0

تحليل و بررسي پديده مدعيان دروغين مهدويت

 
mohamadaminsh
mohamadaminsh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1389 
تعداد پست ها : 25772
محل سکونت : خوزستان

تحليل و بررسي پديده مدعيان دروغين مهدويت
چهارشنبه 4 اسفند 1389  2:18 AM




تحليل و بررسي پديده مدعيان دروغين مهدويت قرائت‌هاي شخصي از دين و انتشار نظريات فيلسوفان غربي در حوزه الهيات در اواسط دوران قاجار، سبب شد تا فرصت‌طلبان با سوءاستفاده از فضاي تشكيك جامعه، ادعاي دروغين خود در حوزه مهدويت را مطرح كنند.
به گزارش خبرنگار آيين و انديشه فارس، در اواسط دوران قاجار، تلاش‌هاي بسياري (حتي ظاهري) از سوي دربار انجام مي‌گرفت تا كشور هويت ديني خود را حفظ كند؛ اما حضور مستشاران غربي در دستگاه‌هاي اجرايي و فرهنگي، بازگشت دانشجوياني كه در اروپا تحصيل كرده بودند، ظهور و بروز گروه‌هاي تجددخواه، فعاليت گسترده فراماسون‌ها و البته پيدا شدن جريان روشنفكري كه به نگارش كتاب‌هاي ديني با قرائت و فهم شخصي از دين همراه‌ بود، سبب شد تا فعاليت‌هاي استعماري و اجنبي براي تضعيف اعتقادات مردمي گستردگي بيشتري يابد.
زماني كه برخي تحصيل‌كنندگان در فرنگ با كتاب‌هاي جديد ديني و اجتماعي و نظريه‌هاي فلسفي جديد فيلسوفان آلماني و فرانسوي آشنا مي‌شدند و آن را براي اطرافيان خود نقل مي‌كردند، خود به خود اين نظريات انتشار مي‌يافت و سوء‌ استفاده‌كنندگان و فرصت‌طلبان با استفاده از فضاي تشكيك در جامعه، براي تأمين منافع شخصي خود گاه سال‌ها جهد و تلاش در كسب معرفت ديني خود را با ادعاهايي واهي به باد مي‌دادند و در اين بين نزديكان كم‌ايمان آنها و مردمان سست‌بنياد به پيروي از مراد مدعي مي‌پرداختند.
شايد علت ديگر فراگيري ظلم در دوره قاجار بوده باشد كه مردمي براي رسيدن به مژده «جهاني عاري از ستم و سرشار از عدالت» دعوت مدعي دروغين را باور مي‌كردند اما بدون شك آنها كه ايمان قوي داشتند (يعني تقريباً همه مردم ايران) اين دعوت‌ها را نه تنها نپذيرفتند كه به مقابله با آنها پرداختند.
در نوشتار گذشته به معرفي دو نمونه از معروف‌ترين ادعاهاي دروغين كه با حمايت مستقيم مالي و معنوي انگليس شكل گرفته بودند، يعني شيخيه (سيد كاظم رشتي) و بابيه (سيد علي‌محمد باب) پرداختيم و در اين مقال قصد داريم تا به معرفي برخي جريان‌هاي مشهور ادعاي دروغين مهدويت در ايران بپردازيم.
البته پيش از آن تأكيد مي‌كنيم كه از فرازهاي مهم توقيعي امام عصر (عج) خطاب به علي بن محمد سيمري، مسأله خبردادن از ظهور مدعيان دروغين است. امام مهدي (عج) بلافاصله پس از آنكه آگاهي‌هاي لازم را در زمينه پايان گرفتن دوران نيابت خاصه و شروع غيبت كبري به آخرين نايب خود مي‌دهد، سخن از مسأله اخلال در رهبري به ميان مي‌آورد و مشت دروغ‌گويان افترازني را باز مي‌كند كه خود را به جاي امام و نماينده او معرفي مي‌كنند؛ «وسياتي لشيعتي من يدعي المشاهده، الا فمن ادعي المشاهده قبل خروج السفياني والصيحه فهو كذاب مفتر»؛ «و به زودي براي شيعيانم كساني ظاهر خواهند شد كه ادعاي مشاهده مرا خواهند كرد، آگاه باشيد هركس قبل ازخروج سفياني و صيحه آسماني چنين ادعايي كند، مسلماً دروغ‌گو و افترازننده است.»

بهائيت

پس از اعدام علي‌محمد باب به دستور امير كبير در تبريز، براساس وصايايش، «ميرزا يحيي صبح ازل» جانشين او شد، اما ميرزا حسينعلي برادر بزرگ‌تر وي پس از چند سال تبعيت از صبح ازل او را منزوي، و خود را جانشين و مظهر الهي وعده داده شده توسط باب، معرفي و مسلك جديد بهاييت را تأسيس كرد.


وي با آن‌كه متهم به شركت در ترور نافرجام ناصرالدين شاه و آشوب‌هاي بابيه بود، با حمايت استعمارگران به آساني از ايران خارج شد و بعدها بر اثر بدرفتاري متقابل او و برادرش، وي را به عكاء تبعيد كردند؛ به همين دليل است كه فلسطين اشغالي مأوا و مركز بهاييان از آن زمان تا كنون بوده است.


پس از مرگ وي، عباس افندي برادر بزرگ‌ترش بر اساس وصيت جانشين او شد و لقب عبدالبهاء گرفت. وي سفرهايي به اروپا و امريكا داشت و فرقه بهاييت را از لحاظ محتوايي و سياسي گسترش داد. در سال 1914 ميلادي از طرف انگلستان به دليل خدماتش در اشغال فلسطين، لقب «سر» (Sir) گرفت. پس از او شوقي افندي، نوه دختري حسينعلي بهاء تا 1957 رياست كرد و بر خلاف وعده عبدالبهاء به آمدن 24 ولي امر و وصي الهي در به اصطلاح «دين بهايي» رهبري به يك شوراي 9 نفره به نام بيت‌العدل در اسرائيل محول شد.


حسينعلي بهاء نيز با ادعاي موعود بودن و نيز نبوت و الوهيت، كتاب‌هاي به اصطلاح وحياني به نام «اقدس» و «ايقان» دارد و احكام و عقايد خاص خود را كه ناسخ اسلام است در آنها آورده است. اكنون نيز اين فرقه ضاله در ايران و برخي مناطق ديگر فعاليت دارد.


مدعيان دروغين ديگر

در دهه‌هاي اخير نيز مدعيان و گروه‌هايي خاص بروز كردند؛ از جمله گروه‌هاي مهم آن جريان «ع.ي» است كه به نوعي ادعاي مستجاب‌الدعوة بودن و وساطت فيض در زمان غيبت را دارد و با شيوه تفسير قرآن و نيز به اصطلاح عارف‌پروري كار كرده است.


جريان منسوب به «سيد حسن الف» نيز تقريباً با همان جريان به اصطلاح عارف‌پروري، ادعاي ارتباط خاص با امام زمان (عج) در زمان غيبت را عنوان كرده است.


نمونه ديگر جريان «كاظميني بروجردي» است كه مدعي زمينه‌سازي خاص ظهور، تطبيق علائم ظهور با حوادث مربوط به خانواده خود و به نوعي نيابت از امام يا ائمه بوده است.


در مجموع مي‌توان گفت كه وجه مشترك فكري تمام اين مدعيان و گروه‌هاي خرافه شامل التقاط در اعتقادات، نگاه سكولاريستي به دين و دنيا، تساهل و تسامح شديد ديني ـ مذهبي و همچنين نگاه پلوراليستي مي‌شود كه به عنوان جوهره انديشه و عمل آنها هستند.


مي‌توان گفت كه اين فرقه‌ها‌، تبلور عيني ادعاي «صراط‌هاي مستقيم» هستند. در اين مسير مدعي متمهد (مدعي دروغين مهدويت) قطب، مرتاض، ساحر، ... و خلاصه هر راهي براي وصول به حقايق متكثر، سفارش مي‌شود؛ و حال آنكه سفارش خداوند «وَلا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ» است.

کریمی که جهان پاینده دارد               تواند حجتی را زنده دارد

 

دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها