رباب به خاطر علاقه به امام حسين (ع) بعد از واقعه كربلا هرگز زير سايه نرفت
جمعه 11 دی 1388 10:45 PM
امام حسين (ع) يك نبوغ، علم و مهارت خاص در اداره اوضاع سياسي اسلام
داشتند و از اين رو در كربلا با نقشهاي صحيح و از مجراي طبيعي،
شروع به مبارزه كرد و دراين راه هر چيزي كه در پيشرفت مقصودش مؤثر
بود، به كار بست.
همراه آوردن و شركت زنان در اين نهضت عظيم ديني يكي از
مؤثرترين عامل پيشرفت هدف امام حسين(ع) بود، درصورتي كه اگر ابا
عبدالله (ع) با عدهاي از ياران و بستگان خود به كوفه ميرفتند و به
شهادت ميرسيدند، بلافاصله دستگاههاي تبليغاتي بني اميه با آمادگي
و تجهيزاتي كه داشتند تمام پيشامدها را به نفع خود توجيه ميكردند و
اين امر موجب ميشد تا مردم بر اثر تبليغات سوء بني اميه اين قيام و
جنگ را از جنگهاي معمولي مياناعراب تلقي كنند و سر و صداها در مدت
كمي پس از اين واقعه عظيم خاموش شود درنتيجه بني اميه در كرسي سلطنت
قرار ميگرفت و بر مبناي مرام خود عمل ميكرد اما شركت بانوان در
اين قيام اجازه اين كار را به آنها نداد تا نقشه شومشان عملي شود.
در اينجا اين نكته قابل تأمل است كه امام حسين(ع) ميخواستند از
اين راه و شهادتش كاري كند كه با تبليغ آن براي ابد دستگاه اموي
را رسوا سازد و آيين ظلم و ستم آنان را محكوم كند.
حدود 80 زن و كودك در كربلا حضور داشتند كه رباب از ديگر زنان عاشورايي است كه در اين واقعه داغ شيرخوار شش ماههاش بر دلش ماند.
رباب دختر «امرءالقيس بن عدي بن اوس بن جابر بن كعب بن عليم بن جناب
بن كلب» شاعر بزرگ عرب و مادرش «هند الهنود» دختر «ربيع بن مسعود بن
مضاد بن حصن بن كعب بن عليم بن جناب» بوده است كه در واقع «جناب» جد اعلاي
پدري و مادري حضرت علي اصغر(ع) است؛ امرء القيس سه دختر خود را در مدينه
به ازدواج حضرت اميرالمومنين (ع) و امام مجتبي (ع) و امام حسين (ع) در
آورد كه رباب همسر اباعبدلله (ع) يكي از دخترانش است.
از اين رو امام حسين (ع) علاقه خاصي به اين بانو و دختر گرانقدرش داشتند و براي آنها نيز شعري سروده كه اينگونه است:
اعمرك انني لاحب دارا
تكون بها سكينه والرباب
احبهما و ابذل جل مالي
و ليس لعاتب عندي عتاب
محبت حضرت سيدالشهدا (ع) به اين بانوي بزرگوار به خاطرشخصيت كم نظيرش
بود و از آنجايي كه رباب عظمت و مقام والاي اباعبدلله(ع) را درك كرده
بودند، خود را خدمتكاري براي امام به حساب ميآورد؛ ايشان به همراه امام
زمان خويش در كربلا حاضر و تمامي مصيبتها، درد و رنجها را تحمل كردند.
ايـن بـانـوى عاشورايي همراه با بقيه اهل بيت (ع) مصائب كربلا و
اسارت شام را به شكلي نيكو تحمل و بعد از بازگشت به مدينه، براي امام حسين
(ع)مجلس عزاداري برپا كرد و تا يك سال بعد از واقعه عاشورا همواره عزادار
بود.
رباب به خاطر محبتي كه به امام حسين(ع) داشت و از آنجايي كه بدن
مطهر اباعبدالله(ع) سه روز زير آفتاب سوزان مانده بود، در طول يك سال
باقيمانده از عمرش بعد از واقعه عظيم كربلا هرگز زير سايه نرفت طوري كه
رنگ صورتش برگشته وگندم گون شده بود و پيوسته اشكبار بود و به قدري اشك
ميريخت كه چشمانش خشك شده بود، تاجايي كه مي خواست قدرت گريستنش زياد
شود به يكي از كنيزهايش گفته بود كه آرد بدون سبوس برايش بياورد چرا كه
اشك را زياد ميكند.
حضرت رباب يكي از شايستهترين زنان عصر خويش است؛ اين بانوي
كربلايي بعد از شهادت سيدالشهدا (ع) مورد خواستگاري اشراف قريش قرار گرفت
اما آنها را هرگز نپذيرفت و مي فرمود «بعد از رسول خدا (ص) كسى را پدر
شوهر نگيرم» مرگ پرافتخار او و حتي ميتوان گفت شهادتش يك سال بعد از
واقعه كربلا رخ داد.
اين بانوي بزرگوار نسبت به اباعبدالله(ع) معرفت و محبت خاصي داشت و
اشعار و مرثيههايي كه براي امام حسين(ع) سرود نشان دهنده علاقه و معرفت
به همسر و فرزندانش سكينه و عبدالله (حضرت علي اصغر) است.
زماني كه رباب در شام بود، سر امام حسين (ع) را برداشت و در آغوش گرفت، بوسيد و با نالهاي از دل اين مرثيه را سرود:
واحُسَيْناً فَلا نَسيتُ حُسَيْناً
اَقْصَدَتْهُ اَسِنَّةُ الاَْعْداءِ
غادَرُوهُ بِكَرْبَلاءَ صَريعاً
لاسَقَى اللّهُ جَانِبى كَرْبَلاءَ
«اي حسين عزيزم، هرگز تو را كه در زير نيزههاي دشمن از پاي
درآمدي، فراموش نميكنم، تو را در كربلا به خاك و خون كشيدند،
خداوند كربلا را آب ندهد».
اين مادر در حالي كه داغ پسر6 ماهه به دل داشت اين گونه فرمود:
«آن كسى كه نورى بود و از او طلب روشنايى مىشد، در كربلا كشته و دفن نشد.
(او) پـسر پيامبر است كه خداوند او را از جانب ما جزاى خير دهد و او از خسران و زيان موازين دور نگه داشته شده است.
اى حـسين براى من كوه استوارى بودى كه به تو پناه مى بردم و با رحمت و ديانت ما را همراهى مى نمودى
چـه كسى پناه يتيمان و نيازمندان خواهد بود كه به او بى نياز شوند و به چه كس پناه برند نيازمندان ؟
بـه خـدا قـسـم پـس از ازدواج با شما، همسر ديگرى را نخواهم تا اينكه بين خاك و ماسه پنهان شوم .»
چهار راه برای رسیدن به آرامش:
1.نگاه کردن به عقب و تشکر از خدا 2.نگاه کردن به جلو و اعتماد به خدا 3.نگاه کردن به اطراف و خدمت به خدا 4.نگاه کردن به درون و پیدا کردن خدا
پل ارتباطی : samsamdragon@gmail.com
تالارهای تحت مدیریت :
مطالب عمومی کامپیوتراخبار و تکنولوژی های جدیدسیستم های عاملنرم افزارسخت افزارشبکه