پاسخ به:مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي
یک شنبه 1 خرداد 1390 9:48 PM
امامت ـ حدیث <اصحابی كَالنُّجوم>
مناظره
استاد شيعي و استاد سني
|
استاد شیعی: ما معتقدیم، امامت و خلافت و جانشینی از پیامبر
اكرم ـ صلی اللّه علیه و آله ـ زعامت و ریاست عظیم دنیا و دین است، چرا كه جانشین
پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ قائممقام و نماینده او در تحكیم و گسترش احكام، و
حفظ شریعت، و از بین برنده هرگونه فتنه و فساد، و برپا دارنده حدود الهی و ...
است، و هر كسی برای چنین مقام عظیمی صلاحیّت ندارد، جز آن فردی كه در ارزشهای والای
اسلامی مانند: تقوا، جهاد، علم، هجرت، زهد، سابقهنیك، سیاست و كیاست، عدالت،
شجاعت، سعهصدر و بلندنظری،اخلاقنیك و ... از همگان برتری داشته باشد، و چنین
فردی به گواهی تاریخ و روایات شیعه و سنّی، كسی جز علی بن ابیطالب ـ علیه
السّلام ـ نخواهد بود.
استاد سنّی: پیامبر اكرم ـ صلی اللّه علیه و آله ـ
فرموده است: «اَصْحابِی كَالنُّجُومِ بِاَیِّهِمْ اِقْتَدَیْتُمْ اهْتَدیْتُمْ؛
اصحاب من همانند ستارگانند، از هر كدام از آنها پیروی كردید، راه هدایت را
یافتهایدو هدایت شدهاید»[1].
بنابراین بعد از پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ از هر كدام از صحابه آن حضرت
پیروی كنیم، به ساحل نجات رسیدهایم.
استاد شیعی: صرفنظر از سند این حدیث، به
چند دلیل قاطع، این حدیث، ساختگی و بیاعتبار است، و پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله
ـ چنین سخنی نفرموده است.
استاد سنّی به چه دلیل:
استاد شیعی: وجوه
بیاساسیِ این حدیث دروغین، بسیار است، مانند:
1. مسافران شب، در مسیر راه،
وقتی كه جادّه اصلی را گم كردند، میلیونها ستاره در آسمان است، اگر هر كدام از آن
ستارهها را به دلخواه خود تعیین كنند، هرگز به راه هدایت، قرار نمیگیرند، بلكه
ستارههای نشان دهنده جادّه اصلی، ستارههای مشخّص و شناخته شدهای است، كه
مسافران میتوانند، در پرتو نور و جهتگیری آنها، به جادّه اصلی، راه یابند.
2.
حدیث مذكور، با دهها حدیث دیگر تضاد دارد، مانند حدیث ثِقْلَیْن، حدیث خلفاء من
دوازده نفر از قریش هستند، حدیث «عَلَیْكُمْ بِالاَئمّه مِنْ اَهْلِ بَیْتِی؛ «بر
شما باد به امامان از اهلبیت من» و حدیث:« اَهْلُ بَیْتِی كَالنُّجُومِ؛ «اهل بیت
من مانند ستارگانند» و حدیث سفینه «مَثَلُ اَهْلِبَیْتِی كَسَفِینَهِ نُوحٍ ...» و
حدیث: «اَلنُّجُومُ اَمانٌ لاَهْلِ الاَرْض ِمِنَ الْغَرْقِ وَ اَهْلُ بَیْتِی
لاُمَّتِی اَمان مِنَ الاِخْتِلافِ ...؛ «ستارگان مایه حفظ اهل زمین از غرق شدن
هستند، و اهل بیت من، برای امّت من، مایه حفظ از اختلاف هستند.»[2] و احادیث دیگر.
با توجّه به اینكه: حدیث
مورد بحث را طایفهی خاصّی از مسلمین، نقل كردهاند، ولی احادیث مخالف آن را، همه
گروههای مسلمین، نقل نمودهاند.
3. حوادثی كه بعد از رسول خدا ـ صلی اللّه
علیه و آله ـ در مورد اختلاف و كشمكش اصحاب پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ با
یكدیگر رخ داد، با حدیث مذكور، سازگار نیست، زیرا بعضی از اصحاب، مرتد شدند[3] و بعضی از آنها به بعضی دیگر طعن
زدند و اشكال گرفتند، مانند كشمكش اكثر صحابه یا عثمان، در حدّی كه او را كشتند. و
نیز سازگار نیست با لعن بعضی از صحابه بعضی دیگر را، چنانكه معاویه فرمان سبّ و
لعن حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را صادر كرد. و نیز سازگار نیست با جنگیدن اصحاب با
یكدیگر، مانند جنگیدن طلحه و زبیر با علی ـ علیه السّلام ـ در جنگ جمل، و جنگیدن
معاویه و ... در جنگ صفّین با علی ـ علیه السّلام ـ . و نیز سازگار نیست با ارتكاب
گناه كبیرهی بعضی از اصحاب، و جاری شدن حدّ بر آنها به خاطر شرابخواری، زنا، دزدی
و ... (چنانكه در مورد ولید بن عقبه و مغیره بن شعبه و ... اجرا شد).
به عنوان
مثال: معاویه و علی ـ علیه السّلام ـ هر دو از اصحاب پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله
ـ بودند، و هر دو با هم میجنگیدند و همدیگر را لعن میكردند، چگونه ممكن است طبق
حدیث فوق، از هر كدام از آنها، پیروی كنیم، نجات یافتهایم؟!، آیا براستی اقتدا
كننده به «بُسربن اَرْطاه» كه یكی از اصحاب پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ بود و
هزاران نفر از مسلمانان را كشت، موجب هدایت است؟ آیا اقتدا كردن به منافقان كه
تعدادشان بسیار بوده موجب هدایت است؟ آیا اقتدا به مروانبن حكم كه طلحه را كشت،
موجب هدایت است؟ آیا اقتدای به حَكَم (پدر مروان) كه از اصحاب بود و پیامبر ـ صلی
اللّه علیه و آله ـ را مسخره میكرد، موجب هدایت است؟ و ... بنابراین پیروی از
معنای حدیث ساختگی فوق (اَصْحابِی كَانُّجُومِ ...)، با توجّه به آنچه كه در خارج
رخ داده، خندهآور است؟
استاد سنّی: منظور از «اَصْحابِی؛ اصحاب من» آن اصحابی
هستند كه در حقیقت از اصحاب پیامبرـ صلی اللّه علیه و آله ـ بودند، نه اصحاب دروغین
او.
استاد شیعی: چنین اصحاب، مانند سلمان، ابوذر، مقداد و عماریاسر هستند، نه
افراد دیگر، ولی شما به جای این افراد، افراد دیگر برمیشمرید، در نتیجه باز، بین
ما و شما رفع اختلاف نخواهد شد، پس چه بهتر كه برویم به سراغ آن احادیثی كه
بیاشكال، و روشن خواهند بود، مانند حدیث ثِقْلَیْن، حدیث سفینه و روایاتی كه به
امامت امام علی ـ علیه السّلام ـ تصریح نمودهاند. بر همین اساس در روایات آمده:
هنگامی كه سلمان به مدائن روانه شد، دو نفر به نام اشعث و جُریر، با سلمان ملاقات
كرده و تردید داشتند كه آیا او سلمان است، ولی بزودی سلمان خود را معرّفی كرد و
گفت: «من همان سلمان، صحابی رسول خدا هستم». امّا بلافاصله فرمود: ولی
بدانید«اِنَّما صاحِبُهُ مَنْ دَخَلَ مَعَهُ الْجَنَّهَ؛ صحابی رسول خدا ـ صلی
اللّه علیه و آله ـ كسی است كه با او وارد بهشت گردد»[4]. به عبارت روشنتر، صحابی كسی است كه تا پایان زندگی برطبق
دستوارت پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله ـ رفتار نماید و هرگز تغییر روش ندهد، و از
مرز دستورهای الهی خارج نگردد. روی این اساس، حدیث مورد بحث، مفاد صحیحی دارد، و با
یافتن چنین صحابی، میتوان راه هدایت را پیدا كرد، ولی از شما میپرسم چند نفر از
اصحاب پیامبرـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ بودند كه بعد از رسول خدا ـ صلی اللّه
علیه و آله ـ عوض نشدند و ثابت و استوار ماندند؟، كار به جائی رسید كه طبق روایات
ما، همه مرتد و عوض شدند، جز سه یا چهار نفر كه عبارتند از : سلمان، ابوذر، مقداد و
عمّاریاسر كه از مسلّمات تاریخ اسلام است.
[1] .صحیح مسلم ، كتاب فضائل
الصّحابه، مسند احمد، ج4، ص 398.
[2] . مستدرك حاكم، ج3، ص 149.
[3] . مانندآنها كه ابوبكر به جنگشان رفت، و به عنوان «اهل ردّه»
شناخته شدند.
[4] . فتاوی صحابی
كبیر، ص 677. |
محمد محمدي اشتهاردي-يكصد و يك مناظره، ص
363 |
|
|
|
|
|
|
|
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب