، يا آدم ،... اين پنج تن ، برگزيدگان منند، و نجات و
هلاك هر كس وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنها دارد. يا آدم ، هر وقت از من
حاجتى مى خواهى ، به آنان توسل كن
.
ابو هريره مى گويد، پيامبر اكرم (ص ) در
ادامه سخن فرمود
:
نحن سفينه النجاة ،
من تعلق بها نجى ، و من حاد عنها هللك ، فمن كان له الى الله حاجت فليسئل بنا اهل
البيت
ما (پنج تن ) كشتى نجاتيم ، هر كس با ما باشد، نجات يابد، و
هر كس كه از ما روگردان شود، هلاك گردد. پس هر كس حاجتى از خدا مى خواهد پس به
وسيله ما اهل بيت از حضرت حق تبارك و تعالى مسئلت نمايد
اين روايت را
شيخ
الاسلام حموينى
در
فرائد
-
حافظ خوارزمى
در
مناقب
-
و چند تن ديگر از
دانشمندان اهل سنت نقل كرده اند، همچنين دانشمندان بزرگ شيعه اين حديث شريف را
روايت نموده اند، و با بررسى آن ، به طور خلاصه ، مى توان به شش مطلب ، و يا شش
منقبت پى برد، كه هر يك از پنج تن در آن مناقب و فضائل ، به طور يك نواخت و همرديف
، مشترك هستند
.
مطلب اول : خلقت پنج تن و انوار آنان قبل از آفرينش آدم بوده است
، و غير از روايت مذكور احاديث بسيارى نيز از فريقين (شيعه و سنى ) در اين باره
وارد شده است
.
از حضرت رسول اكرم (ص )، نسبت به مدت زمانى كه پنج تن ، قبل از
آدم بوجود آمده اند رواياتى منقول است كه در برخى 2000 سال و در بعضى به طور مختلف
ذكر گرديده است كه گمان مى رود - اين ارقام تقريبى است نه قطعى
.
مطلب دوم : پنج
تن سبب و علت آفرينش جهان بوده اند
.
مطلب سوم : اسامى آنها از نامهاى خداى تعالى
مشتق شده است
.
مطلب چهارم : جزاى دشمنى و كينه توزى نسبت به آنان ، سوختن در
آتش قهر الهى است
.
مطلب پنجم : پنج تن ، برگزيدگان حضرت حق تبارك و تعالى
هستند، و هلاك و نجات هر بشرى ، وابسته به حب و بغضى است كه نسبت به آنها
دارد
.
مطلب ششم : هنگام حاجت خواستن از خداى تعالى بايد آنها را وسيله استجابت
دعا قرار داد و به آنها متوسل شد
.
با توجه به اين شش مطلب كه بيان شد، اگر
اشخاصى واجد اين شش منقبت بوده باشند، مى توان معتقد بود و يقين كرد كه آنها يك بشر
عادى نيستند، افرادى كه خداى تعالى از همان ابتداى خلقت به آدم ابوالبشر معرفى و
نشان داده است كه علت خلقت تو و اولاد تو اينها هستند، اگر حاجتى دارى بايد به در
خانه اينان بروى ، اينها برگزيدگان من اند، من خود اينها را نامگذارى كرده ام
.
بنابر آنچه گفته شد، پنج تن در شش منقبت مذكور هيچ فرقى با يكديگر ندارند و در اين
مورد هيچ تفاوتى ميان پيغمبر اكرم ، على ، و حسنين عليهم السلام با حضرت صديقه سلام
الله عليها وجود ندارد، همه در اين مناقب يك نواخت ، هم رتبه ، و هم درجه اند. اگر
چه از جهات و اعتبارات ديگر ممكن است قائل به فضليت و برترى برخى بر بعضى باشيم ،
مثلا پيامبر اكرم (ص ) منصبى دارد كه ديگران ندارند
.
اگر درشان پنج تن به جز اين
شش منقبت نبود، همرديف بودن آنها در اين مناقب نشان مى دهد كه هر يك از پنج تن ، از
همه پيامبران ، از همه صديقين ، از آدم تا خاتم خلاصه از جميع مخلوقات خداى تبارك و
تعالى افضل و برترند
.
زيرا اگر آنها آفريده نمى شدند، اين خوان رحمت ، و اين
سفره خلقت گسترده نمى شد هر كس كه به عالم هستى پا نهاده است (يعنى هر بزرگى ، هر
شريفى ، هر نبيى ، هر وصيى ، هر خليفه اى ، هر امامى ، هر عالمى كه به وجود آمده
است ) در حقيقت كنار سفره رحمت آنها نشسته ، و از نعمت وجودشان برخوردار گشته ، و
نان خور و پرورش يافته و عائله رحمت و بركت وجود پنج تن بوده است ، از اين جهت است
كه حضرت سجاد سلام الله عليها در يكى از ادعيه شريفه اش كه ائمه را معرفى مى كند،
مى فرمايد
:
نحن رحمة من استرحمك ، و
غوث من استغاث بك
مائيم رحمتى كه مردم از تو مى طلبند، مائيم غوث و پناه كسى
كه از تو پناه مى جويدآرى ، آنان در پيش آمدها پناه
، و در طلب حوائج ملجا همه مردمند، اغلب انبيا (از آدم تا خاتم ) در هنگام مشكلات و
طلب حاجت به آنان متوسل شده اند و از آبرومندى آنها در نزد خدا، حاجت روا گشته اند،
آنها محترمند، معظمند، معززند، علت خلقتند برگزيدگان خدا هستند، و با توجه به اينكه
پنج تن در مناقب گفته شده ، همدرجه و همرديف هستند، حضرت صديقه سلام الله عليها نيز
در اين مورد كوچكترين فرقى با پدر بزرگوارش نداشته است
.