پاسخ به:عاشورائیان
جمعه 27 اسفند 1389 2:32 PM
كرامت كرامت!
يك روز در روستا شنيدم كه كرامت با يك ماشين تصادف كرده و به شدت زخمي شده. با عجله خودم را به اردبيل رساندم. او به بيمارستان منتقل شده بود. فوراً خودم را به بيمارستان رساندم. بي هوش بر روي تخت افتاده بود. حالش تعريفي نداشت، زخمي شده بود. با ديدن دست و پاي باندپيچي شده اش متأثر شدم. راننده اي كه با كرامت تصادف كرده و او را به بيمارستان رسانده بود بر بالين او نگران ايستاده بود. گفتم: «شما خودتان را نگران نكنيد. الحمدلله كه اتفاقي نيفتاده و به خير و خوشي تمام شده.» تشكر كرد و با شرمندگي از اين اتفاق معذرت خواهي كرد و بعد با حالتي خاص گفت: «برادرتان با وجود سن كم و جثه كوچكش دل رئوف و بزرگي دارد.» با تعجب پرسيدم: چرا؟ او گفت: «وقتي بعد از تصادف، با چند نفر او را سوار ماشين كرديم تا به بيمارستان برسانيم، در طول مسير چند بار چشم هايش را گشود و به سختي گفت: «راننده تقصير ندارد مقصر خودم هستم. من رضايت مي دهم. بگذاريد او برود. من حالم خوبست.»
فهم و شعور و مهرباني و رأفت كرامت راننده را به شدت تحت تأثير قرار داده بود.
به نقل از برادر شهيد كرامت قاسمي
كرامت در سال 1332 در اردبيل متولد شد. در كودكي پدرش را از دست داد. هفت سالگي به مدرسه رفت و مشغول به تحصيل شد. او توانست پس از اتمام مقطع ابتدايي تا پايان سوم راهنمايي تحصيل كند. از همان دوران كودكي به تقوا و تدين شهره بود و از خردسالي در انجام فرايض ديني مخصوصاً نماز و روزه با جديت كوشا بود و ادب و متانت او هميشه زبانزد اهل محل و آشنايان شده و محبوبيتي فوق العاده به او بخشيده بود. كرامت پس از اتمام تحصيلات راهنمايي، در سال 1351 در ارتش نام نويسي كرد و به استخدام درآمد و پس از طي دوره هاي لازم در لشكر 61 زرهي به خدمت مشغول شد. او در سال 1353 ازدواج كرد. همزمان با تهاجم عراق به مرزهاي جنوبي كشور، او به جبهه اعزام شد و به مبارزه با خصم زبون پرداخت. سرانجام در منطقه عملياتي بستان در نهم آذر سال 1360 در سن 28 سالگي به درجه رفيع شهادت نايل شد.
با تشکر