غزليات عبيد زاكاني: یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم
سه شنبه 17 اسفند 1389 9:31 PM
غزل شمارهٔ ۸۰
یارب از کرده به لطف تو پناه آوردیم به امید کرمت روی به راه آوردیم
بر سر نفس بدآموز که شیطان رهست از ندامت حشر از تو به سپاه آوردیم
بر گنه کاری خود گرچه مقریم ولی نالهٔ زار و رخ زرد گواه آوردیم
گرچه ما نامه سیاهیم ببخشای که ما روسیاهیم از آن نامه سیاه آوردیم
بر در عفو تو ما بی سر و پایان چو عبید تا تهی دست نباشیم گناه آوردیم
« سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد »
سقراط