0

مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي
یک شنبه 1 خرداد 1390  10:07 PM

زیارت قبر عبدالمطلب و ابوطالب و ایمان آن‌ها

مناظره عالم شيعه با رئيس آمرين به معروف


اشاره:
می‌دانیم كه مرقد شریف «عبدالمطلب» جدّ اوّل پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ، و قبر«ابوطالب»، پدر بزرگوار امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ در مكّه، در «قبرستان حجون»، كنار هم قرار درند، و شیعیان وقتی كه به مكّه مشرّف می‌شوند، حتّی‌الامكان كنار قبر این دو بزرگوار رفته و آن را زیارت می‌كنند، ولی اهل تسنّن، به آن اهمیّت نمی‌دهند، بلكه آن را روا نمی‌دانند، اینك به مناظره زیر توجّه كنید:
یكی از علمای شیعه نقل می‌كند: در مجلسی بین من و رئیس گروه آمرین به معروف، درباره زیارت قبر حضرت عبدالمطّلب و قبر حضرت ابوطالب، سخن به میان آمد، او گفت: «شما شیعیان به چه علّت به زیارت قبر عبدالمطلب و قبر ابوطالب می‌روید؟
گفتم: مگر اشكالی دارد؟
رئیس: عبدالمطلب در زمان «فَتْرت» (نبودن پیامبری از طرف خدا) زندگی می‌كرد، زیرا آن هنگام كه پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ هشت ساله بود و هنوز به مقام پیامبری نرسیده بود، عبدالمطلب از دنیا رفت، از این رو دین توحید،‌ در آن عصر نبود، بنابراین به چه عنوان قبر او را زیارت می‌نمائید؟!
و در مورد ابوطالب، او (اَلْعَیاذُ بِاللهِ) مشرك از دنیا رفت،‌ و زیارت مشرك جایز نیست؟!
گفتم: امّا در مورد حضرت «عبدالمطلب»، آیا هیچ مسلمانی حاضر می‌شود كه او را مشرك بداند؟ او در همان عصر خود، خداشناس و یكتاپرست بود، و از آئین جدّش حضرت ابراهیم‌ـ‌علیه السّلام‌ـ پیروی می‌كرد و یا یكی از اوصیای حضرت عیسی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ بود،‌ او بر اساس روایاتی كه در كتاب‌های اهل‌ تسنّن نیز نقل شده در ماجرای سپاه اَبْرهه كه برای ویران كردن كعبه می‌آمدند، و طبق سوره فیل، به هلاكت رسیدند، وقتی عبدالمطلب برای گرفتن شترهایش، نزد ابرهه رفت‌، ابرهه گفت: «در نظرم كوچك شدی، برای گرفتن شترانت به این‌جا آمده‌ای، ولی از كعبه كه معبد تو و دین تو و نیاكان تو است، هیچ سخنی نمی‌گوئی!»
عبدالمطلب در پاسخ گفت: «اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ : من صاحب شترانم، و این‌خانه صاحبی (خدائی) دارد كه از آن دفاع می‌كند».
و بعد عبدالمطلب كنار كعبه آمد و حلقه در كعبه را گرفت و دعا كرد و اشعاری خواند كه مضمون یكی از اشعارش این است:
«خداوندا! هر كس از خانواده خویش دفاع می‌كند، تو نیز از ساكنان «حرم اَمْنَت» دفاع كن ... !».
[1]
و سرانجام دعایش به استجابت رسید، و خداوند پرندگانی را گروه گروه فرستاد و سپاه اَبْرهه را نابود كرد، و سوره‌ فیل در این رابطه نازل شد.
و در روایات شیعه آمده، امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ فرمود: «سوگند به خدا، پدرم ابوطالب و جدّم عبدالمطّلب و هاشم و عبدمناف، هرگز بت نپرستیدند، ‌آن‌ها به سمت كعبه نماز می‌خواندند، و مطابق آئین ابراهیم‌ـ‌علیه السّلام‌ـ رفتار می‌نمودند»
[2]
ـ امّا در مورد ایمان حضرت ابوطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ
اوّلا: به اجماع ائمّه اهل‌بیت‌ـ‌علیهم السّلام‌ـ و علمای شیعه‌،‌ او مسلمان و مؤمن از دنیا رفت.
ابن‌ ابی‌‌الحدید (كه یكی از علمای معروف اهل تسنّن است) نقل می‌كند، شخصی از امام سجّادـ‌علیه السّلام‌ـ پرسید: آیا ابوطالب، مؤمن بود؟»، فرمود: «آری».
شخص دیگری پرسید: «در این‌جا عدّه‌ای هستند كه می‌گویند ابوطالب، كافر بود».
امام سجّادـ‌علیه السّلام‌ـ در پاسخ فرمود: «شگفتا! آیا آن‌ها به رسول خداـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ و ابوطالب، نسبت ناروا می‌دهند، رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ از ازدواج زن باایمان با مرد كافر،‌ نهی كرده است، و شكّی نیست كه فاطمه بنت اسد، از سبقت گیرندگان‌ به اسلام و ایمان بود، او تا آخرعمر ابوطالب در همسری ابوطالب باقی ماند»
[3]
ثانیاً: علما و راویان بسیار از اهل تسنّن نقل كرده‌اند كه: پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ به عقیل بن‌ابیطالب‌ فرمود:
«اِنّی اُحِبُّكَ حُبَّیْنِ، حُبّاً لِقِرابَتِكَ مِنِّی، وَ حُبّاً لِما كُنْتُ اَعْلَمُ مِنْ حُبّ عَمِّی اَبِی طالِبٍ اِیّاكَ»:
«من تو را از دو جهت، دوست دارم: 1ـ دوستی به خاطر خویشاوندی‌ای كه با من داری 2ـ دوستی به خاطر این‌كه می‌دانم عمویم ابوطالب، تو را دوست داشت».
[4]
این سخن پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ گواه صدق است بر این كه آن حضرت به ایمان ابوطالب،‌ اعتقاد داشت، و گرنه دوستی كافر، ارزشی ندارد كه پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ عقیل را به خاطر آن،‌ دوست بدارد.
(شرح این مطلب را در كتاب الغدیر، ج 7، از صفحه 330 تا 409 «آخر كتاب» بخوانید).
توضیح بیشتر این‌كه: متأسفانه برادران اهل تسنّن، به پیروی از نیاكان خود، كوركورانه، عدم ایمان ابوطالب را نسل به نسل، نقل می‌كنند، غافل از آن‌كه در متون اصلی و كتاب‌های مرجع خود، ده‌ها،‌ بلكه صدها روایت و شاهد قاطع بر ایمان ابوطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ وجود دارد، راز آن‌كه متعصّبین اصرار دارند تا ابوطالب را مشرك بدانند، عداوتی است كه با فرزند برومندش،‌ امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ دارند، و این تعصّب از زمان بنی‌امیّه، هم‌چنان رائج شد و ادامه یافت، و سوگند به خود امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ، اگر ابوطالب،‌ پدر آن حضرت نبود، به عنوان مؤمن‌ترین و پاك‌ترین عموی پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ،‌و شخصیت مؤمن بزرگ قریش، معرّفی می‌شد.
در مجلسی با آقازاده علاّمه امینی صاحب كتاب «الغدیر»، ملاقات نمودم، سخن از ابوطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ به میان آمد، ایشان گفت: وقتی كه ما در نجف اشرف بودیم، شنیدیم كه یكی از دانشمندان مصر،‌ به نام «احمد خیری»، كتابی درباره ابوطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ در دست تألیف دارد، برای او نامه نوشتیم،‌ از چاپ آن دست نگه‌دار، تا جلد هفتم الغدیر را (كه هنوز منتشر نشده بود، و در چاپخانه‌ بود) برای شما بفرستیم.
وقتی كه جلد هفتم الغدیر (كه بخش آخر آن درباره سرگذشت ابوطالب است) از چاپ خارج شد، بی‌درنگ برای او فرستادیم، پس از مدتّی، نامه‌ای از سوی آقای احمد خیری، به ما رسید، در آن نامه، پس از اظهار تشكّر،‌ نوشته بود: «كتاب الغدیر به دستم رسید، این كتاب به طور اساسی، آنچه را كه درباره ابوطالب نوشته‌بودم،‌ واژگون ساخت، و فكر تازه‌ای در این راستا به روی من گشود، و در پایان نوشته بود، مجاهدات و دفاعیّات ابوطالب در تحكیم و گسترش اسلام، در حدّی است كه در ایمان همه مسلمانان جهان سهیم است، و همه مسلمین،‌ مدیون او خواهند بود».
رئیس: اگر ایمان ابوطالب به این روشنی است، پس چرا علمای ما درباره ابوطالب، چند پهلو سخن‌ گفته‌اند و بعضی تصریح به كفر او كرده‌اند؟!، راز این ابهام چیست؟
گفتم: همان گونه كه اشاره شد،‌ حقیقت این است كه در عصر حكومت معاویه،‌ كه سبّ و ناسزاگوئی به امام علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ را حتی در قنوت نمازها، روا می‌دانستند،‌ و حدود هشتاد سال، بر فراز منبرها،‌ آن حضرت را (اَلْعَیاذُ بِالله) لعن می‌كردند، دست‌های مرموز و مزدوری به كار افتاد تا با جعل روایات دروغین و بی‌اساس، ابوطالب‌ـ‌علیه السّلام‌ـ را كافر،‌‌ قلمداد نمایند، تا علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ را به عنوان كافرزاده،‌ معرّفی كنند، و قطعاً بدانید كه همین روایات جعلی و ساختگی، در كتاب‌های شما راه یافت و اذهان را تیره كرد، وگرنه مسأله ایمان ابوطالب، كاملاً روشن بود.
راز دیگرش این بود كه ابوطالب، در راستای اسلام و دفاع از پیامبرـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ، به گونه تاكتیكی،‌ زیر پوشش تقیّه، رفتار می‌كرد، تا بهتر بتواند،‌ از پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ حمایت نماید،‌ اگر او آشكارا اظهار ایمان می‌كرد،‌ هرگز نمی‌توانست در سالهای آغاز بعثت،‌ از پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ حمایت شایسته نماید.
از این رو مطابق روایات متعدّد مَثَل ابوطالب،‌ همانند مثل «مؤمن آل فرعون» و مثل «اصحاب كهف»، تشبیه شده كه ایمان خود را به خاطر پیشبرد بهتر دین، مخفی می‌داشتند، در تفسیر امام حسن عسكری ـ علیه السّلام ـ در ضمن روایتی طولانی آمده است، امام حسن ‌ـ‌علیه السّلام‌ـ فرمود: «خداوند به پیامبر‌ـ‌صلّی‌ اللّه علیه وآله‌ـ وحی كرد، من تو را به وسیله دو گروه، یاری می‌كنم، گروهی در پنهانی،‌ و گروهی آشكارا، برترین رئیس گروه اوّل «ابوطالب»است، و برترین رئیس گروه دوّم، فروند او،‌ علی‌ـ‌علیه السّلام‌ـ است».
[5]
[1] . شرح در سیره ابن‌هشام، ج 1، ص 38 تا 62 ـ بلوغ ‌الارب‌ آلوسی ج 1، ص 250 تا 263.
[2] . كمال‌الدّین، ص 104 ـ تفسیر برهان، ج 3، ص 795.
[3] . شرح نهج‌البلاغه ابن ابی‌الحدید، ج 3، ص 312.
[4] . استیعاب، ج 2، ص 509 ـ ذخائر العقبی، ص 222 و ... .
[5] . الحجّه‌علی‌الذّاهب، ص 361.

آيت الله سيّد عبدالله شيرازي-مناظرات في الحرمين الشريفين،مناظره 23

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها