0

غزليات عبيد زاكاني: در ما به ناز می‌نگرد دلربای ما

 
Mehdi900
Mehdi900
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 6667
محل سکونت : بوشهر

غزليات عبيد زاكاني: در ما به ناز می‌نگرد دلربای ما
سه شنبه 17 اسفند 1389  9:02 PM

غزل شمارهٔ ۴         
در ما به ناز می‌نگرد دلربای ما          بیگانه‌وار میگذرد آشنای ما
بی‌جرم دوست پای ز ما درکشیده باز          تا خود چه گفت دشمن ما در قفای ما
با هیچکس شکایت جورش نمیکنم          ترسم به گفتگو کشد این ماجرای ما
ما دل به درد هجر ضروری نهاده‌ایم          زیرا که فارغست طبیب از دوای ما
هردم ز شوق حلقهٔ زنجیر زلف او          دیوانه میشود دل آشفته رای ما
بر کوه اگر گذر کند این آه آتشین          بی شک بسوزدش دل سنگین برای ما
شاید که خون دیده بریزی عبید از آنک          او میکند همیشه خرابی بجای ما
 

« سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد »
سقراط

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها