اصهب كيست؟
پنج شنبه 12 اسفند 1389 8:50 PM
«اصهب» در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته ميشود1 و به معنای خاص، نام یکی از از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات «اصهب و ابقع» دو رهبر مخالف سفیانیاند که سفیانی در منطقة شام با آنها به نزاع برمیخیزد و بر آنان چیره ميشود. (ابقع كسي است كه پوست بدنش سياه و سفيد باشد) روایات دربارة او و اصهب با اجمال بسیار سخن گفتهاند. در این باره به حدیثی از امام باقر(ع) برمیخوریم که ميفرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن! پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده2 امّا بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است. احتمالاً اصهب غیر مسلمان است؛ زیرا برخی از روایات او را با صفت «علج» معرفی کردهاند و این تعبیر معمولاً دربارة «سربازان کافر» به کار ميرود. امّا از روایاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کردهاند چنین برميآید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامي در سرزمین شام که در روایات آمده همان اختلاف دو زمامدار برسر زمامداری منطقه است. به نظر ميرسد که فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روایات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز ميشود. هیچ یک از این دو فرمانده نميتوانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش ميزند و هر دو نفر را تار و مار ميکند.3 امام علی(ع) فرمودهاند: «از شام سه پرچم برافراشته ميشود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی».4 امام رضا(ع) نیز ميفرمایند:«از نشانههای ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشكر در زیر پرچمهاي سفیانی، اصهب و ابقع است». 5 سفیانی ابتدا به جنگ با ابقع ميپردازد و پس از آن اصهب را سرکوب ميکند و بر شام استیلا ميیابد. چنانکه امام باقر(ع) در حدیث معتبری فرمودهاند: «اوّلین سرزمینی که خراب ميشود، سرزمين شام است. در این هنگام سه پرچم (لشكر) با یکدیگر به نزاع برميخیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه ميشود و با یکدیگر ميجنگند. سفیانی او و یارانش را ميکشد و پس از آن اصهب را ميکشد».6 هم چنین در روایتی دیگر آمده است: «هنگامي که کافر در شام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام میکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت ميشود و طولی نميکشد که او نیز کشته ميشود و حکومت به اتراک ميرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی ميدهد و در هر قدميجنگ برپا ميشود».7 در حدیث دیگری امام صادق(ع) ميفرمایند: «در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درميآید که پرچمهای سفیانی، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد ميکنند». این حدیث به روشنی دلالت ميکند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانی همزمان است و طبعاً مقارن ظهورحضرت بقیّـ[الله(ع) و از نشانههای نزدیك بودن ظهور خواهد بود. بدون تردید شورش سفیانی از روزی که خروج کرده تا روزی که نام و نشانی از او باقی نباشد، از 14 ماه تجاوز نميکند.8 علامه شهید سید محمد صادق صدر در سخنانی ميفرمایند: «دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفیانی که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامي میشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقیم حقّ منحرف گشتهاند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را برای خود ميطلبند. (روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کردهاند) ابقع و سپاهیانش با سفیانی ميجنگند که منجر به پیروزی سفیانی وکشته شدن ابقع و یارانش ميشود. در جنگ سفیانی با اصهب هم، چنین اتفاقی تکرار ميشود و فاتح نهایی جنگها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که: «فاختلف الأحزاب من بینهم فویلٌ للذّین کفروا من مشهد یومٍ عظیمٍ؛ احزاب با هم بر سرآنچه در میانشان بود اختلاف کردند پس وای بر آنها (از آنچه) برقیامت (برسرآنها خواهد آمد)». 10 در پایان باید گفت درگیری ابقع، اصهب و سفیانی و چیره شدن سفیانی بر آندو از حوادث پیش از ظهور است که بر اساس روایات وارده به وقوع ميپیوندد. ماهنامه موعود شماره 99 |