0

مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:مناظرات علما و بزرگان شيعه فارسي
یک شنبه 1 خرداد 1390  9:47 PM

خاتمیّت پیامبر اسلام(ص)

مناظره شخص مسلمان با يك بهائي


اشاره:
از امور قطعی و از ضروریّات اسلام، مسأله خاتمیّت پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ است، كه بعد از او پیامبری نخواهد آمد و شریعت او تا روز قیامت ادامه دارد، آیات متعدّدی از قرآن، به این مطلب دلالت می‌كند، مانند: آیه 40 سوره احزاب، و آیه یك سوره فرقان، و آیه 41 و 42 سوره فصّلت، و آیه 19 سوره انعام و 28 سوره سبأ و ... . و روایات بی‌شمار از پیامبر ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ و امامان ـ علیهم السّلام ـ بر این مطلب صراحت و دلالت دارند، ولی در عین حال در هر عصری بعد از پیامبر اسلام، دستهای مرموزی به كار افتاد تا با پیغمبرسازی، بتوانند، خاتمیّت پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ را مخدوش سازند، تا مذاهب ساختگی قادیانی‌گری، بابی‌گری و بهائی‌گری و ... را در جامعه جااندازی كنند، اكنون به مناظره زیر كه بین یك مسلمان و یك بهائی رخ داده توجّه كنید:
مسلمان: شما كه در كتابها و بیانیّه‌های خود، اسلام و قرآن را قبول دارید، با این تفاوت كه می‌گوئید اسلام نسخ شده و آئین دیگری به جای آن آمده است، از شما می‌پرسم كه آیات متعدّدی در قرآن وجود دارد كه آئین اسلام یك آئین جهانی و جاودانی است و تا روز قیامت، ادامه دارد و با مطرح كردن مسأله «خاتمیّت»، هر‌گونه دین جدید را تا قیامت باطل اعلام نموده است.
بهائی: مثلاً كدام آیه قرآن تصریح می‌كند كه پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ آخرین پیامبر است؟
مسلمان: در آیه 40 سوره احزاب می‌خوانیم: «ما كانَ مُحَمَّدٌ اَبا اَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَمَ النَّبیّینَ وَ كانَ اللّهُ بِكُلِّ شَیْیءٍ عَلِیماً ؛ «محمّد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ پدر هیچ یك از مردان شما نیست، بلكه پیامبر خدا و ختم كننده پیامبران است و خدا بر همه چیز دانا است». جمله «خَاتَمَ النَّبیّین»، با كمال صراحت و به روشنی می‌گوید: پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ آخرین پیامبر است. زیرا واژه «خاتم» هر‌گونه كه خوانده شده به معنی ختم و پایان است، بنابراین طبق صریح این آیه، پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ آخرین پیامبر و ختم كننده آنها است، و بعد از او پیامبر، و دین و شریعتی نیامده نخواهد آمد.
بهائی: خاتم به معنی انگشتر كه زینت انگشت است نیز آمده است، بنابراین منظور از آیه مذكور این است كه پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ زینت پیامبران است.
مسلمان: معنی رائج و حقیقی واژه خاتم، همان ختم كننده بودن است، و اصلاً دیده نشده كه لفظ خاتم را بر انسانی اطلاق كنند و از آن معنی زینت را اراده نمایند، وانگهی ما به لغتنامه‌ها مراجعه می‌كنیم، می‌بینیم، معنی اصلی خاتم همان ختم كننده می‌باشد، استعمال لفظ در غیر معنی لُغوی و رائج آن نیاز به قرینه و نشانه‌ای دارد، ما در اینجا هیچ گونه نشانه و دلیلی نمی‌بینیم كه از معنی حقیقی خاتم، دست برداریم، و معنی مجازی آن را بگیریم.
در اینجا به گفتار بعضی از لغت شناسان در مورد واژه «خاتم» توجّه كنید:
فیروزآبادی در كتاب «قاموس اللُّغه» می‌گوید: «ختم، به معنی مهر كردن است، و «ختَمَ‌الشَّیءْ»، یعنی به آخر آن چیز رسید.»
جوهری در لغت‌نامه «صحاح» گوید: «ختم به معنی رسیدن به آخر است و «خاتمه الشّیء» به معنی آمریكا÷روشن‌فكر آن چیز است».
ابومنظور در لغتنامه «لسان العرب» می‌گوید: «ختام القوم» یعنی اخرین فرد قوم، و «خاتم النّبیّین» به معنی آخرین پیامبر است.»
راغب در مفردات می‌گوید: «خاتم النّبیین» یعنی، پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ با آمدن خود، رشته نبوت را به آخر رساند و قطع كرد و نبوت را پایان رسانید.
[1]
نتیجه این‌كه: اراده معنی زینت از كلمه خاتم، برخلاف ظاهر و برخلاف معنی لغوی است و نیاز به دلیل دارد، و در اینجا هیچ‌گونه دلیلی بر این مطلب نیست.
بهائی: واژه «خاتَم» به معنی مهر آخر نامه است كه به عنوان تصدیق نمودن آن نامه به كار می‌رود، بنابراین منظور از «خاتم‌النّبیّین» این است كه پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ تصدیق كننده پیامبران گذشته بوده است.
مسلمان: از پاسخ به سؤال قبل، روشن شدكه معنی اصلی و رائج خاتم، همان پایان و آخر كار است، و شنیده نشده كه هنگام اطلاق لفظ خاتم، معنی تصدیق فهمیده شود، مگر این‌كه دلیل و نشانه‌ای باشد تا ما از معنی اصلی و رائج آن، دست برداریم، و چنین نشانه و دلیلی در اینجا وجود ندارد، اتّفاقاً از این سخن فهمیده می‌شود كه خاتم (به معنی مهر) یعنی پایان كار، زیرا مهر آخر نامه، نشانه پایان‌نامه است.
بهائی: آیه می‌گوید: پیامبر اسلام «خاتم‌‌النّبیّین» (خاتم پیامبران) است، نمی‌گوید كه آن حضرت «خاتم المرسلین» (خاتم مرسلین) می‌باشد، بنابراین، آمدن رسول، بعد از پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ نفی شده است.!!
مسلمان: گرچه در قرآن بین «رسول»، و «نبیّ» فرق است، مثلاً خداوند در قرآن، اسماعیل ـ علیه السّلام ـ را هم رسول خوانده و هم نبیّ (مریم ـ 54) و نیز موسی ـ علیه السّلام ـ را هم رسول خوانده و هم نبیّ (مریم ـ51)، ولی این مطلب هیچ‌گونه شبهه‌ای در مورد «خاتم‌النّبیّین» ایجاد نمی‌كند، زیرا «نبی» یعنی پیامبری كه از جانب خدا به او وحی می‌شود، خواه او مأمور ابلاغ آن به مردم باشد یا مأمور ابلاغ نباشد، ولی «رسول» آن است كه دارای شریعت و كتاب آسمانی باشد، بنابراین هر رسولی، نبیّ است، ولی هر نبیّ، رسول نیست، نتیجه این‌كه اگر گفته شود، پیامبر اسلام خاتم انبیاء است، یعنی بعد از او پیامبری نخواهد آمد، و با فرض این‌كه هر رسولی پیامبر است، پس رسول نیز نخواهد آمد. به عنوان مثال بین نبی و رسول، مانند بین انسان و انسان دانشمند (به اصطلاح اهل منطق، عموم و خصوص مطلق) است، هرگاه گفتم: امروز انسانی به خانه ما نیامد، یعنی انسان دانشمند نیز نیامد، و در مسأله مورد بحث اگر گفته شد پیامبری بعد از رسول خدا ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ نمی‌آید، یعنی رسول نیز نخواهد آمد.
بهائی: بین نبیّ و رسول، «تباین» است، هر جا نبیّ باشد، رسول نیست و هر جا رسول باشد نبیّ نیست، پس اشكال من وارد است.
مسلمان: چنین فرقی بین واژه «رسول و نبیّ»، برخلاف گفتار دانشمندان و آیات و روایات است، و از یك مغالطه مرموز سرچشمه می‌گیرد، زیرا در خود آیه مورد بحث می‌خوانیم: «وَلكِنْ رَسُولَ اللّهِ وَ خاتَم‌َ النَّبِیَّینَ ؛ محمّد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ هم رسول خدا و هم خاتم پیامبران است». و هم‌چنین در مورد موسی ـ علیه السّلام ـ می‌خوانیم: «وَكان رَسولاً نَبِیّاً : «موسی ـ علیه السّلام ـ هم رسول بود و هم پیامبر»، (نساء ـ171). حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ نیز در آیه 171 نساء، به عنوان «رسول» معرّفی شده و در آیه 30 مریم به عنوان «نبیّ» معرّفی گردیده است، اگر بین این دو واژه (نبیّ و رسول) تضّاد و تباینی بود، پیامبرانی مثل محمّد ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ و موسی و عیسی ـ علیهما السّلام ـ دارای دو صفت متضاد نمی‌شدند. به علاوه در روایات بسیاری كه در این راستا، به ما رسیده، پیامبر اسلام ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ به عنوان «خاتَمُ‌الْمُرسَلِین» و «لَیْسَ بَعْدِیَ رَسُولٌ» و «خاتَمِ رُسُلِه» و مانند آن تعبیر شده است.
بهائی: جمله «خاتم‌النّبیّین» ممكن است به معنی خاتم پیامبران خاصّی باشد، چنین تعبیری شامل همه پیامبران نخواهد شد.
پاسخ: چنین ایرادی از همه ایرادها، خنده‌آورتر است، زیرا هر كسی كه مختصری با ادبیّات عرب آشنائی داشته باشد می‌داند كه هرگاه الف و لام بر سر كلمه جمع، آمد مفید عموم است، مگر این‌كه دلیلی بر الف و لام عهد وجود داشته باشد، و تا چنین دلیلی نیست، روشن است كه منظور عموم پیامبران خواهد شد.

[1] . لغتنامه‌های مذكور، واژه «ختم».

محمّد محمّدي اشتهاردي-يكصدويك مناظره، ص408

 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها