قرقيسيا در روايتهاي اسلامي
جمعه 13 اسفند 1389 12:06 AM
|
در اين ناحيه واقعهاي رخ خواهد داد كه مانند آن از زماني كه خداوند تبارك و تعالي، آسمانها و زمين را آفريده اتّفاق نيفتاده و تا زماني هم كه آسمانها و زمين برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفرهاي است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير ميشوند». آنچنان كه از روايات برميآيد، يكي از بزرگترين فتنههاي مقارن ظهور، درگيري ويژهاي است كه در منطقة «قرقيسيا» در سوريه رخ ميدهد. هم در منابع شيعي و هم در منابع اهل سنت به اين نبرد اشاره و از جزئيات آن خبر داده شده است. مقالة حاضر تنها در پي آن است كه گزارشي اجمالي از آنچه در اين منابع آمده، ارائه نمايد. انشاءالله تحليل جامعتر اين رويداد را در فرصتي ديگر پي ميگيريم. در اين مقاله ابتدا پارهاي از روايات شيعه و اهل سنت را كه در آنها به گستردگي و بزرگي نبرد قرقيسيا اشاره شده، نقل ميكنيم و در ادامه نيز به بررسي موقعيت جغرافيايي اين منطقه، دلايل و زمينههاي بروز اين نبرد، طرفين نبرد و زمان وقوع آن ميپردازيم سپس به اجمال این واقعه را با حادثة آرمگدون كه از جانب مسيحيان صهيونيست تبليغ ميشود، مقایسه ميكنيم. روايتهاي اسلامي خبر از وقوع جنگها، فتنهها و آشوبهاي گسترده و فراواني در آخرالزّمان، در آستانة ظهور امام مهدي (ع) ميدهند؛ فتنههايي كه پيدرپي ميرسند و سرزمينهاي بسياري را در برميگيرند. رسول گرامي اسلام (ص) از اين فتنهها و آشوبها چنين ياد ميكنند: «فتنهاي به پا ميشود و به دنبال آن فتنهاي ديگر برميخيزد. فتنة اوّلي در مقايسه با دومي همانند تازيانه خوردن در مقايسه با ضربات لبة تيز شمشير است! سپس فتنهاي پديد ميآيد كه همة محرّمات در آن حلال شمرده شود! آنگاه خلافت به بهترين مردم روي زمين ميرسد، در حالي كه او در خانهاش نشسته باشد».1 آن حضرت در روايت ديگري به گستردگي و تنوع اين فتنهها اشاره كرده، ميفرمايند: «بعد از من چهار فتنه بر شما فرود آيد كه در اوّلي خونها مباح ميشود، در دومي خونها و ثروتها مباح ميگردد، در سومي خونها و ثروتها و ناموسها مباح ميشود و در چهارمي آشوبي كور و كر جهان را مضطرب ميسازد آنچنان كه كشتي غول پيكر آبهاي مجاور را مضطرب كند، اين فتنه شما را زير پر ميگيرد و عراق را ميپوشاند و در جزيره دست و پا ميزند، مردم تلخي حوادث و فشار آشوب را لمس ميكنند، آنچنان كه پوست به هنگام دباغي شدن فشار وارده را لمس ميكند. كسي قدرت يك كلمه سخن گفتن نخواهد داشت! اين فتنه در نقطهاي آرام نمييابد جز پس از آنكه در نقطهاي ديگر بيداد كند».2 1. نبرد قرقيسيا در روايتهاي اسلامي 1ـ1. منابع شيعي: روايتهاي شيعه و اهل سنّت به نبرد قرقيسيا اشاره كرده، از بزرگي و بينظير بودن اين رويداد سخن گفتهاند. امام باقر(ع) در روايتي خطاب به «ميسر» ضمن پرسش از فاصلة محلّ اقامت او تا قرقيسيا به بزرگي و بيسابقه بودن نبردي كه در اين منطقه رخ خواهد داد اشاره كرده، ميفرمايند: «اي ميسر! از اينجا تا قرقيسا [قرقيسيا] چقدر راه است؟ عرض كردم: همين نزديكيها است، در ساحل فرات قرار دارد. پس فرمودند: اما در اين ناحيه واقعهاي رخ خواهد داد كه مانند آن از زماني كه خداوند تبارك و تعالي، آسمانها و زمين را آفريده اتّفاق نيفتاده و تا زماني هم كه آسمانها و زمين برپا هستند مانند آن اتفاق نخواهد افتاد. سفرهاي است كه درندگان زمين و پرندگان آسمان از آن سير ميشوند».3 و نيز از ايشان نقل شده است كه: «همانا واقعهاي براي فرزندان عباس و مرواني در قرقيسيا روي خواهد داد كه پسر نوجوان در آن پيشامد پير گردد و خداوند هرگونه ياري را از ايشان برگيرد و به پرندگان آسمان و درندگان زمين الهام كند كه از گوشت تن ستمگران خود را سير كنيد. سپس سفياني خروج خواهد كرد».4 امام باقر(ع) در روايت ديگري به ارتباط نبرد قرقيسيا و خروج سفياني اشاره كرده، ميفرمايند: «سپاهيان سفياني از قرقيسيا عبور خواهند كرد و در آنجا به نبرد خواهند پرداخت، پس صد هزار نفر از ستمگران [در آنجا] به قتل خواهند رسيد. آنگاه سفياني سپاهي را به سوي كوفه روانه ميسازد كه تعداد آنها به هفتاد هزار نفر ميرسد».5 آن حضرت همچنين به شمار كشته شدگان در اين نبرد اشاره كرده، ميفرمايند: «شهري در طرف شرق ساخته ميشود كه در آن حوادثي روي ميدهد كه هرگز مردم آن زمان نظير آن را نشنيدهاند. آنگاه آن حادثه و يك حادثه ديگر كه در شام روي ميدهد مجموعاً چهار صد هزار كشته برجاي ميگذارد و به دنبال آن حضرت مهدي ظاهر ميشود و هرگز سپاهش شكست نميخورد».6امام صادق (ع) نيز در روايتي، در مورد نبرد قرقيسيا چنين ميفرمايند: «همانا براي خداوند در قرقيسيا سفرهاي است كه سروش آسماني از آن خبر ميدهد؛ پس ندا ميكند اي پرندگان آسمان و اي درندگان زمين! براي سير گشتن از گوشت ستمكاران شتاب كنيد».7 يكي از محقّقان معاصر در كتاب خود به اين حديث اشاره كرده، ذيل آن مينويسد: «چنانكه روايت اشاره ميكند، عرصة نبرد، بيابان خشك و بيآب و گياه است و آنها اجساد كشتگان خود را دفن نميكنند يا قادر به دفن آنها نيستند، از اين رو پرندگان آسمان و درندگان زميني از گوشت لاشههاي آنها شكم خود را سير ميكنند و اينكه سربازان كشته شده نيز ستمگرند؛ زيرا كه آنها سربازان جباران و ستمپيشگان ميباشند. يا اينكه در ميان آنها شمار زيادي از افسران و فرماندهان ستمكار از دو طرف وجود دارد».8 1ـ2. منابع اهل سنـت: در منابع اهل سنت نيز رواياتي وجود دارد كه بيانگر شدت درگيري در قرقيسيا است؛ از جمله روايت زير كه ابن حماد آن را نقل ميكند: «سفياني با سپاهيانش بر آنها غالب ميشود و ترك و روم را در قرقيسيا به قتل ميرساند تا اينكه درندگان زمين از گوشت آنها سير ميشوند».9 او در روايت ديگري از امام علي(ع) نقل ميكند كه: «سفياني بر شام غالب ميشود، آنگاه در قرقيسيا نبردي بين آنها رخ ميدهد، تا اينكه پرندگان آسمان و درندگان زمين از كشتههاي آنها سير ميشوند».10 2. موقعيت جغرافيايي قرقيسيا قرقيسيا شهري در شمال سوريه است كه در محل التقاي رود «خابور» با «فرات» قرار گرفته است. اين شهر پيش از اسلام «كركيسيون» نام داشت و در سال نوزدهم هجري به دست مسلمانان فتح شد و قرقيسيا نام گرفت.11 در كتاب «جغرافياي تاريخي سرزمينهاي خلافتشرقي» دربارة قرقيسيا چنين توضيح داده شده است: «در حدود دويست ميلي پايين رقه، قرقيسيا كه همان كركيسيوم قديم است، در ساحل چپ دجله، جايي كه رودخانة خابور آبهاي زيادي خود را در آن ميريزد واقع است. ابن حوقل دربارة قرقيسيا ميگويد: «شهري زيبا است كه در آغوش باغستاني قرار داد. ياقوت و حمدالله مستوفي هر دو آن را محلي دانستهاند كوچكتر از رحبه كه شش فرسخي قرقيسيا و در جانب غربي فرات است».12 ابن رسته قرقيسيا را از شهرهاي اقليم چهارم و از حوزههاي ناحيه جزيره معرفي ميكند.13 ابن خردادبه در «المسالك و الممالك» پس از آنكه موقعيت قرقيسيا بر ساحل فرات را توصيف ميكند به بيان فاصله آن تا بغداد ميپردازد و تمامي منازل ميان اين دو را نام برده، به فاصلة هر يك از ديگري نيز اشاره ميكند. بر اساس محاسبة وي، فاصله اين دو شهر از يكديگر در حدود نود و چند فرسخ است.14در «معجم البلدان» طول و عرض جغرافيايي اين شهر به نقل از بطلميوس ذكر شده است. او ميگويد: طول [جغرافيايي] شهر قرقيسيا 64 درجه و 45 دقيقه و عرض آن 35 درجه است. اين شهر جزء اقليم چهارم است.15 يكي از محققان معاصر در مورد موقعيت جغرافيايي قرقيسيا مينويسد: «امروزه خرابههاي آن نزديك شهر ديرالزّور سوريه قرار دارد. قرقيسيا نزديك مرزهاي سوريه ـ عراق است و به مرزهاي تركيه ـ سوريه نسبتاً نزديك ميباشد».16 (قرقيسيا حدود 100 كيلومتر با عراق و 200 كيلومتر با تركيه فاصله دارد.) 3. دلايل و زمينههاي نبرد قرقيسيا آنچنان كه از روايات بر ميآيد زمينهساز نبرد قرقيسيا گنجي است كه در ناحيه فرات پيدا ميشود. ابن حماد به نقل از پيامبر اكرم(ص) از اين گنج چنين گزارش ميدهد: «فرات از كوهي از طلا و نقره پرده بر ميدارد سپس بر سر آن جنگ ميشود به طوري كه از هر نه نفر، هفت نفر كشته ميشود، پس هرگاه آن را درك كرديد به آن نزديك نشويد».17 همين مضمون با الفاظي مشابه در روايات ديگري كه از پيامبر گرامي اسلام(ص) نقل شده، آمده است كه از جمله ميتوان به روايت زير اشاره كرد: «فرات از كوهي از طلا پرده برميدارد، سپس مردم بر سر آن به نبرد بر ميخيزند و از هر صد نفر، نود نفر (و يا فرمود: نه نفر) در اين نبرد كشته ميشوند، هر يك از آن مردمان گمان ميكنند كه نجات مييابند».18 در «الفتن و الملاحم» ابن كثير نيز به نقل از رسول خدا (ص) به پيدا شدن گنج اشاره شده است: «به زودي فرات از گنجي از طلا پرده بر ميدارد، پس هر كس آن را يافت، نبايد چيزي از آن برگيرد».19 ابن كثير در جايي ديگر نيز از آن حضرت روايت ميكند كه: «قيامت بر پا نميشود، تا اينكه فرات از كوهي از طلا پرده برميگيرد [در آن زمان] مردم با يكديگر به نبرد برميخيزند. پس، از هر صد نفر، نود و نه نفر كشته ميشود، هر يك از آن مردمان ميگويد: شايد من كسي باشم كه نجات مييابم».20 ابن حسام جونپوري نيز در «البرهان في علامات مهدي آخرالزمان» به ماجراي كوه طلا در فرات اشاره دارد: «قيامت برپا نميشود، مگر اينكه فرات كوهي از طلا را آشكار ميسازد، مردم بر سر آن گنج به نبرد برميخيزند و نه دهم آنها كشته ميشوند».21نويسندة كتاب «عصر ظهور» در بحث از جنبش سفياني چنين آورده است: «هدف اصلي سفياني از جنگ عراق سلطه يافتن بر آن كشور و ايجاد مقاومت در برابر نيروهاي ايراني و زمينهسازان ظهور حضرت، كه از مسير عراق به سوي سوريه و قدس پيش ميروند خواهد بود. ولي در راه عراق در اثر حادثة عجيبي جنگ قرقيسيا رخ ميدهد و آن حادثة پيدا شدن گنجي در مجراي فرات و يا نزديك مجراي رود فرات است؛ به طوري كه عدهاي از مردم براي دستيافتن به آن، دستبه تلاش ميزنند و آتش جنگ بين آنها شعله ور ميشود و بيش از صدهزار تن از آنها كشته ميشوند و هيچيك به پيروزي قطعي نميرسند و به آن گنج دست نمييابند. بلكه همگي از آن منصرف شده و به مسايل ديگر مشغول ميشوند».22 ناگفته نماند كه ايشان نيز رواياتي در مورد پيدا شدن گنج نقل ميكنند، از جمله روايت زير كه در نسخة خطي ابن حماد به نقل از پيامبراكرم(ص) وارد شده است: «فتنه چهارم هجده سال به طول ميانجامد، سپس در آن هنگام كه بايد پايان ميپذيرد و تحقيقاً نهر فرات از كوهي از طلا پرده بر ميدارد و مردم براي رسيدن به آن به جان يكديگر ميافتند و از هر نه تن هفت تن كشته ميشوند».23 قابل ذكر است كه بيشتر اين روايات از نظر سند ضعيف هستند. 4. نيروهاي درگير در نبرد قرقيسيا بنابر آنچه از روايات اهل سنت به دست ميآيد طرفين درگير در نبرد قرقيسيا، تركان، روميان و لشكر سفياني هستند. در اينجا به برخي از رواياتي كه در اين زمينه وارد شدهاند اشاره ميكنيم: «سفياني با سپاهش بر آنها پيروز ميشود و ترك و روم را در قرقيسيا ميكشد».24 و در جايي ديگر آمده است: «... پس در آن هنگام تركان و روميان اجتماع كرده، با يكديگر به نبرد برميخيزند و سه پرچم در شام برافراشته ميشود، آنگاه سفياني با آنها جنگ ميكند تا در منطقة قرقيسيا به آنها ميرسد».25 در روايت ديگري چنين آمده است: «زمان وارد شدن سفياني به كوفه بعد از نبرد او با تركان و روميان در قرقيسيا است».26 در روايتي كه عبدالله بن زبير از امام علي(ع) نقل ميكند نيز از حضور دو عبدالله27 و سپاه آنان در قرقيسيا سخن گفته شده است: «عبدالله به دنبال عبدالله برميخيزد تا اينكه سپاهيان آنها در قرقيسيا در كنار نهر با يكديگر رودرو ميشوند».28منابع شيعي نيز از درگيري لشكر سفياني با تركان خبر ميدهند، مؤلف «عصر ظهور» در اين زمينه چنين مينويسد: «اما طرف مقابل سفياني در اين نبرد از نظر اكثر روايات تركان هستند ولي منظور از تركان در اينجا چيست؟ آنچه به نظر ميرسد و به طبيعت امر نزديكتر است اينكه آنها سپاهيان ترك زبان هستند؛ زيرا درگيري و نزاع بر سر دارايي است كه نزديك مرزهاي سوريه و تركيه وجود دارد...».29 در كتاب «روزگار رهايي» نيز احاديث متعددي دربارة تركان ذكر شده و تأكيد ميشود كه فتنه ترك در قرقيسيا انجام ميپذيرد.30 در اينجا به برخي از احاديثي كه در كتاب ياد شده آمده و ظاهراً در ارتباط با نبرد قرقيسيا است، اشاره ميكنيم: درنخستين روايت به نقل از پيامبر اكرم(ص) چنين آمده است: «براي تركها دو خيزش است كه در يكي از آنها آذربايجان ويران ميشود و در ديگري وارد جزيره31 ميشوند و پرده نشينان را به وحشت مياندازند. خداوند مسلمانان را پيروز ميگرداند كه كشتار بزرگ الهي در آن روز است».32 در روايت ديگري نيز چنين ميخوانيم: «بدون ترديد سپاه ترك وارد جزيره خواهند شد تا اسبهايشان از فرات سيراب شوند، آنگاه خداوند بر آنها طاعون را مسلط ميكند و همگي به وسيلة طاعون از بين ميروند و به جز يك نفر از آنها باقي نميماند». خداوند بر آنها برف و تگرگ همراه با سرماي سوزان و طوفان خانمانبرانداز فروميفرستد و همگي نقش بر زمين ميشوند. مسلمانان به يكديگر نويد ميدهند كه خداوند آنها را هلاك كرد و شرّ آنها را از شما كوتاه نمود.33 5. زمان نبرد قرقيسيا نبرد قرقيسيا ميان دو واقعة مهم صورت ميگيرد؛ نخستخروج سفياني و دوم ظهور امام مهدي(ع). دراينجا به اختصار به هر يك از آنها اشاره ميكنيم:5ـ1. خروج سفياني: امام باقر(ع) در مورد واقعة نخست چنين فرمودهاست: «سفياني در روز جمعه خروج ميكند، بر فراز منبر دمشق قرار ميگيرد و از مردم بيعت ميگيرد كه هرگز با امر او مخالفت نكنند، چه آن را بپسندند و چه آن را ناخوش دارند. آنگاه به سوي «غوطه» حركت ميكند و 50 هزار جنگجو در اطراف او گرد آيند، آنگاه سه پرچم به اهتزاز در آيد: پرچم تركها و عجمها كه سياهرنگ است. پرچم بنيعباس كه زردرنگ است. پرچم سفياني، كه سرخرنگ است. سفياني بر آنها چيره ميشود، پس از آنكه 60 هزار نفر از آنها را از دم شمشير ميگذارند، آنگاه به سوي «حمص» ميرود و از فرات عبور ميكند و عازم «رقه» 34 و «سبا» 35 ميشود. اميرالمؤمنين علي(ع) نيز از جنگ سفياني با سپاه «ابقع» و «اصهب»36 خبر ميدهند: «سفياني با «ابقع» درگير ميشود سپس او و سپاهيانش را ميكشد. سپس «اصهب» و ياران او را ميكشد. آنگاه به كشتن آل محمد و شيعيان آنها اهتمام ميكند و به سوي عراق راهي ميشود و سپاه او به قرقيسيا وارد ميشود... ».37 در «عقد الدرر» نيز در همين زمينه روايتي از امام محمد باقر(ع) نقل شده كه به قرار زير است: «سه پرچم در شام برافراشته ميشود؛ پرچم اصهب، پرچم ابقع و پرچم سفياني، سفياني ابتدا با ابقع درگير ميشود و او و همراهانش را به قتل ميرساند، آنگاه اصهب را ميكشد، سپس تنها چيزي كه سپاهيان سفياني به آن ميانديشند حركت به سوي عراق است و سپاهيان او از قرقيسيا عبور ميكنند».38 در منابع اهل سنت نيز اين واقعه چنين ذكر شده است: «سه پرچم در شام بلند ميشود: اصهب، ابقع و سفياني، سفياني از شام و ابقع از مصر برمي خيزد. پس سفياني بر همة آنها غالب ميشود».39... سپس سفياني در شام بر پرچمهاي سه گانه غالب ميشود. سپس براي آنها رويدادي به بزرگي قرقيسيا نخواهد بود».40 5ـ2. ظهور امام مهدي(ع): حادثة مهمي كه پس از نبرد قرقيسيا به وقوع ميپيوندد، ظهور حجتخدا، قائم آل محمد(ص) است. امام باقر(ع) دراين زمينه ميفرمايند: «سفياني و قائم[ع] در يك سال خروج ميكنند».41 همچنين در حديثي ديگر از ايشان آمده است كه: «مهدي(ع) همانند موسي[ع] نگران و ترسان از مدينه خارج ميشود و به سوي مكه ميرود و سپاهيان سفياني حركت ميكنند تا به سرزمين «بيداء» ميرسند، همگي آنها هلاك ميشوند و جز گزارشگري از آنها باقي نميماند».42 لازم به يادآوري است كه طبق احاديثشيعي بزرگترين و حساسترين ضربت بر سپاه سفياني را خراساني و سپاهيان او وارد ميآورند؛ هم آناني كه اشراف كوفه هيچ ارج و قيمتي برايشان قائل نيستند. در روايتي كه از امام صادق(ع) نقل شده چنين آمده است: «همة مردان آن، جز يك نفر شامي كشته ميشوند، واي بر حال كساني كه در اطراف آن (كوفه) باشند، چه آزار و اذيتي ميبينند. مردانشان و زنانشان اسير گرفته ميشوند، بهترين آنها از نظر وضع و سامان كسي است كه از فرات بگذرد و از منطقه بگريزد، فرار كردن از آنجا از يك ساعت ماندن در آن بهتر است. كساني كه از آنها اسير شوند باكي بر آنها نيست، آنها را كساني نجات ميدهند كه مردم كوفه هيچ ارزشي براي آنها قائل نيستند آنها را از كوفه دور نميبرند».43 در «عقد الدرر» نيز به پيوند اين حوادث با يكديگر اشاره شده و در روايتي از علي(ع) پس از ذكر واقعه قرقيسيا چنين آمده است: «... سپاهيان سفياني به جست و جوي اهل خراسان بر ميخيزند و شيعيان آلمحمد(ص) را ميكشند، آنگاه اهل خراسان در يافتن [امام] مهدي قيام ميكنند».44 ابن حماد نيز در روايتي كه از امام علي(ع) نقل ميكند از اين ماجرا به تفصيل ياد مينمايد و از رو آوردن اهل خراسان به حضرت مهدي(ع) و طلبيدن ايشان سخن ميگويد: «سفياني بر شام غالب ميشود، آنگاه بين آنها [سفياني و شاميان] نبردي در قرقيسيا رخ ميدهد كه پرندگان آسمان و درندگان زمين از اجساد آنها سير ميشوند، آنگاه در عقبه آنها [سپاه سفياني] شكافي ايجاد ميشود. پس گروهي راهي سرزمين خراسان ميشوند و سپاه سفياني به دنبال آنها به راه ميافتند تا به سرزمين خراسان ميرسند. سپاه سفياني در جست و جوي اهل خراسان برميآيند و شيعيان آل محمد(ص) را در كوفه به قتل ميرسانند. آنگاه اهل خراسان در جستوجوي مهدي(ع) به پا ميخيزند».45 تطبيق نبرد قرقیسیا و واقعه آرمگدون طيّ سالهاي اخير بسياري از علاقمندان به پيشگوييهاي مربوط به آخرالزمان ، اشاراتی به تشابه میان «نبرد قرقیسیا» و «ادعای مسیحیان صهیونیست در خصوص واقعة آرمگدون» داشته اند.