0

نقش لاقيدي و بيحجابي در تخريب حقيقتجويي1

 
bmasoudd
bmasoudd
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 621

نقش لاقيدي و بيحجابي در تخريب حقيقتجويي1
چهارشنبه 4 اسفند 1389  5:00 PM

نقش لاقيدي و بيحجابي در تخريب حقيقتجويي1


براي به دست آوردن علم و دانش و پرورش استعداد عقلاني و فطرت حقيقتطلبي، که لازمه رسيدن به کمالات و فضايل والاي آدمي است، به تمرکز فکر، آرامش خاطر، شوق و اشتياق نياز است؛ مواجهةجوانان و نوجوانان با صحنههاي هوسانگيز بانوان لاقيد و بدحجاب، يکي از عوامل بسيار مهم کاهش يا زوال اين امور ميباشد که آسيبها و مصائب بزرگي را براي آنان و خانوادههايشان و درنتيجه براي جامعه ايجاد ميکند که به پارهاي از آنها اشاره ميکنيم:

الف- عدم رشد و تکامل استعداد علمي
غريزة جنسي نسل جوان که نيرومندترين غيريزة آدمي است، با جلوهگريهاي زنانه شعلهور گشته، تمرکز و آرامش آنها را از بين ميبرد و قوه تخيل و توهم، به جاي به فعاليت پرداخته و مناظر شهوتانگيز زنان را در ذهن خود تصوير ميکنند؛ در نتيجه تواناييها و قابليتهاي فکري آنان هدر رفته و توان ذهني و عقلي آنها کاسته ميشود و چه بسا منجر به سلب شوق علمي آنها ميگردد که پايين آمدن سطح کيفيت تحصيل و يا ترک تحصيل از جمله نتايج آن است.
بنابراين، خودآرايي و بدحجابي مانع رشد و کمال استعداد حقيقت خواهي جوانان و حتي خود زناني ميشود که عفاف و حجاب را رعايت نميکنند و اشتياق آنان را در تحصيل علوم و پيشرفتها و خلاقيتهاي فکري براي رسيدن به جامعهاي رشد يافته، خودشناسي و کسب معارف اسلامي و ديني و آثار و برکات آنها براي وصول به کمالات و مقام والاي انسانيت، زايل ميگرداند و ميزان تعهد و دينداري آنان را تا مرتبة ناچيز فرو ميکاهد؛ همانگونه که اميرمؤمنان علي(ع) نيز ميفرمايند:
لاتجتمع الشهوه و الحکمه؛ تبعيت از شهوت نفساني با علم و حکمت جمع نميشوند. الجاهل عبد شهوته؛ نادان بنده شهوت است- نه بنده خدا-
بزرگي اين خسارت جبرانناپذير به فرد و جامعه در صورتي معلوم ميگردد که انسان باور کند علومديني و معارف توحيدي در اين عالم، يگانه مبناي انسانيت و در عوالم بعد از آن، تنها معرفت موردنياز است که نجاتدهنده از عذاب و تعاليبخش درجات بهشتي است.

ب- تمايل به گناه و انحرافهاي جنسي
تصوير و تخيل منظرههاي هوسانگيز زنانه، که ريشه در خودنمايي عدهاي از زنان غيرعفيف يا کمعفيف دارد، در صورت استمرار، پرده برعقل عاقبتانديش انداخته و خاطرات شيطاني در صحنة نفس راه پيدا ميکند و عنان اختيار را از کف ربوده و جوانان را از ياد مبدأ و معاد و عظمت خويشتن غافل نموده و به گناه و شهوات نامشروع و در نتيجه عواقب دردناک آنها ميکشاند که زنان بيپروا نيز قرباني اين مهلکه خواهند بود و حتي بيشترين آسيب متوجه آنها ميشود؛ چنانکه حضرت علي(ع) فرموده است:
من کثر فکره في المعاصي دعته إليها؛ هرکس دربارة گناهان زياد بينديشيد به سوي آنها کشيده ميشود.
بديهي است عامل انحراف در منطقا عقل و وحي مسئول و شريک جرم ميباشد که انشاءالله تعالي بحث آن خواهد آمد.

ج- انحراف استعداد حقيقتجويي
اين استعداد والاي انساني، نه تنها از شناخت حقيقت و رسيدن به کمالات علمي محروم ميگردد بلکه در مسير شناخت و جست و جوي امور ضداخلاقي و انحرافي؛ همچون استعمال موادمخدر، تماشاي تصاوير و فيلمهاي مستهجن و شنيدن صدا و آهنگهاي مبتذل و... که ارمغان غرب و غربزدگان و منحرفان است، به کار ميافتد و نتيجهاي جز ايجاد غفلت و سوءاخلاق و محروميت از مقام والاي انسانيت نخواهد داشت.
وقتي استعداد عقلاني آدمي با آشنايي به حقايق اشباع نشود، اين خلأ فکري او با پندارهاي بياساس افکار باطل و خرافات پر ميشودو به تبع آن خلأهاي روحي و رواني او نيز با اخلاق و کردار ناشايست اشغال و اشباع خواهد شد.

د- گرايش به تقليدهاي کورکورانه و نگرشهاي سطحي
هنگامي که آدمي دراثر پيروي از هوي و هوس ناشي از بدحجابي و...، از تحصيل علم و معرفت و در نتيجه کسب نيروي درک کننده حقيقت محروم ميگردد، ناگزير استقلال فکري خود را از دست داده و دست به دامان تقليد غيرمعقول و تکيه برظن و گمان نادرست و پندارهاي بياساس که هرگز انسان را بينياز از حق نميکند و به حقيقت نميرساند، دراز ميکند و در حقيقت نظريههاي او را حس و چشم و گوش تغذيه و اداره ميکند نه براهين عقلي و دليلهاي شرعي.
تقليد و چشم و همچشمي که نشانة خودباختگي، عامل عقبافتادگي و از علائم شخصيت بيمار است، باعث ميگردد که فرد مقلد گرفتار وسوسهها و دسيسهها و سياست بازيهاي شياطين و ابزار دست ديگران قرار گرفته ودر زندگي براساس خودخواهي و خودکامگيهاي خود و ديگران، رفتار کند؛ همچنان که خودآرايي و بدحجابي نيز از جلوههاي بارز رفتارهاي تقليدي کورکورانه است.
با اين که هر انساني براساس فطرت حقيقتجويي و کمالطلبي، خواهان شناخت مستقيم و ارتباط با واقعيتهاي مبتني برحس و دليل منطقي و در نتيجه رفتار از روي معرفت و اگاهي است و تقليد برخلاف ميل دروني و نوعي مبارزه با خويشتن ميباشد، مگر در موارد معقول و مشروع، همانند تقليد و پيروي از مجتهد جامعالشرايط در فروع دين و يا پيروي بيمار از طبيب و در يک کلمه، پيروي جاهل از عالم درجايي که کسب معرفت و دانش به آساني ممکن نباشد، که به عنوان ضرورت لازم و خود از مصاديق عمل براساس علم و منطق است.
لذا نظام مقدس اسلام که با عقل و حقايق فطري هماهنگ ميباشد، مبناي اصلي معرفت و آگاهي را تحقيق و پژوهش ميداند نه تقليد و نگرشهاي سطحي. اين آيين به پيروان خود دستور فرموده که تصديق و تکذيب، رفتار و گفتار آنان بايد محققانه و عاقلانه باشد نه از روي ناداني و تقليد؛ نه سادهانديش و زودباور بوده و ادعايي را بدون دليل و برهان بپذيرند و برطبق آن عمل کنند و نه مطلب مستدل و حقي را انکار نمايند و از عمل بدان اجتناب ورزند. مطالبه دليل و پذيرش مدعاي مستدل و منطقي، دو مورد از اصول مهم مکتب تربيتي اسلام براي شناخت حق و باطل و تميز آن دو از يکديگر و وصول به حقيقت است. بيتوجهي به اين دو اصل موجب تخريب شخصيت و انسانيت ميگردد؛ چنان که منسوب است به متفکر بزرگ اسلام، شيخ ابوعليسينا، که با الهام از قرآنکريم فرموده:
من قال أو سمع بغير دليل فليخرج عن ربقه الانسانيه؛ کسي که بدون دليل و برهان سخني را بگويد يا گوش فرا دهد(و بدان معتقد و يا عامل باشد) بايد از دايرة انسانيت خارج شود.
به علاوه از شگفتيهاي دادگاه بزرگ رستاخيز آن است که از ابزارهاي تحصيل واقعيات و تشخيص حق و باطل که همان چشم و گوش و دل و عقل است، سوال ميشود و هرکدام از اينها به قدرت الهي به سخن درآمده و به ضرر انسان شهادت ميدهند:
و لاتقف ما ليس لک به علم إن السمع و البصر و الفواد کل اولئک عنه مسئولا؛ از آن چه به آن علم نداري پيروي مکن، چرا که گوش و چشم و دل و عقل همگي مورد سوال و بازخواست خواهند شد.
بنابراين لازمة انسانيت آن است که تمام رفتار و گفتار و پذيرش يا انکار آدمي مستدل و منطقي، يعني مستند به دليل شرعي يا عقلي و يا هر دو باشد.
اگر ملتهاي مسلمان دست کم به اين چند اصل اسلامي و قرآني عمل ميکردند از مشکلات، ظلمها و عقبافتادگيهايي که دامنگيرشان شده مصون ميماندند. اساساً فرومايگي و کمبودهاي حياتي که در زندگي بشري و جوامع اسلامي وجود دارد به خاطر دور بودن از فرهنگ غني اسلام و عمل نکردن به دستورهاي کرامتپرور قرآن کريم است.

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها