در آغاز ستاره شناسی ، جهان زمین مرکزتصور میشد و زمین ، ثابت و در مرکز آن بود و خورشید ، سیارات و ستارگان حول آن میگشتند. سپس در سال 1543 نیکلا کپرنیک ، ستاره شناس لهستانی (1543-1473) ، در کتابش تحت عنوان گردش افلاک آسمانی جهان خورشید مرکز را پیشنهاد نمود.
در این فرضیه افراطی خورشید در مرکز جهان قرار میگرفت و زمین و پنج سیاره شناخته شده دیگر در مدارهایی حولش میچرخیدند. این الگوی ارائه شده توسط کپرنیک اساس دیدگاه نوین ما درباره منظومه شمسی شد.
|
|
این تصویر جهان خورشید مرکز در سال 1661 زمین پنج سیاره شناخته شده دیگر و صور فلکی منطقة البروجی را نشان میدهد. |
منظومه شمسی از دیدگاه کپلر
اما یوهان کپلر ، دستیار تیکو براهه نظریه کوپرنیکی را پذیرفت. کپلر که یک ریاضیدان بود، سه قانون در مورد مدار سیارهها تدوین کرد. او با بررسی دقیق مشاهدههای براهه از مریخ ، به این نتیجه رسید که مریخ در مداری بیضی شکل حرکت میکند، نه دایرهای. قانون اول حرکت سیارهای کپلر میگوید: هر سیاره در مداری به شکل بیضی حرکت میکند، که خورشید در یکی از کانونهای آن قرار دارد.
قانون دوم کپلر سرعت متغیر سیاره را در مدارش توصیف میکند: هر قدر سیاره به خورشید نزدیکتر باشد، سرعت آن بیشتر است و هر قدر سیاره از خورشید دورتر باشد، سرعت آن در مدارش کمتر است. کپلر به فکر (گرانش(جاذبه)) ، نزدیک میشد بی آنکه به وضوح آن را بیان کند.
قانون سوم کپلر فاصله سیاره از خورشید را با دوره تناوب آن ارتباط میدهد: زمانی را که طول می کشد تا یک بار به دور خورشید گردش کند، دوره تناوب سیاره مینامند. این قانون میگوید که توان دوم دوره تناوب ، یعنی I2 برابر با توان سوم فاصله یا D3 است.
منظومه شمسی از دیدگاه گالیله
در همان حال که کپلر این قانونها را بیان می کرد، گالیله ئو دانشمند ایتالیایی ، گام بزرگ دیگری در راه پیشترفت اختر شناسی بر میداشت. او با استفاده از تلسکوپ که به تازگی اختراع شده بود، به سیارهها ، ماه و خورشید نگاه کرد. (کار اخیر او ، یعنی نگاه کردن به خورشید اشتباه بود.
او با تلسکوپ مستقیماً به خورشید نگاه کرد و برای مدتی بینایی خود را از دست داد). آنچه او در آسمان میدید، با آموزشهای یونانیان باستان سازگار نبود. مثلاً او مشاهده کرد که ماه به هیچ وجه کره کامل نیست و مانند زمین دارای کوه و دره است.
گالیله همچنین کشف کرد که زهره ، مانند ماه ، صور مختلف دارد. او نخستین کسی بود که چشمش به قمرهای مشتری افتاد و با تلسکوپ خود متوجه شد که شمار ستارگان ، بیشتر از آن است که با چشم برهنه (غیر مسلح) دیده میشود.
منظومه شمسی از دیدگاه نیوتن
در اواخر قرن هفدهم یک دانشمند بزرگ انگلیسی ، به نام آیزاک نیوتن ، قانون نیروی جاذبه (گرانش) را کشف کرد. این قانون میگوید که اشیاء با نیروی جاذبه ، به طرف یکدیگر کشیده میشوند. قدرت این نیرو بستگی به مقدار جرم اشیاء و فاصله آنها از یکدیگر دارد. قانون جاذبه توضیح میدهد که چرا مدارهای سیارهای و قمری به شکل بیضی هستند. این قانون حرکت همه اشیاء را در جهان تبیین میکند.