هفت شگفتی عظیم در جهان فیزیك
۱)
جهان هستی چگونه برپاست؟
ما به جایی رسیدهایم كه كه بدون حل كردن برخی از مشكلات و مسایل فیزیك، نمیتوانیم در مورد حقایق و پدیدههای جالب و شگفتانگیز دیگر فیزیكی، اطلاعات بیشتری كسب كنیم. برای درك مفاهیمی مثل خاستگاه و بنیاد جهان هستی، سرنوشت نهایی سیاهچالههای فضایی یا امكان سفر در زمان، نیاز داریم كه بدانیم جهان هستی چگونه ادامهی حیات میدهد.
هماكنون یك ایدهی خوب در ذهن ما هست كه میتواند منتج به كشف حقیقت و بنیاد هستی شود. علم فیزیك در قرن بیستم بر پایهی انقلابهای دوگانهی مكانیك كوانتومی (تئوری ماهیت جسم) و نظریهی معروف اینشتین در مورد فضا، زمان و جاذبه معروف به نسبیت، بنا شده است. اما وقتی شما به دو تعریف نهایی از واقعیت دست پیدا میكنید زمانی كه تنها یك واقعیت را موجود میبینید، این راضیكننده نیست.
تلاش برای یگانهسازی این دو تئوری، موانع تكنیكی فنی و مفهومی وحشتناكی را بر سر راه بهترین نظریهپردازان فیزیك در طول دهههای گذشته قرار داده و آنان را به چالش كشیده است. برای مثال از آنجایی كه جاذبه، خودش را به عنوان یك عامل ایجاد انحراف در فضای چهاربعدی زمان-مكان معرفی میكند، پذیرش نظریهی كوانتومی در مورد جاذبه ایجاد مشكل میكند. از یك جهت، این به معنای پذیرش شك و تردید هایزنبرگ در مورد فرضیات موجود راجع به زمان
–
مكان به شكل فینفسه است كه قطعاً مشكلساز خواهد بود.