پاسخ به:مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي
یک شنبه 1 خرداد 1390 10:01 PM
مقدار مهریّه زن در اسلام؟
مناظره دانشجو با
روحاني شيعي
|
در جلسهای با حضور جمعی از مؤمنین، پس از صحبتها و گفتگوهای
علمی میان یك دانشجو و یك روحانی شیعی، شخص دانشجو از آن روحانی سؤال كرد:
ما
مكرّر شنیدهایم كه اسلام تأكید نموده، مهریّهی زنها را در ازدواج، زیاد قرار
ندهید، تا آنجا كه پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ فرمود: «شُومُ الْمَرْئَهِ
غَلاءُ مَهْرِها «زن بدقدم، زنی است كه مهرش سنگین است»[1]، «اَفْضَلُ نِساءِ اُمَّتِی اَصْبَحْنَ وَجْهاً وَ
اَقَلُّهْنَّ مَهْراً ؛ «بهترین زنان امّت من، آنان هستند كه سفیدروتر (یا
خوشروتر) بوده، و مهریّه آنها اندكتر است».[2] ولی دو مورد در قرآن هست كه به نظر میرسد از دیدگاه قرآن،
زیاد قرار دادن مهریّه، مطلوب بوده و قرآن آن را امضاء كرده است!
روحانی: در
كجای قرآن، چنین مطلبی آمده است؟
دانشجو: مورد اوّل، در آیه 20 سوره نساء
میخوانیم: «وَ اِنْ اَرَدْتُمْ اسْتِبْدالَ زَوْجٍ وَ آتَیْتُمِ اِحْدیهُنَّ
قِنْطاراً فَلاتَأخُذُوا مِنْهُ شَیْئاً...؛
«اگر تصمیم گرفتید به جای همسر
خود، با زن دیگری ازدواج كنید، و مال فراوانی (به عنوان مهر) به او پرداختهاید،
چیزی از آن مال را پس نگیرید». واژه «قِنْطارْ» به معنی مال بسیار است، و شامل
هزارها دینار خواهد شد، قرآن در این آیه سخن از «قِنطار» به میان آورده و از آن
انتقاد نكرده، بلكه فرموده چیزی از آن را پس نگیرید، بنابراین زیاد قرار دادن
مهریّه زن، نامطلوب نیست، وگرنه قرآن، نامطلوبی آن را تذكّر میداد. بر همین اساس،
در روایات آمده، عمربن خطّاب در عصر خلافت خود، وقتی كه دید مردم مهریّهها را
سنگین نمودهاند، بالای منبر رفت و از مردم انتقاد نموده و به آنها اعتراض كرد، و
گفت: «چرا مهریّهها را زیاد میكنید؟ و هشدار داد كه دیگر نشنوم كسی مهریّه همسرش
را بیشتر از چهارصد درهم قرار دهد، و اگر كسی چنین كند، او را حدّ میزنم و زیادتر
از چهارصد درهم را میگیرم و جزء بیتالمال قرار میدهم». بانوئی پای منبر به عمر
گفت: «آیا تو ما را از قرار دادن مهریهی زیادتر از چهارصد درهم منع میكنی؟ و
اضافی را میگیری؟»
عمرگفت: آری.
بانو گفت: آیا این آیه قرآن را نشنیدهای
كه خدا میفرماید: «وَ آتَیْتُمْ اِحْداهُنَّ قِنْطاراً فَلا تَاْخُذُوا مِنْهُ
شَیْئاً ؛ هرگاه به بانوئی (به عنوان مهر) مال بسیاری دادید، چیزی از آن پس نگیرید،
بلكه همه را به طور كامل به او بدهید.». عمر، سخن آن بانو را تصدیق نمود و استغفار
كرد و گفت: «كُلُّ النّاسِ اَفْقَهُ مِنْ عُمَر حَتّی الْمُخَدَّراتِ فِی
الْحِجالِ: «همهی مردم، حتّی بانوان پشت پرده در حجلهها، از عمر داناترند».[3]
روحانی: آیه مذكور شأن نزولی
دارد و آن اینكه: قبل از اسلام، در زمان جاهلیّت رسم بود كه اگر كسی میخواست همسر
سابق خود را طلاق دهد و ازدواج جدیدی كند، برای فرار از پرداخت مهر، با نسبتهای
ناروا به همسرش، او را در فشار قرار میداد، تا او حاضر شود مهر خود را كه معمولاً
قبلاً دریافت میشد بپردازد و طلاق گیرد، آنگاه همان مهر را برای همسر دوّم قرار
میداد. آیه مذكور، این كار زشت را شدیداً محكوم كرده و مورد نكوهش قرار داده است،
و میفرماید: «اگر مهری كه قرار دادهاید به اندازه قِنْطار (مال بسیار) هم باشد،
چیزی از آن را از روی اجبار نگیرید»، از نظر اسلام آنچه كه مطلوب و بهتر است، آن
است كه مهر را سنگین قرار ندهند، ولی اگر این كار نیك ترك شد، و مهر سنگین قرار
داده شد، بعد از قرارداد، بدون رضایت زن، نمیتوان از آن كم كرد، بنابراین آیه
مذكور هیچگونه منافاتی با سبك قرار دادن مهر، ندارد. و در مورد داستان عمر، و پاسخ
بانو، باید گفت كه پاسخ بانو درست بوده، زیرا عمر گفت: هرگاه بعد از قرارداد نیز
مهر را زیادتر از چهارصد درهم قرار دهید، اضافی را میگیرم و به بیتالمال ملحق
میكنم، بانوی مذكور، با خواندن آیه فوق، به عمر گفت، بعد از قرارداد تو چنین حقّی
نداری، عمر نیز تسلیم سخن آن بانو شد.
نتیجه اینكه: اسلام دستور مؤكّد مستحبّی
میدهد كه هنگام قرارداد، مهریّه را سبك بگیرید، ولی اگر این سنّت نیك را ترك
نمودید و مهریّه سنگین قرار دادید، باید از آن كم نكنید مگر با رضایت زن.
دانشجو: از توضیحات شما متشكّرم، بسیار منطقی بود و قانع شدم، اكنون اجازه
بدهید، دوّمین مورد را مطرح كنم.
روحانی: بفرمائید.
دانشجو: در قرآن، در
سرگذشت حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ و شعیب پیامبر ـ علیه السّلام ـ آمده وقتی كه
موسی ـ علیه السّلام ـ از خطر گزند فرعونیان، از سوی مصر به شهر «مَدْیَنْ» رفت، و
سرانجام به خانه حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ وارد شد، شعیب به موسی ـ علیه السّلام
ـ گفت: «اِنِّی اُریدُ اَنْ اَنْكِحَكَ اِحْدی ابْنَتَیْ هاتَیْنِ عَلی اَنْ
تَاْجُرَنِی ثَمانِیَ حِجَجٍ فَاِنْ اَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِكَ وَ ما
اُرِیدُ اَنْ اَشُقَّ عَلَیْكَ سَتَجِدُنی اِنْ شاءَاللّهُ مِنَ الصّابِرِینَ ؛ «
من می خواهم یكی از دو دخترم (صفورا و لعیا) را به همسری تو، درآورم به این شرط كه
هشت سال برای من كار كنی، و اگر ده سال كار كنی، محبّتی از ناحیه تو است، من
نمیخواهم كار سنگینی بر دوشت بگذارم، و ان شاءالله مرا از افراد صالح خواهی یافت»
(قصص ـ 27).
موسی ـ علیه السّلام ـ پیشنهاد شعیب ـ علیه السّلام ـ را پذیرفت.
روشن است كه هشت سال كار كردن، مهریّه سنگینی است، كه دو نفر پیامبر آن را
پذیرفتهاند، و قرآن نیز بیآنكه از آن انتقاد نماید، به نقل آن پرداخته است، و عدم
انتقاد قرآن، بیانگر مطلوبیّت قرار دادن مهریّه سنگین است.
روحانی: در ماجرای
موسی ـ علیه السّلام ـ و شعیب ـ علیه السّلام ـ باید دانست كه ازدواج موسی ـ علیه
السّلام ـ با دختر شعیب ـ علیه السّلام ـ یك ازدواج معمولی نبود، بلكه مقدمّهای
بود تا موسی ـ علیه السّلام ـ در كنار «پیر مَدْیَن»، شعیب پیغمبر بماند، تا در
مكتب آن پیر عارف، در سالیان دراز، كسب علم و كمال كند، وانگهی درست است كه موسی ـ
علیه السّلام ـ سالیان دراز برای شعیب ـ علیه السّلام ـ به عنوان پرداخت مهریّه،
كار كرد، ولی شعیب ـ علیه السّلام ـ نیز هزینه زندگی موسی و همسرش را تأمین
مینمود، و اگر هزینه زندگی موسی و همسرش را از مزد كار موسی ـ علیه السّلام ـ كم
كنیم، مبلغ زیادی باقی نخواهد ماند، كه آن باقی مانده، مهریّه سبكی خواهد بود،
بنابراین چنان مهریّه به ظاهر سنگین، مقدّمهای برای تأمین زندگی معنوی و مادّی
موسی ـ علیه السّلام ـ بود، كه شعیب ـ علیه السّلام ـ با وساطت خود و با رضایت
دخترش، به آن اقدام نمود، به عبارت روشنتر، شعیب با مطرح كردن چنان مهریّه به ظاهر
سنگین، میخواست، موسی ـ علیه السّلام ـ را از تنهایی و دربدری و فشار زندگی، بیرون
بیاورد، و هدفش در مجموع سختگیری نبود، بلكه هدفش سهل و آسان نمودن زندگی برای موسی
ـ علیه السّلام ـ بود، چنانكه فرمود: «و ما ارید ان اشق علیك ...: «تصمیم ندارم
تو را به سختی و زحمت بیندازم، و به زودی مییابی كه من فردی صالح هستم».
دانشجو: از بیان جالب و مستدّل شما سپاسگذارم، براستی كه حضرت شعیب ـ علیه
السّلام ـ با اتّخاذ چنان شیوهی داهیانه، و تدبیر هوشمندانه، خدمت خوبی به موسی ـ
علیه السّلام ـ كرد.
[1] . وسائل الشّیعه، ج15، ص 10.
[2] . همان مدرك.
[3] . تفسیر الدرّ المنثور، ج2، ص 133، تفسیر ابن
كثیر، ج1،ص 468 و تفسیر قرطبی، كشّاف، غرائب القرآن و ... ذیل آیه فوق. |
محمد محمدي اشتهاردي-يكصد و يك مناظره ص 388 |
|
|
|
|
|
|
|
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب