دوستان کاربرعلاقمند هستیدبرنامه مشاعره دایر کنیم بسم الله
شنبه 22 فروردین 1388 11:24 PM
الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها | که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها | |
به بوی نافهای کاخر صبا زان طره بگشاید | ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دلها | |
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم | جرس فریاد میدارد که بربندید محملها | |
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید | که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها | |
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل | کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها | |
همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر | نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفلها | |
حضوری گر همیخواهی از او غایب مشو حافظ | متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها |