0

اسامی اسرای اهل بیت (ع)

 
pasargad54
pasargad54
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1388 
تعداد پست ها : 2135
محل سکونت : اصفهان

اسامی اسرای اهل بیت (ع)
جمعه 4 دی 1388  5:00 PM

بازماندگان کاروان شهادت را پس از عاشورا به اسارت گرفته به کوفه سپس به شام بردند . اسیران تعدادی از دودمان پیامبر (ص) بودند . برخی هم همسران یا فرزندان شهدای دیگر کربلا . زنان بنی هاشم به شام برده شدند و از آنجا به مدینه باز گشتند .
 
برخی از زنان غیر بنی هاشم بخاطر وساطت بستگان خود از اسارت رها شده در کوفه ماندگار شدند و به قبیله خود پیوستند . در منابع تاریخی و تعبیرات روایی و اشعار از آنان بنام سبایا و اساری یاد شده است .
 
به اسیری گرفتن افرادی از اهل بیت (ع) هم بر خلاف مقررات جنگ های اسلامی بود هم جسارت و توهین به رسول الله (ص) به شمار می آمد . اما امویان بر اساس کینه ای که از عترت پیامبر خدا داشتند چنان کردند . این گستاخی در حق عترت پیامبر خدا ریشه در همان سقیفه و زیر پا گذاشتن سخن آن حضرت داشت .
 
به قول نیر تبریزی :
 
دانی چه روز دختر زهرا اسیر شد ؟
روزی که طرح بیعت منا امیر شد
 
حضرت زینب و حضرت سجاد (ع) دو چهره بارز آن جمع بودند و با نطق ها و خطابه های خویش امویان را رسوا و شهدای کربلا را معرفی کردند .
 

اسامی اسرا از اهل بیت (ع) و دیگران

( طبق آنچه در منتخب التواریخ آمده است ) چنین است :
 
1- امام زین العابدین (ع)
2- امام محمد باقر (ع) چهار ساله
3- محمد بن حسین بن علی
4- عمر بن حسین
5- حسن بن حسین
6- زیدبن الحسن المجتبی
7- عمربن الحسن المجتبی که مجروح شد و به کوفه بردند .
8- محمد بن عمربن الحسن المجتبی .
 

اما از بانوان :

1- زینب کبری (ع)

2- ام کلثوم : دختر امیر المومنین (ع) و خواهر زینب و حسین (ع) . وی در سال های اواخر عمر پیامبر خدا (ص) به دنیا آمد . زنی با فضیلت ، فصیح ، سخنور و دانا بود . نامش را زینب صغری هم گفته اند . وی در طول زندگی شاهد شهادت مظلومانه عترت پیامبر بود . در سال 61 هجری نیز در رکاب سید الشهدا به کربلا آمد و پس از عاشورا ، در مدت اسارت نیز با سخنانش عترت رسول خدا را معرفی و ستم های حکام را افشا می کرد . از جمله وقتی کاروان اسیران را به کوفه وارد کردند ، در جمع انبوه حاضران ، ام کلثوم به مردم دستور سکوت داد . چون نفس ها آرام گرفت و همه ساکت شدند به سخن پرداخت و کوفیان را به خاطر سستی در یاری امام و آلودن دست به خون سیدالشهدا (ع) ملامت کرد . در ایام حضور در دمشق نیز هرگز در بیان حقایق و افشای جنایات امویان کوتاهی نکرد . پس از بازگشت اهل بیت به مدینه نیز ، ام کلثوم از کسانی بود که گزارش این سفر خونین را به مردم می داد .

3- فاطمه

4- رقیه : دختر سه چهار ساله امام حسین (ع) که در سفر کربلا همراه اسرای اهل بیت بودده و در شام ، شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و بی تابی کرد و پدر را خواست . خبر به یزید رسید . به دستور او سر امام حسین (ع) را نزد او بردند و او از این منظره بیشتر ناراحت و رنجور شد و همان روز ها در خرابه شام ( که محل اقامت موقت اهل بیت بود ) جان داد . محل دفن او یک بازارچه قدیمی و با فاصله از مسجد اموی در دمشق قرار داد و چندین بار تعمیر شده است ، آخرین تعمیر و توسعه در سال 1364 شمسی از سوی ایران آغاز شد و پس از چند سال به پایان رسید .

5- صفیه
6- ام هانی ( این شش نفر از دختران علی (ع) بودند )
7- فاطمه دختر امام حسین (ع)
8- سکینه دختر امام حسین (ع) دختری که می گویند در خرابه شام جان داد .

9- رباب همسر امام حسین : رباب دختر امرء القیس ، همسر سید الشهدا (ع) و مادر سکینه و علی اصغر ( عبد الله ) . او در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به شام رفت ، سپس به مدینه بازگشت و مدت یکسال برای سیدالشهدا (ع) عزاداری کرد و مرثیه هایی هم در سوگ آن حضرت سرود .

10- شاه زنان همسر امام سجاد (ع)
11- مادر محسن فرزند سید الشهدا (ع) ( این فرزند در راه شام سقط شد )
12- دختر مسلم بن عقیل
13- فضه کنیز فاطمه (ع)
14- یکی از کنیزان امام حسین (ع)

15- مادر وهب بن عبدالله  : وی دختر عبد و همسر عبدالله بن عمیر کلبی از طایفه بنی علیم بود . چون شوهرش تصمیم گرفت از کوفه به یاری امام حسین (ع) بیرون آید ، ام وهب نیز اصرار کرد تا او را هم با خود ببرد . شبانه به یاران حسین (ع) پیوستند . روز عاشورا وقتی شوهرش عبدالله بن عمیر به میدان رفت ، او نیز چوبی به دست گرفت و به میدان شتافت ولی امام حسین (ع) مانع او شد و فرمود : بر زنان جهاد نیست .

16- ام خلف : همسر مسلم بن عوسجه از زنان برجسته شیعه که در کربلا از یاران حضرت سید الشهدا (ع) بود پس از شهادت مسلم بن عوسجه ، پسرش خلف آماده جنگ شد . امام حسین (ع) از او خواست تا به سرپرستی مادرش بپردازد . ولی مادرش او را تشویق به جنگ کرد و گفت :
جز با یاری پسر پیغمبر از تو راضی نخواهم شد . خلف پس از نبردی دلیرانه به شهادت رسید . پس از شهادتش ، سر او را به طرف مادرش پرتاب کردند . او هم سر را برداشته ، بوسید و گرسیت .
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها