0

عاشورائیان

 
jalale
jalale
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 895
محل سکونت : تهران

پاسخ به:عاشورائیان
جمعه 27 اسفند 1389  2:22 PM

اي كاش شهيد شده بودم!

در اسفند 1364 كه عباس پس از مجروح شدن جهت استراحت طبق نظريه پزشكان معالج بايد براي مدتي در منزل مي ماند، ما به حسب وظيفه به عيادتش رفتيم.
وقتي از وضعيت و حالش پرسيديم، جواب داد: « اي كاش شهيد شده بودم؛ چون مشخص نيست كه وضعيتم چه طور مي شود! »
من به او گفتم: « هر چه خدا بخواهد همان مي شود. صبر كن، خوب مي شوي. »
كه حرفم را قطع كرد و گفت: « بهتر است زودتر بروم، شايد توفيق شهادت نصيبم شد و از اين دنياي خاكي آزاد شدم! »

به نقل از دوست شهيد عباس سرخي

عباس در سال 1344 در روستاي تل اشكي دشستان در خانواده اي دوستدار اهل بيت (ع) به دنيا آمد؛ پدر نامش را به ياد پرچمدار كربلا « عباس » گذاشت. عباس دوران ابتدايي را در مدرسه سپهر گذراند و سال اول و دوم راهنمايي را در مدرسه آزادي چاه كوتاه سپري نمود. سال سوم راهنمايي را در مدرسه شبانه روزي شهيد منتظري دشتستان گذراند. عباس از كودكي عاشق مسجد بود و نماز جماعت در مسجد را ترجيح مي داد.
وي در تاريخ( 21/8/
1363 ) به جبهه اعزام شد. او دلاورانه در جبهه و در خط مقدم رو در روي دشمن پليد جنگيد تا اين كه بر اثر اصابت تركش هاي خمپاره مجروح شد و او را به پشت جبهه اعزام نمودند و براي مداوا به شيراز انتقال يافت. مدتي در بيمارستان تحت درمان بود و در اين مدت تمام وجودش در فكر خاكريزها و سنگر و هم سنگرانش بود. وي حدود 13 ماه در ميادين نبرد حق عليه باطل مردانه ايستادگي كرد و در عمليات هاي گسترده اي چون والفجر 8 كه منجر به تصرف شهر فاو گرديد، مسئوليت خمپاره انداز را داشت تا اين كه در تاريخ (1/2/1365 ) چون كبوتري سبكبال به سوي آسمان آبي پرواز نمود و در سن 21 سالگي عاشقانه به سوي دوست پر كشيد.

با تشکر

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها