0

پرسش و پاسخ در قلمرو ادیان

 
hoosianp2011
hoosianp2011
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 1682
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:پرسش و پاسخ در قلمرو ادیان
یک شنبه 24 بهمن 1389  9:28 PM

پرسش :

چرا بايد انسانها حتماً ديندار باشند؟

پاسخ :

ابتدا لازم است به يك نكته توجه كنيم و آن اينكه: حس خدا جوئي بسان ساير احساسات دروني انسان، بدون تعليم و تعلّم در درون انسان پيدا مي‌شود، همان‌طور كه افراد انسان در مواقع مخصوص از عمر به يك سلسله از امور مانند: منصب، مقام، ثروت، پول، زيبائي، و... متوجه مي‌گردند و توجه به اين امور، به طور ناخود آگاه، بدون تعليم كسي در باطن آنها پديد مي‌آيد، همچنين حس خداجويي و دين گرايي در انسان در طول زندگي مخصوصاً در آستانة بلوغ، نمايانتر و آشكار‌تر مي‌شود. پيدايش ناگهاني ميل به مذهب بدون تعليم، نشانه فطري بودن آن است و مي‌رساند كه اين حس، مانند احساسات ديگر انسان در شرايط خاص، از قوه به فعليت مي‌رسد و به صورت يك امر ناگهاني، بيدار مي‌شود. بر اساس همين انگيزه فطري است كه ما مي‌بينيم حس خداجويي و دين‌‌گرايي در تمام نقاط جهان و در همه دوران وجود داشته است، البته اينكه مي‌گوييم حسّ دين‌گرايي و خداجويي از امور دروني و باطني است، به اين معنا نيست كه هيچ عاملي از قبيل تبليغات، محيط و... در شدّت و ضعف آن موثر نباشد بلكه براي بروز اين حس، مانند ساير احساسات زمينه‌هاي مساعدي لازم است كه براي تجّلي فطرت در آن شرايط، مانعي نباشد.[1]
نياز فردي و اجتماعي به دين
نياز فردي: با توجه به اين مقدمه كوتاه مي‌توان گفت: اساسي‌ترين علّت نياز بشر به دين و دينداري، ادارة زندگي فردي و اجتماعي اوست. با اين توضيح كه اولاً: بشر از ابتداي خلقت، به ضعف خود پي‌برده و مي‌داند كه وجودش سراسر نياز و احتياج به يك موجود توانايي است كه تمام هستي، در اختيار و قدرت اوست و او باعث پيدايش انسان و جهان است و دريافته است كه نمي‌تواند در حيات يا فناي خويش، كمترين تأثيري داشته باشد، ناگزير به آن وجود موثر، نظر دوخته و از وي استمداد مي‌كند. روي همين جهت، نياز و وابستگي به وجود أعلي (خداوند) در فطرت و خميرة اوست. نمي‌تواند علاقة خود را از مبدأ خالق، و مؤثر خود قطع نمايد و لذا به سراغ او رفته و پذيرفته است كه براي رفع نياز و رسيدن به سعادت و كمال دنيا و آخرت، راه ديگري جز اجراي دستورات او را ندارد. ثانياً: انسان داراي دو غريزه است:
1. غريزه شهوت (كه در أثر آن هميشه و در هر مرتبه بر جلب منافع و تحصيل كمال، مايل مي‌باشد).
2. غريزه غضب (كه به وسيلة آن از تمام مضرات، ترسان و بيمناك است) و اين هر دو (يعني علاقة به منافع و ترس از مضراّت) انسان را وادار مي‌كند كه درصد تحصيل نفع و دفع ضرر بر‌آيد و براي رسيدن به هدف، ابتدا لازم است انسان موارد نفع ضرر خود را بداند و در مرتبه دوم، اسباب تحصيل آنها را به دست آورده و هيچ يك از اينها براي انسان از جانب خود فراهم نيست «يعني نه احاطة كامل و اطلاع كافي به موارد و نفع و ضرر دارد و نه به راههاي رسيدن به آنها واقف است) و لذا در اين باره نيز به همان موجود قادر و مؤثري كه در اصل وجود خويش به او محتاج و نيازمند بوده، رجوع مي‌كند تا او از روي احاطه و اطلاع خود بر مصالح، مفاسد و منافع و مضرات مربوط به زندگي انسان، برنامه‌‌اي تعيين نمايد و بدين وسيله نيازمند‌يهاي بشر تأمين گردد. آن برنامه و قانون، همان دستوراتي است كه به نام «دين» مطرح مي‌شود كه خداي متعال آن را به وسيلة پيامبران، به بندگانش ابلاغ نموده است. اما از آن جا‌كه اين برنامه‌هاي الهي، داراي جنبه‌هاي فكري، اخلاقي و عملي مي‌باشد، طبعاً انسان به فكر، عمل و رفتار نيكو و سير به سوي مراتب و درجات عاليه، سوق مي‌دهد و او در سايه تكامل در اين جهات سه‌گانه از همه منافع برخوردار شده و از شرور گوناگون محفوظ مي‌ماند. پس احتياج انسان به دين از نظر فردي تا اين اندازه روشن شد كه بشر مي‌تواند به وسيله دين، به آنچه بدون پيروي از دين نمي‌رسيد، نايل گردد و با رعايت دستورات الهي نيازهاي، زندگي خود را از هر جهت اعم از خوراك، پوشاك مسكن و... برطرف سازد زيرا خداوند در همه چيز قدرتش ظاهر، و عجز و درماندگي انسان هويداست و اين مطلب بر هيچ بينندة عاقل و جويندة روشن دل، پوشيده و مخفي نيست.[2]
نياز اجتماعي: انسان يك موجود اجتماعي است، زندگي اجتماعي، خواه و ناخواه مشكلات فراواني را براي او به وجود خواهد آورد و انسان مجبور است براي ادامه زندگي مشكلات را از سر راه بردارد و با تلاش فراوان آنها را حل كند و تكليفش را در مقابل همة آنها روشن سازد. بنابراين سعادت انسان، آرمان‌هايش، ملاك‌هاي خير و شرّش، راه و روشش، انتخاب وسيله‌اش با سعادت‌ها، آرمان‌ها و ملاك‌هاي خير وشر راه و روش‌ها و انتخاب وسيله‌هاي ديگران آميخته است نمي‌تواند راه خود را مستقل از ديگران برگزيند. بنابراين، اين نوع زندگي، اقتضا مي‌كند كه قانوني با توجه به تمام نيازهاي معنوي، اجتماعي بشر، وضع شود تا همه بتوانند در ساية قانون، از حقوق واقعي خود بهره‌مند گردندو ازآن جا‌كه ثابت شده كه عقل بشري به تنهاي نمي‌تواند براي زندگي اجتماعي انسان‌ها برنامه كامل ارائه دهد. زيرا در جاي خود ثابت شده است كه عقل، قدرت احاطه كامل بر جهان هستي مخصوصاً انسان را ندارد تا بتواند بر اساس نيازهاي انسان، برنامه‌ريزي دقيقي داشته باشد. تا به حال به تجربه ثابت شده است هر برنامه و قانوني كه انسان براي ساماندهي جامعه مدني، حقوقي اقتصادي و اجتماعي خودش انسان‌ها وضع نموده بعد از مدت كوتاهي، به شكست انجاميده است. اين‌جاست كه نياز به يك مكتب و ايدئولوژي، ضرورت خود را مي‌نماياند، يعني نياز به يك تئوري كلي، يك طرح جامع، هماهنگ و منسجم كه هدف اصلي آن، كمال انسان و تأمين سعادت همگاني است و در آن، خطوط اصلي و روش‌ها، بايد‌ها و نبايدها، خوبيها، و بديها، هدف‌ها و وسيله‌ها، نياز‌ها، دردها، و درمانها، مسؤليت‌ها و تكليف‌ها مشخص شده باشد و منبع‌الهام تكليف‌ها و مسؤليت‌ها براي همة افراد بوده باشد[3] و تنها چيزي كه مي‌تواند حقوق اجتماعي و مدني انسان را به نحو احسن تأمين كند «دين» است؛ زيرا دين بهترين و عالي‌ترين روشي است كه مي‌تواند اجتماع بشر را منظم ساخته و بيش از روش ديگر، مردم را به رعايت قوانين اجتماعي وا دارد، آسايش، سعادت، و شرافت را براي بشر به ارمغان مي‌آورد. اينها همه، با صرف نظر از فوايد بي‌شماري است كه دين، به انسان و جامعه انساني هديه مي‌كند «دين» روح ايمان، صداقت، اعتدال، سلامت و درستي را در بشر ايجاد مي‌كند. «دين» قلب آدمي را از تمام نيت‌هاي سؤ و قصدهاي فاسد، پاك، مي‌سازد كه ديگر دست، چشم و زبانش مردم را آزار نمي‌دهد. «دين» در مورد حفظ جان و مال و ناموس (و بالاخره تمام حقوق و شئون اجتماعي) جامعه تدابير بسيار دقيقي را انديشيده است. كوتاه سخن اينكه: انسان نمي‌تواند بدون تكيه به دين، به حيات انساني خود ادامه دهد.[4]
منابع جهت اطاع بيشتر:
1. گفتار شيعه در اصول و فروغ، شمس الدين نجفي، چاپ هفتم، از ص 41،57.
2. راه خداشناسي و شناخت صفات او، جعفر سبحاني، انتشارات مكتب اسلام، چاپ اول زمستان 75، چاپخانه سپيد قم، از 50،95.
[1] . جعفر سبحاني، راه خداشناسي و شناخت صفات او، قم، انتشارات مكتب اسلام، چاپ اول زمستان 1375، چاپخانه سپهر، 53،58.
[2] . شمس الدين نجفي، شيعه در اصول فروع، چاپ هفتم، ص 42،43.
[3] . شهيد مطهري، مجموعه آثار، انتشارات صدرا، ج2، ص52،717.
[4] . اكبر اسدي علي‌زاده، در ساحل انديشه، مدارس تعليماتي و تحقيقاتي امام صادق ـ عليه‌السّلام ـ چاپ اول 1380، چاپخانه اعتماد قم، ص 97ـ 93
 

مدیر تالار مهدویت

 مدیر تالار فلسفه و کلام

id l4i: hoosianp_rasekhoon

mail yahoo:  hoosianp@yahoo.com

ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل 
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب

  

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها