اشعار حضرت علی(ع) در مرثیه حضرت فاطمه(س)
دوشنبه 31 فروردین 1388 1:19 PM
اشعار حضرت علی(ع) در مرثیه حضرت فاطمه(س)
علامه مجلسى گويد
:
در ديوان شعرى كه به على عليه السلام منسوب شده است نوشته
:
بعد از وفات حضرت فاطمه ، على عليه السلام اشعارى در مرثيه فاطمه سرود، آن
اشعار اين است
:
1
آيا به سوى زندگى طولانى راه و طريقى هست ؟ از كجا خواهد بود
در صورتى كه (چيزى بين انسان و مرگ ) حايل نخواهد شد
.
2 حقا كه من اگر چه به مرگيقين دارم ، ولى در عين حال اميدى بسيار براى زنده ماندن در من وجود دارد.
3
روزگار داراى رنگهايى است كه شب را صبح مى كند، و نفوس در بين آنها جارى است .
4 روزگار را منزل بر حقى مى باشد كه محل اقامت نزد آن نيست ، و براى هر مردى ازروزگار به طرف آن راهى خواهد بود.
5 من ياد او را به وسيله روزهاى عزت قطع نمودم، و هر عزيزى در اينجا ذليل و خوار خواهد شد.
6 مرضهاى دنيا را براى خود فراوانمى بينم ، صاحب آن امراض تا موقع مردن عليل خواهد بود.
7
من مشتاق آن كسى هستم
كه او را دوست مى دارم ، آيا به سوى آن كس كه او را دوست دارم راهى هست ؟
8 خانهمرا دور كرده است ، ولى در عين حال آن شخص كه قبل از من از فراق مرده است نيكوبود.
9
گوينده اى در داستانها راجع به جدايى مثلى زده و من آن را در روز كوچ
نمودن زياد مثل مى زنم .
10 حقا كه از دست دادن من فاطمه را بعد از احمد صلىالله عليه و آله دليلى است بر اينكه هيچ دوستى دائمى نخواهد بود.
11 بعد ازنايافتن آنان زندگى در اينجا چگونه خواهد بود، به جان تو سوگند اين مطلبى است كهراهى به سوى آن نخواهد بود.
12 به زودى از يادنمودن من اعراض مى شود و دوستىفراموش مى گردد، و بعد از من دوستى براى دوست نظير من ظاهر خواهد شد.
13 شخصملول و آن كسى كه چون من غايب شوم وى را راضى كند دوست من نخواهد بود.
14 ولىدوست من آن است كه وصال او دائمى باشد، قلب او مرا حفظ كند و براى كارهاى من دخيلباشد.
15 هنگامى كه يك روز از فوت بگذرد يقينا گريه افراد گريه كننده قليل خواهدشد.
16 اراده جوانمرد آن است كه دوست نميرد، در حالى كه راهى به سوى آنچه كه مىخواهد وجود ندارد.
17
مصيبت مال و مفقودشدن آن بزرگ نخواهد بود ولى مصيبت اشخاص
بزرگوار بزرگ است .
18
براى اين جهت است كه پهلو و پيكرم موافق آرام گرفتن در
خوابگاهى نيست ، و در دل من از حرارت فراق تشنگى جايگزين است .
و نيز به هنگام
رحلت حضرت زهرا مى فرمايد
:
دوستى كه نظير او دوستى نخواهد بود، و در قالب من غير
از او بهره اى وجود ندارد
.
دوستى كه از پيش چشم و جسم من غايب شد، ولى از قلب من
غايب نخواهد بود
.
و خطاب به حضرت زهرا بعد از فوت او مى فرمايد
:
مرا چه شده
كه بر روى قبرها توقف مى نمايم ، و بر قبر دوست سلام مى كنم ولى او جواب سلام مرا
نمى دهد
.
اى دوست تو را چه شده كه جواب سلام ما را نمى دهى ، آيا بعد از من
دوستى دوستان را فراموش كردى
.
جواب از زبان حضرت زهرا
:
دوست در جواب گفت
:
من چگونه جواب شما را بگويم ، در صورتى كه رهين سنگهاى فراوان و خاك قرار گرفتم
.
حقا كه خاك اعضاى نيكوى بدنم را خورد و من شما را فراموش كردم و از نظر اهل
خانه و همسالهايم ناپديد شدم
.
از من بر شما باد كه رشته دوستى و محبت من و شما
با بازماندگانم قطع شد
.