سپاهیان آسمانی امام مهدی
چهارشنبه 4 اسفند 1389 2:16 AM
|
1ـ جبرئيل قيام امام عصر(ع)، واقعهاي شريف و در عين حال دوست داشتني است كه از هزاران سال پيش، بسياري چشم اميد به وقوع آن داشتهاند. يكي از مقاطع مهمّ تاريخ پس از ظهور، نبرد با شيطان است. در اين جنگ كه به حق ميتوانيم آن را بزرگترين جنگ تاريخ حيات بشر بدانيم، دو جبهة حقّ و باطل رو در روي هم ميايستند؛ سپاه باطل متشكّل از جنّ و انسي است كه تحت فرمان ابليس قرار دارند و در مقابل آنان، سپاه حق از مجموعة ملائكه، جنّيان مؤمن و انسانهايي است كه به ولايت و فرماندهي امام عصر(ع) مفتخر گشتهاند. ممكن است برخي گمان كنند اينجا اوّلين حضور ملموس ملائكه بر روي زمين است؛ در حالي كه ملائكه از مدّتها قبل براي همراهي با امام عصر(ع) قدم بر زمين نهادهاند. امام صادق(ع) فرمود: «نخستين كسي كه با قائم(ع) بيعت خواهد نمود، جبرئيل است. او در چهرة پرندة سفيدي از آسمان فرود ميآيد و با آن حضرت دست بيعت ميدهد. آنگاه يك پا بر بيت الله و پاي ديگر [را] بر بيت المقدّس ميگذارد و با نداي زيبا و رسايي كه همگان آن را ميشنوند، ميگويد: «أَتَى أَمْرُ اللّهِ فَلاَ تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ؛1 [هان] امر خدا دررسيد پس در آن شتاب مكنيد او منزّه و فراتر است از آنچه [با وى] شريك مىسازند.» كه البتّه آن گونه كه خواهيم ديد، در غديرخم نيز او اوّلين بيعت كننده بود.در اين نوشتار قصد داريم نگاهي بسيار بسيار اجمالي به زندگي اوّلين بيعت كننده با امام زمان(ع) بيندازيم. برترين ملك خدا و مأمور براي .... جبرئيل يكي از چهار ملائكة الهي است كه خداوند او را بر ديگر ملائك برتري داده و برگزيده است. گاه در روايات از او با تعبير «طاووس الملائكه» ياد شده2 كه از برتري او بر ديگر ملائك از حيث جمال و زيبايي حكايت ميكند. نقل شده روزي رسول خدا(ص) از جبرئيل پرسيد: «گراميترين خلق نزد خدا كيست؟» او به آسمان رفته و برگشت و گفت:«گراميترين خلق نزد خدا، جبرئيل است و ميكائيل و اسرافيل و ملك الموت، امّا جبرئيل موكّل جنگ و يار پيغمبران است و ميكائيل موكّل هر قطره كه ببارد و هر برگ كه برويد و هر برگ كه بيفتد و ملك الموت گماشته به گرفتن جان هر بنده است، در خشكي يا دريا و اسرافيل امين خدا است، ميان او و آنان».3 در روايتي ديگر جبرئيل(ع) علاوه بر ابلاغ وحي، اين موارد را نيز از جمله وظايف خود بر ميشمرد: «من امين خدا بر وحي اويم و من پيك خدا به سوي انبيا و مرسلينم و من متصدّي خسوف و كسوفم و ملّتي را خدا هلاك نكرده، مگر به دست من».4 جبرئيل ملك و انبياي الهي در طول مقاطع مختلف تاريخ، جبرئيل حضوري ملموس و پررنگ، به خصوص در تاريخ انبيا داشته كه پرداختن به همة آنها در اين مختصر، ممكن نيست و به طور گزينشي به موارد محدودي در اينجا اشاره ميشود. در ماجراي خلقت حضرت آدم(ع) و حوادث پس از آن، جبرئيل به طور مداوم و در نقش معلّمي دلسوز، همواره با او در ارتباط بوده و در جريان نبوّت حضرت نوح(ع) نيز علاوه بر وحي، ميتوان جبرئيل را در نقش معلّمِ نجّاري اين پيامبر خدا، مشاهده كرد. 5جبرئيل در زندگاني حضرت ابراهيم(ع) نقشي فعّال، از تولّد اسماعيل گرفته تا گذاشتن او در «مكّه» و... داشته است.6 در ماجراي عذاب قوم لوط، جبرئيل(ع) مأمور اجراي فرمان عذاب خداوند بوده كه بدون ذكر نام ملائكه اين جريان در قرآن كريم نيز آمده است.7 در ماجراي ولادت حضرت مسيح(ع) جبرئيل روحالامين كه بر مريم قدّيس وارد شد و پيام خدا را به او منتقل ساخت. 8 در تشريفات مبعث، جبرئيل و ميكائيل حامل پيام رسالت رسولخدا(ص) بودند و علاوه بر آن، در روايات جبرئيل، ميكائيل و اسرافيل(ع) را همنشينان رسول خدا(ص) بيان نمودهاند.9 مهمترين و مشهورترين مأموريّت جبرئيل(ع) در طول حياتش، ابلاغ وحيالهي به رسول خدا(ص) بوده كه نيازي به توضيح بيشتر ندارد و دربارة آن بسيار خوانده و شنيدهايم؛ ليكن يكي از نكات جالب توجّه در تاريخ حيات رسول خدا(ص) ادبي است كه جناب جبرئيل(ع) در برابر رسول خدا(ص) رعايت ميكرده است. به تصريح امام صادق(ع) هرگاه جبرئيل(ع) خدمت پيامبر(ص) ميآمد، اجازة ورود ميخواست، اگر پيغمبر در حالي بود كه مناسب نبود، جبرئيل وارد شود، همان جا ميايستاد و اگر اجازه ميداد، وارد ميشد. محلّ ايستادن او زير ناودان مقابل در معروف به «باب فاطمه» و مقابل «قبر» است، به طوري كه اگر سر را بلند كني، ناودان بالاي سر تو است.10 پيامبر(ص) وقتي مدّتي جبرئيل(ع) را نميديدند، دلتنگ ميشدند،11 كه البتّه اين دلتنگي بيش از آنكه ناشي از نديدن او باشد، حاكي از انتظار وحي و اميد به رسيدن پيامهاي خداوند متعال بوده است. در معراج پيامبر(ص)، جبرئيل(ع) همراه صميمي رسول خدا(ص) بوده است. بنابر آنچه در روايات آمده «هنگامي كه حضرت رسول ميخواست به معراج برود، جبرئيل براق را آورد و او را بر در خانة خديجه بست....وقتي كه جبرئيل بر حضرت وارد شد، براق خيلي خوشحالي ميكرد. جبرئيل گفت: ساكت باش! بهترين خلق خدا ميخواهد بر تو سوار شود. براق ساكت شد. بعد، پيامبر سوار او شد و به طرف «بيت المقدّس» روانه شدند. پيامبر پيرمردي را ديد از جبرئيل پرسيد: اين شخص كيست؟ جواب داد: پدرت ابراهيم است. در آنجا فرود آمدند و خداوند تمام انبيا را جمع كرد و جبرئيل اذان گفت. حضرت محمّد(ص) جلو رفت و همة انبيا به امامت او نماز خواندند...».12 حضور جبرئيل(ع) در غديرخم از امام صادق(ع) روايت است كه فرموده: «وقتي پيامبر خطبة غدير را به پايان رسانيد، در ميان جماعت، مردي خوش سيما و معطّر ظاهر شده و گفت: به خدا سوگند هيچ وقت محمّد را مانند امروز نديده بودم كه تا اين اندازه در معرفي پسر عمويش عليّ بن ابي طالب و براي تثبيت وصايت و ولايت او اصرار، تأكيد و پافشاري نمايد و به راستي جز كافر به خداي عظيم و پيامبرش، هيچ كس قادر به مخالفت با آن قرارداد نيست، غم و اندوه طولاني و دراز بر كسي كه پيمانش بگسلد!»امام صادق(ع) فرمود: «عمر بن خطّاب از هيئت و طرز سخن آن شخص، شگفتزده گشته و رو به رسول خدا(ص) كرده، عرض نمود: آيا شنيدي آن مرد چه گفت؟ چنين و چنان گفت، پيامبر(ص) فرمود: «اي عمر! آيا فهميدي او كه بود؟» گفت: خير، فرمود: «او روحالامين جبرئيل بود، پس مبادا ولايت علي را نقض كني كه در اين صورت، خداوند، پيامبر، فرشتگان خدا و همة مؤمنان از تو بيزار شوند!»13 در منابع آمده وقتي پيغمبر خداي(ص) رحلت فرمود، جبرئيل(ع) فرود آمد و پيغمبر خدا(ص) پوشيده روي بود و در خانة اميرالمؤمنين و صديقة طاهره و حسنين(ع) بودند. گفت: سلام بر شما باد اي خانوادة پيغمبر! هر نفسي چشندة مرگ است. به درستي كه در مييابند پاداشهاي خود در روز قيامت و در برابر خداي تعالي، [در آن روز] خرسندي از هر مصيبت و جانشيني از هر هالك و تلافي از هر فوت شونده است. پس به خداوند وثوق و اعتماد نماييد و به او اميدوار باشيد. به درستي كه مصيبت زده آن است كه از ثواب خداي، دچار حرمان شود و اين آخر قدم من است در دنيا». و از جابر بن عبدالله نقل شده كه گفت چون پيغمبر خداي(ص) از دار فاني به سراي جاوداني رحلت فرمود، تسليت دادند اهل بيت را ملائكه كه سخنشان شنيده ميشد و اشخاصشان ديده نميشد و گفتند: «السّلام عليكم يا اهل البيت و رحمة الله و بركاته، ان في الله عزّ و جلّ عزاء من كلّ مصيبة و خلفا من كل هالك فبالله فثقوا و ايّاه فارجوه فإنّما المحروم من حرم الثواب و السّلام عليكم و رحمة الله و بركاته؛ سلام بر شما باد اي اهل خانه و رحمت و بركات خداي بر شما باد! به درستي كه در وجهة خداي تعالي، خرسندي از هر مصيبتي، خليفه از هر هالكي است؛ پس به خداي تعالي اتكال گيريد و به او اميدوار شويد و محروم آن است كه از ثواب خداي محروم شود و سلام و رحمت و بركتهاي خداي بر شما باد».14 جبرئيل در خدمت ائمه(ع) جبرئيل ملك در طول حيات اهل بيت(ع) بارها بر ايشان نازل شده و به مأموريّتهاي محوّل شده به خود ميپرداخت كه در اينجا به برخي از آنها اشاره ميكنيم:1. حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س) علاوه بر ماجراي ازدواج حضرت علي(ع) و حضرت زهرا(س)، در مقاطعي ديگر نيز جبرئيل(ع) را در زندگي اميرالمؤمنين(ع) ميتوان مشاهده نمود. در ماجراي بدر، هنگاميكه مسلمانان تشنه شده بودند، حضرت علي(ع) براي آوردن آب به سر چاهي ميروند و هنگاميكه بر سر چاه بودند سه وزش باد شديد را احساس ميكنند. بعد از برگشت، پيامبر اكرم(ص) به ايشان ميفرمايند: «باد اوّل جبرئيل(ع) با هزار ملك و باد دوم ميكائيل و سومي اسرافيل هركدام به همراه هزار ملك ديگر بودهاند كه آنان همگي بر تو سلام كردند و مددرسان ما هستند و ابليس با ديدن آنان عقبنشيني كرد».15به تصريح امام مجتبي(ع) در خطبهاي كه پس از شهادت اميرمؤمنان(ع) در «مسجد كوفه» ايراد نمودند، ميكائيل ملك به هنگام تشييع جنازة ايشان در سمت راست تابوت آن حضرت حركت مينموده است و ايشان اجازه نداشتهاند تابوت امير المؤمنين(ع) را به غير از جبرئيل و ميكائيل بسپارند.16 2. امام حسين(ع) مشهورترين ماجراي نسبت جبرئيل(ع) با سيّدالشّهدا(ع) به هنگام ولادت ايشان و دربارة فُطُرس ملك رخ داده كه ماجراي آن از اين قرار است: از صادق آل محمّد(ص) شنيدم كه ميفرمود:«وقتي حضرت حسين بن علي(ع) متولّد شد خداي حكيم به جبرئيل دستور داد با هزار ملك به زمين هبوط كند و از طرف خدا و خويشتن به حضرت رسول اعظم(ص) تهنيّت و تبريك بگويد. هنگامي كه جبرئيل متوجّه زمين شد، به جزيرهاي از جزيرههاي دريا عبور كرد، در آن جزيره، ملكي بود كه وي را فطرس ميگفتند و از ملائكة حاملين عرش به شمار ميرفت، خداي حكيم او را به دنبال امري فرستاده بود، وي در انجام آن سستي كرده بود، خداي توانا پرهاي او را شكسته و وي را در آن جزيره انداخته بود. مدّت هفتصد سال بود كه او خدا را در آن جزيره ميپرستيد تا اينكه امام حسين(ع) متولّد شد، آن ملك به جبرئيل گفت: كجا ميروي؟ گفت: خداي رحمان و رحيم يك نعمتي به حضرت محمّد(ص) عطا كرده، من مأمور شدم كه از طرف خدا و خودم به آن بزرگوار تهنيّت بگويم. گفت: اي جبرئيل! مرا نيز به همراه خود ببر، شايد حضرت محمّد(ص) دربارة من دعا كند! جبرئيل او را با خود آورد. هنگامي كه جبرئيل به حضور پيغمبر معظّم(ص) مشرّف شد و از طرف خدا و خويشتن به پيامبر اعظم(ص) تبريك گفت و داستان فطرس را شرح داد، رسول اكرم(ص) فرمود: «به فطرس بگوجسد خود را به [بدن] اين مولود مسعود بمال و به سوي مكان خويشتن باز گرد. فطرس پس از اينكه بدن خود را با حضرت حسين(ع) تماس داد و پرواز نمود، گفت: يا رسول الله! امّت تو به زودي حسين تو را ميكشند، حسين(ع) اين حق را به گردن من دارد كه هر كس آن بزرگوار را زيارت نمايد، من زيارت وي را به عرض آن حضرت برسانم و هر كسي كه به آن حضرت سلام كند، من سلامش را به آن بزرگوار برسانم و هر كسي كه درود بر آن حضرت بفرستد، من درود او را به امام حسين ميرسانم. اين بگفت و پرواز نموده، بالا رفت».17 حضرت صادق(ع) فرمودند: كربلا را زيارت كنيد و آن را ترك نكنيد زيرا اين سرزمين بهترين فرزندان آدم(ع) را در خود گرفته، بدانيد و آگاه باشيد هزار سال قبل از اينكه جدّم حسين(ع) در آن ساكن گردد، فرشتگان اين سرزمين را زيارت كردهاند و شبي منقضي نميشود، مگر آنكه جبرئيل و ميكائيل اين مكان را زيارت ميكنند، بنا بر اين اي يحيي! (مقصود «يحيي» پدر «فضل» ميباشد) سعي كن اين مكان از تو فوت نشود و از دستت نرود.»18 دشمنان جبرئيل: ناصبيان و يهود؛ در آية 97 سورة بقره آمده:«قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلي قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللهِ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُديً وَ بُشْري لِلْمُؤْمِنينَ؛ آنها ميگويند: چون فرشتهاي كه وحي را بر تو نازل ميكند، جبرئيل است و ما با جبرئيل دشمن هستيم، به تو ايمان نميآوريم! بگو: كسي كه دشمن جبرئيل باشد (در حقيقت دشمن خداست) چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ در حالي كه كتب آسماني پيشين را تصديق ميكند و هدايت و بشارت است براي مؤمنان.» كه مشابه اين مضمون را در آية 101 سورة نساء نيز ميتوان ديد. آن گونه كه از روايات برميآيد يهوديان از جبرئيل(ع) از اين بابت متنفّرند كه مجري خشم و غضب الهي دربارة آنان بوده است. علاوه بر آن به سبب ميزان تمجيدها و حمايتهاي جبرئيل(ع) از اميرمؤمنان(ع) آن دسته از جامعة اسلاميكه در زمرة ناصبيان قرار گرفته و بغض اهل بيت(ع) را در دل دارند، از جبرئيل(ع) نيز متنفّرند. از حضرت امام حسن عسكري(ع) نقل ميكند كه فرمود: «جابر ابن عبد الله انصاري گفت: عبد الله بن صوريا كه غلامي يهودي و يك چشمش كور بود، يهوديان مدّعي بودند او داناترين افراد مكتب خدا و علوم انبيا است، از پيامبر اكرم(ص) سؤالهايي در مورد مسائل مختلف نمود تا ايشان را در جواب آنها به دشواري گرفتار كند، امّا پيامبر اكرم(ص) جوابهايي به او دادند كه چارهاي از نپذيرفتن آنها نداشت. گفت: اين اخبار را كدام فرشته برايت ميآورد؟ فرمود: «جبرئيل». گفت: اگر فرشتة ديگري ميآورد به تو ايمان ميآوردم ولي جبرئيل در بين فرشتگان، دشمن ما است، جز او اگر ميكائيل يا ديگري از ملائكه به جز جبرئيل ميآورد به تو ايمان ميآوردم. پيامبر(ص) فرمود: «چرا جبرئيل را دشمن خود ميدانيد؟» گفت: چون او گرفتاري و شدّت را براي بني اسرائيل ميآورد و نگذاشت بخت نصر به دست دانيال كشته شود تا مسلّط بر مردم گرديد و بني اسرائيل را به كشتن داد، هر نوع گرفتاري و ناراحتي را فقط جبرئيل ميآورد ولي ميكائيل حامل رحمت خدا بود.19 حضور جبرئيل در حوادث ظهور امام عصر(ع) و پس از آن براي ياري ايشان؛ 1. صيحة آسماني صيحه از جمله نشانههاي حتمي ظهور است كه اندكي پيش از ظهور عمومي امام عصر(ع) رخ ميدهد. ابوبصير از حضرت امام محمّد باقر(ع) روايت نموده كه فرمود:«هر گاه ديديد آتشي بزرگ و شعلهور سه روز يا هفت روز از مشرق طلوع كرد، به خواست خداوند منتظر فرج و ظهور دولت آل محمّد باشيد؛ زيرا خداوند بر همه چيز غالب و حكيم است.» آنگاه فرمود: «صداي آسماني فقط در ماه رمضان است؛ يعني ماه خدا و آن هم صداي جبرئيل به اين مردم است.» سپس فرمود: «گويندهاي از آسمان نام قائم را ميبرد به طوري كه از مشرق تا مغرب آن را ميشنوند. هر كس خواب است، بيدار ميشود و هر كس ايستاده، مينشيند و هر كس نشسته از وحشت آن صدا برميخيزد. خدا رحمت كند كسي را كه از آن صدا عبرت ميگيرد؛ زيرا صداي اوّل، صداي جبرئيل امين است.» ايشان ادامه دادند: «آن صدا در شب جمعة بيست و سوم ماه رمضان است، به آن شك ننماييد و آن را بشنويد و پيروي كنيد. در آخر آن روز، صداي شيطان ملعون به گوش ميرسد كه ميگويد: آگاه باشيد! فلاني (مقصود سفياني است) مظلوم كشته شده است تا بدين وسيله، مردم را به شك بيندازد و در ميان آنها فتنه انگيزد، چه بسيار مردم مردّد و متحيّري كه در آن روز به واسطة اين شك به آتش دوزخ درافتند. ولي شما اگر صداي اوّل را در ماه رمضان شنيديد، شك نكنيد كه صداي جبرئيل است و علامت آن اينست كه اسم قائم و پدرش را ميبرد، به طوري كه دختران پردهنشين نيز آن را ميشنوند و پدر و برادر خود را تشويق به بيرون آمدن، ميكنند.»20 2. جبرئيل در روز ظهور امام زمان(ع) در مقاطع مختلف پس از ظهور، جبرئيل و ميكائيل حضور ملموسي دارند، كه از آن جمله ميتوان به سرآغاز ظهور و هنگامة بيعت با حضرت مهدي(ع) در «مسجدالحرام» و نيز لشكر كشي براي نبرد با سفياني21و شكست و كشتن او اشاره كرد.22پس از به دست گرفتن حكومت مكّه توسط امام عصر(ع) و سلطه بر اين منطقه، با توجّه به جنايات سفياني از «شام» تا «عراق» و «شبه جزيره»، مهمترين و ضروري ترين اقدام، عقب راندن و دفع اوست. از همين رو امام(ع) با سپاهياني كه تحت رهبري ايشان و فرماندهي سيصد و سيزده يارشان تشكيل شده، با هستة اوّلية ده هزار نفره به تعقيب سپاهيان سفياني ميپردازند. اين تعقيب و عقب راندن سفيانيان تا «درياچة طبريّه» ادامه مييابد. سفياني از منطقة «وادي يابس» اقدامات خود را شروع ميكند. اين منطقه در اطراف درياچة طبريّه قرار دارد. پروندة جنايات سفياني در همان منطقهاي بسته ميشود كه از آنجا آغاز شده بود. ميكائيل و جبرئيل، از جمله شاخصترين افرادي هستند كه در اين نبرد و لشكركشي، امام(ع) را همراهي ميكنند. ظاهراً جبرئيل فرماندهي ملائكة جناح راست و ميكائيل فرماندهي ملائكة جناح چپ را برعهده دارند.23 امام مهدي(ع) پس از ظهور و شكست سفياني به ناچار با غربيان وارد نبرد و جنگ ميشوند.24 اندكي كه از آغاز نبرد ميگذرد با وساطت حضرت مسيح(ع)، صلحي چند ساله با مسيحيان و غربيان بسته ميشود.آنان تنها مدّت كوتاهي به اين پيمان، متعهّد ميمانند و مدّتي بعد آن را نقض ميكنند. همين امر جنگ دوم امام عصر(ع) را باعث ميگردد كه به آرامي زمينههاي نبرد با ابليس و ابليسيان فراهم ميگردد. در ميانة نبرد به ناگاه يكي از صليبيّون بانگ ميزند كه صليب غلبه يافت. در مقابل او نيز يكي از مسلمانان فرياد برميآورد كه خير، ياران و ياوران خدا غلبه يافتند. در پس اين مشاجرة لفظي، خداوند به جبرئيل ميفرمايد: «بندگانم را درياب.» او با صدهزار ملك به ياري سپاه حق ميشتابد. همين مطلب دربارة ميكائيل و اسرافيل نيز اتّفاق ميافتد كه آنان نيز به ترتيب با دويست و سيصد هزار ملك به ياري جبهة حق ميشتابند و اين سپاهيان تازه نفس امر را براي سپاهيان امامزمان(ع) سهل و پيروزي را براي ايشان روان و آسان ميسازند.25 پس از آنكه دجّال به جمع آوري نيرو و پيرو پرداخت، با خيل عظيمي رو به سوي مكّه و «مدينه» ميكند كه با ممانعت ميكائيل در مكّه و جبرئيل در مدينه مواجه ميشود.24 مرگ جبرئيل(ع) ماجراي مرگ جبرئيل در آخر دوران را، امام ششم(ع) چنين بيان نمودهاند:«چون خدا اهل زمين را بميراند، درنگ كند به اندازة زماني كه خلق بودهاند و به اندازة آنچه آنها را ميرانيده و چند برابرش، سپس اهل آسمان اوّل را ميراند سپس درنگ كند به مانند آنچه خلق را آفريده و مانند آنچه اهل زمين و اهل آسمان اوّل را ميرانده و چند برابر آن، سپس اهل آسمان دوم را بميراند و به همين ترتيب بيان كرده تا مرگ اهل آسمان هفتم و فرمود: پس از آن درنگ كند به مانند دوران خلقت و دوران مرگ اهل زمين و اهل هفت آسمان و چند برابر آن. سپس ميكائيل را بميراند، سپس درنگ كند به مانند زمان آفرينش خلق و مانند همة اينها و چند برابر آن. سپس جبرائيل را بميراند و پس از درنگ همة اين مدّت و چند برابرش اسرافيل را بميراند و پس از درنگ همة آن مدّت و چند برابر آن، عزرائيل را بميراند...». 25 پينوشتها: 1. سورة نحل(16)، آية 1. |
کریمی که جهان پاینده دارد تواند حجتی را زنده دارد
دانلود پروژه و کارآموزی و کارافرینی