پاسخ به:عاشورائیان
جمعه 27 اسفند 1389 2:41 PM
لباسش را هم به سيل زدگان داد!
هنوز انقلاب نشده بود كه احمد در آن زمان مشغول طي دوره تخصصي خود را در يكي از كارخانجات نظامي ارتش در مسجد سليمان شروع كرد. اين دوران همزمان با فاجعه سيل در جنوب كشور كه تلفات زيادي نيز گرفته بود، شد. احمد به همراه ساير دانشجويان در اين حادثه به ياري مردم شتافته بود.
روزي احمد بعد از اين جريان، به مرخصي آمد. او با تأسف و تأثر فراوان از اين جريان صحبت مي كرد. پدرم دفعه آخر مرخصي احمد براي هر دوي مان يك دست كت و شلوار سرمه اي رنگ گرفته بود كه آن را بسيار دوست داشتيم. ديدم احمد كت و شلوارش را همراه ندارد. فكر ناراحت كننده اي به ذهنم خطور كرد. با ناراحتي به او گفتم: « احمد كت و شلوارت را چه كار كرده اي؟» جوابي نداد. با خودم گفتم حتماً پول كم آورده و آن را فروخته است. براي همين گفتم: «اگر پول كم آورده بودي، چرا به ما اطلاع ندادي تا برايت بفرستيم. كت و شلوار يادگاري بود، نبايد آن را مي فروختي.»
احمد سكوت كرد و حرفي نزد. بعدها وقتي دوستان هم دوره اي اش به ديدارمان آمده بودند، تعريف مي كردند كه احمد در جريان كمك به سيل زدگان، كت و شلوارش را از تن درآورده و به مردي كه از آب در آورده بودند، پوشانده بود. ايثار احمد هر چند كوچك اما بدون ريا و منت بود.
به راويت برادر شهيد احمد قانع
احمد بيست و دوم آذرماه سال 1342 در شهر اردبيل ديده به جهان گشود. وي كه آثار نبوغ از همان كودكي در گفتار و رفتارش هويدا بود، مراحل تحصيل را به سرعت با موفقيت سپري كرد و در حالي كه با معدلي عالي توانسته بود مراحل تحصيل را سپري كند، موفق به اخذ ديپلم رياضي شد. او با قبول شدن در رشته فني : مهندسي ارتش، شروع به تحصيل در اين رشته كرد.در حال طي دوره هاي تخصصي و عملي خود در كارخانه تانك سازي مسجد سليمان بود كه تهاجم عراق به مرزهاي كشور آغاز شد. احمد با پيوستن به بسيج مسجد سليمان به صورت داوطلبانه رهسپار جبهه نبرد با دشمن بعثي شد و در بيستم ارديبهشت ماه سال 1361 در منطقه «ام الرصاص» جان خود را در راه آرمان خويش فدا كرد و به شهادت رسيد و در گلزار شهداي اردبيل جاوداني شد.
با تشکر