،. از این رو در اینجا به طور خلاصه نگاهی بر این واقعه نیز میاندازیم:1. پيشگوييها دربارة آرمگدون جريان«مسيحيان صهيونيست» كه همان مبدعان و مبلّغان وقوع آرمگدون ميباشند، تمام رفتارهاي خود را منسوب به مشيت (تقدير) الهي كرده و در مسير تحقق خواستههايشان اقدامات خشونت باري را تدارك نمودهاند و آنان پيشگوييهاي كتاب مقدس را بهانة اين اعمال خود قرار دادهاند تا آنجا كه با استفاده از قدرت رسانهاي فوقالعادهاي مدام كه تبليغ ميكنند خداوند مقرّر كرده است، بشر هفت دوران از مشيت الهي را از سر بگذارند كه يكي از آنها «جنگ هستهاي آرمگدون» است. كه آن را « هارمجدون» ميخوانند، فراهم آورند. آشكار است كه اين عبارت اساساً مدعاي آنان را اثبات نميكند، بلكه ريشههاي آن را بايد در اهداف خارج از كتاب مقدس آنان دنبال نمود.2. نبرد بزرگ آرمگدون مسيحيان صهيونيست ميگويند كه پيش از ظهور (مجدد) مسيح و برپايي قيامت و پس از يك دورة فلاكت هفت ساله كه منجر به نبرد با دجال ميشود، جنگ آرمگدون اتفاق ميافتد آنان براي اين درگيري ويژگيهاي منحصر به فردي بيان ميكنند كه پس از اين خواهيم ديد كه حتي معتقدند وقوع اين جنگ بزرگ جهاني بسيار نزديك است و نسل فعلي بشريت قطعاً شاهد وقوع آن خواهد بود.اعتقاد به اين امر موهوم چنان در ميان سياستگزاران آمريكايي نفوذ كرده است كه بسياري از سياستهاي ريـــــيـــس جمهورهاي گذشته و كنوني آمريــــكا در راستاي عملي شدن اين جنگ مقدس بوده تا آنجا كه آنان حتي در سياست اقتصاد نيز تلاش ميكردند ميزان كمكهاي دولت آيالات متحده به اسراييل، افزايش يابد. 3. انگيزة درگيري و رويارويي مسيحيان اصولگرا جنگ آرمگدون را با پسوند مقدس توصيف ميكنند و نوع بيان دستهبندي طرفين درگير در ميدان جنگ با استفاده از الفاظ مذهبي و با عنوان «مؤمن»، «كافر» و «مشرك» است كه به خوبي نشاندهندة ديني جلوه دادن اين جنگ است. خلاصه اينكه همه آنها كه ادعا ميشود در آرمگدون مقابل همديگر ميايستند براي دفاع از دين و آيين و مرام خودشان خواهد بود.4. زمان وقوع نبرد آرمگدون همانطور كه پيش از اين متذكر شديم مسيحيان صهيونيست عنوان ميكنند اين اتفاق در آيندهاي بسيار نزديك و طيّ چند سال آينده به وقوع خواهد پيوست و اندكي پس از آن مسيح(ع) ظهور خواهد كرد و بر دجال فائق خواهد آمد.جالب است بدانيم كه پيروان اين جريان وقوع دو نشانه را پيش از رخ دادن آرمگدون ذكر ميكنند و براي اين دو نشانه هم ترتيب و توالي زماني قائلند: 1. تجديد بناي هيكل (معبد) سليمان: معبد سليمان كه نماد حكومت جهاني دولت يهود است پيش از برقراري حكومت جهاني مطلوب آنها ميبايد برپا شود، و به منظور وقوع اين امر بر وجوب و لزوم قطعي حيات و كمك به اسراييل و مهاجرت تمام يهوديان دنيا به فلسطين اشغالي تأكيد شديدي ميكنند. راه وصول به اين مقصود نيز تخريب مسجدالاقصي است و ميگويند بايد معبد بهجاي مسجد ساخته شود؛ حتي اگر به قيمت آغاز جنگ جهاني سوم باشد. 2. تولد گوسالة سرخ موي: يهوديان ادعا ميكنند كه در هنگام بناي معبد و پيش از شروع عمليات ساخت لازم است مراسم «تطهير» انجام شود و براي انجام آن ميبايست گوسالهاي سرخ موي كه ويژگيهاي خاصي دارد، با آداب مخصوص به خود قرباني گردد. در چند دهة اخير يهودياني با استفاده از دانش ژنتيك اقدام به اصلاح نژادي گاو براي توليد اين گوساله كردهاند و چندي پيش ادعاي موفقيت در اين راستا را نمودند كه اين ادعا مورد تأييد مؤسسه معبد واقع در اورشليم قرار گرفت و اكنون اين حيوان سه ساله است. يهوديان براي نيل به تخريب مسجدالاقصي با قاطعيت تصميم دارند كه حداقل در ابتداي هر ماه به طور جدي براي تحقق اين تصميم شوم اقدام كنند كه تنها در سال جاري شاهد چند مورد تقابل بسيار جدي ميان يهوديان با مسلمانان در اطراف قدس بودهايم. 5. طرفين درگير در آرمگدون ادعا ميشود در ميدان آرمگدون دو سپاه رودرروي همديگر قرار ميگيرند: 1. مؤمنان: يهوديان و هم پيمايان آنها (مسيحيان صهيونيست)، 2. کفار و مشركان: كمونيستها (شوروي (روسيه)، چين، كوبا و كره شمالي) و مسلمانان كه عمدتاً شيعيان مد نظر قرار گرفتهاند. در اين ميان جايگاه ويژة ايران، سوريه، لبنان و عراق را نميتوان ناديده گرفت. نكتة قابل توجه اينجاست كه تا قبل از فروپاشي شوروي، عنوان «امپراتوري شيطان» به آنجا اطلاق ميشد و منظور از آن در تبليغات مسيحيان صهيونيست، رهبري سپاه «شر» در جنگ آرمگدون بود و پس از آن، به خصوص بعد از حمله آمريكا به عراق، بارها از سوي آنها ايران «محور شرارت» خوانده شده و هدف بعدي حمله آنان اعلام شده است.6. پیروز ميدان آرمگدون بنابر آنچه مدعيان آرمگدون ادعا ميكنند مسيح مورد نظر آنان پس از كشتار بسياري از حاضران در ميدان نبرد، پيروزمندانه از اين معركه بيرون خواهد آمد و مسيحيان صهيونيست هزار سال در خوشبختي بر جهان حكومت خواهند كرد.7. زمينهسازي براي آرمگدون از جمله اساسيترين مسائلي كه ميان همة مسيحيان صهيونيست مشترك است و جملگي بر آن اتفاق دارند، اين است كه ما هماكنون در آخرالزمان زندگي ميكنيم و زمينهسازي براي وقوع آرمگدون به عنوان مقدّمه ظهور مسيح، وظيفه ماست. در هم تنيدگي عقايد مسيحيان صهيونيست و سياستمداران آمريكايي به حدي است در حال حاضر «كليد فهم سياست آمريكا» چيزي جز شناخت كامل و دقيق اين جريان نيست. در راستاي تبليغ اين جريان امروزه بيش از 1550 شبكه راديويي و تلويزيوني، 80 هزار كشيش سخنران و مبلغ، 200 مؤسسه و كالج علمي، 100 هزار و دانشجوي پروتستان به طور شبانهروزي مشغول فعاليت هستند و تنها در آمريكا مخاطبانشان در حدود جمعيت كل ايران است و در سطح كلان حتي رؤساي جمهور گذشته و حال اين كشور آرزو دارند آغازگر اين جنگ بزرگ جهاني باشند.8. عوارض اعتقاد به آرمگدون مشكلاتي كه براي سوريه، عراق و ايران در خارج از آمريكا پيش آمده و حتي مشكلاتي كه گاه براي كل ساكنان زمين رخ مينمايد، از همين روست. جيمز وات، وزير كشور اسبق آمريكا در جمع كميته مجلس نمايندگان اعلام كرد: به علت ظهور دوباره و قريب الوقوع مسيح نميتوانيم خيلي دربند نابودي منابع طبيعي خودمان [و صد البته ديگر كشورهاي جهان] باشيم.پينوشتها: 1. سليمان، كامل، روزگار رهايي، ترجمه علي اكبر مهديپور، ص894، به نقل از: الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 136. سهیلا صلاحی اصفهانی |
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی