غزليات امام خميني(ره): مبتلای دوست
دوشنبه 16 اسفند 1389 9:09 PM
مبتلای دوست
باد صبا، گذر کنی ار در سرای دوست بر گو که: دوست سر ننهد جز به پای دوست
من سر نمی نهم، مگر اندر قدوم یار من جان نمی دهم، مگر اندر هوای دوست
کردی دل مرا ز فراق رُخت، کباب انصافْ خود بده که بُوَد این سزای دوست؟
مجنون اسیر عشق شد؛ امّا چو من نشد ای کاش کس چو من نشود مبتلای دوست
« سعادتمند کسی است که از هر اشتباه و خطایی که از او سر می زند، تجربه ای جدید به دست آورد »
سقراط