پاسخ به:پرسش و پاسخ در قلمرو ادیان
یک شنبه 24 بهمن 1389 9:11 PM
پرسش :
چرا مذهب شيعه با وجود حقانيتش در اين زمان در بين مسلمين فراگير و همگاني نشده با وجود وسايل ارتباط جمعي فراوان؟ و هر شخص سليم و منطقي كافي است كه استدلالات اين مذهب را بشنود تا به آن ايمان بياورد؟
پاسخ :
اگر به خاطر كم كاري شيعيان است چرا ما بايد اينقدر كم كار باشيم؟
مقدمه: در ابتداي سخن و قبل از اينكه عوامل قلّت شيعيان را ذكر بكنيم لازم است نكته اي را يادآور شويم. بايد دقت كنيم كه اكثريت در هيچ جا دليل بر حقانيت آنان نيست اكنون مسلمانان تقريباً يك پنجم غير مسلمانان هستند و شيعيان در ميان مسلمانان عدة كمي هستند. كه اين مطلب دليل باطل بودن آنان نيست كه در قرآن كريم آيات زيادي بيان شده كه اكثريت را دليل بر حقانيت نمي داند در قرآن آمده است: بيشتر آنها (كه قبل شما بودند) مشرك بودند[1] يا مي فرمايد: بيشتر آنهايي كه مدعي ايمان به خدا هستند مشركند[2] و.. پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ در حديثي مي فرمايد: ... به تحقيق كه امت من به هفتاد و سه فرقه تقسيم مي شوند كه فقط يك فرقه از اينان رستگارند و بقيه در دوزخ اند.[3] بعد از ذكر اين مقدمه برخي از عواملي كه باعث شد، شيعيان در زمانهاي گذشته و در اين زمان كم باشند، را بر مي شمريم.
الف) تأثيرپذيري مردم از حكومتها
روشن است كه در طول تاريخ مردمان هر عصر نسبت به حكومت هاي خود حالت انفعالي و اثرپذيري داشته اند و به جز عدة اندكي، غالب مردم به خاطر مصالحي خود را مجبور مي ديدند كه طبق سياسي ها و برنامه هاي حكومت عمل كنند. حكومت هاي به ظاهر ديني هم از اين قاعده مستثني نبودند و چون خود را طلايه دار دين قلمداد مي كردند با تبليغ ها و تهديدها مردم را به دين و مذهب مورد پسند خود سوق مي دادند حضرت علي ـ عليه السّلام ـ مي فرمايد: الناس بأمرائهم اشبه منهم بآبائهم[4] مردمان از حاكمان خود تأثيرپذيرترند تا از آبا و اجدا خود.
نمونه هاي بسياري در طول تاريخ شاهد بر اين مدعاست از جمله اينكه در نيمة دوم قرن پنجم، با به قدرت رسيدن سلجوقيان، مذهب تسنن و اشغري رونق يافت و علتش اين بود كه نظام الملك وزير سلجوقي پيرو مذهب اشعري بود.[5] با توجه به اين مطلب روشن مي شود كه با روي كار آمدن خلفاي سه گانه كه حدود 25 سال به طول انجاميد و پس از آن بني اميه و بني عباس پست هاي كليدي و تبليغاتي كه به دست آنان افتاد از آن به نوع خود استفاده مي بردند و اصلاً مبناي حكومت امويان بر محو شيعه و كارزار با اميرالمؤمنين و فرزندانش و قتل آنها بود و كار را به جايي رساندند كه بر منابر مسلمين او را نفرين و لعن مي كردند و مردم را با زور بر اين امر وا مي داشتند.[6]
ب) سرپوش گذاشتن بر واقعيات و تبليغ تشيّع محرّف
از جمله عوامل مهمي كه مخصوصاً در اين زمان باعث شده كه مسلمانان نسبت به شيعه بدبين بشوند اين است كه تشيع را به صورت تحريف شده و دروغين در بين مسلمانان تبليغ مي كنند و عقايد نادرستي را به اين مذهب نسبت مي دهند. يكي از علماي اهل سنت كه بعد از تحقيق فراوان به مذهب شيعه مشرف شد مي گويد: شيعه نزد ما از يهود و نصاري هم بدترند زيرا يهود و نصاري خدا را مي پرستند و به موسي و عيسي عقيده دارند ولي آنچه ما از شيعيان مي دانيم اين است كه علي ـ عليه السّلام ـ را عبادت مي كنند و او را تقديس و تنزيه مي كنند و معتقدند كه جبرئيل به امانت الهي خيانت كرد و به جاي فرود آمدن بر علي ـ عليه السّلام ـ بر محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرود آمد. و اينان براي خاك و مهر سجده مي كنند و...[7] خوانندة محترم وقتي كه در اين زمان و با كمك وسايل ارتباطي آنان تشيع را تحريف شده تبليغ مي كنند چه انتظاري است كه مردمان آنها به اين مذهب گرايش پيدا كنند؟[8]
در زمان هاي گذشته اين مسئله به صورتي روشن اتفاق افتاد. بعد از وفات پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ خلفايي كه بدون مشروعيت الهي بر مسند خلافت تكيه زده بودند مي ديدند كه انتشار فضايل اهل بيت ـ عليه السّلام ـ با خلافت آنان سازگاري ندارد از اين رو تلاش كردند تا نور آنان را خاموش كنند و از راه هايي استفاده مي كردند از جملة اين راهها:
1. منع از كتابت حديث: اين كار از زمان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ شروع شد چنان چه عبدالله بن عمرو يكي از صحابه پيامبر مي گويد: هر كلامي كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ مي شنيديم آن را مي نوشتيم ولي گروهي از قريش مرا از اين كار منع كردند[9] اين كار بعد از وفات رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ شدت يافت به طوري كه كسي جرأت كتابت حديث را نداشت و حتي در تاريخ نقل شده كه عمر دستور داد احاديث نبوي را جمع كرده و آتش زدند.![10]
2. جعل احاديث: يكي از راه هايي كه بعضي از خلفا و حكام براي تضعيف اهل بيت ـ عليه السّلام ـ و شيعه انجام مي دادند جعل احاديث دروغين بود تا بدين وسيله مقام خويش را بالا و مقام اهل بيت ـ عليه السّلام ـ را پائين بياورند. مثلاً ابو هريره كه حدود 5374 روايت جعل كرده در حديثي مي گويد: خداوند در فرستادن وحي به سه نفر اعتماد مي كند، من و جبرئيل و معاويه!!![11]
د) تعصب نسبت به عقايد گذشتگان و عدم تحقيق كامل
از نظر اجتماعي، افراد يك اجتماع به دين، مذهب و رسوم اجتماعي گذشتگان و آباء و اجداد خود تمايل بيشتري دارند هر جامعه راهي را مي رود كه گذشتگان خود ملي كرده اند و در قرآن كريم هم به اين مطلب اشاره شده است. وقتي پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ مشركين را به دين اسلام دعوت مي كرد در پاسخ مي گفتند بل نتبع ما وجد نا عليه آباء نا[12]؛ يعني ما از چيزي تبعيت مي كنيم كه آباد و اجدادمان عقيده داشتند. حال مي گوئيم كه وقتي نسل هاي اولية مسلمانان به مذهب اهل سنت سوق داده شدند. طبيعي است كه فرزندان و نسل هاي بعد از آنان هم از آنها پيروي كنند. و غالب افراد جوامع در دين و مذهب خود تحقيق نمي كنند و يا اصلاً حال و حوصله اين كار را ندارند تا بيايد و به كمك اين وسايل ارتباطي مدرن درباره مذاهب گوناگون تحقيق كنند. مثلاً در كشور خودمان عدّة زيادي از اهل سنت زندگي مي كنند ولي مي بينيم با اينكه در مهد تشيّع زندگي مي كنند اما شيعه نمي شوند اين به خاطر آن است كه اكثر مردم در عقيده و مذهب خود اهل تحقيق نيستند. البته بر شما مخفي نماند كه افراد زيادي از اهل سنّت كه بدون غرض درباره شيعه تحقيق كرده اند به نتيجة خوبي رسيده اند و شيعه شده اند مثلاً دكتر كيجاني و همراهانش[13] و ... در پايان گفتار بايد به اين نكته اشاره كنم كه تا حدودي هم شيعيان دربارة تبليغ تشيع كم كاري داشته اند و آن طور كه بايد و شايد به تبليغ اين مذهب حقّه همت نگهداشته اند. البته اكنون و در اين زمان وضع كمي بهتر شده و به بركت انقلاب اسلامي اين مذهب گسترش بيشتري در دنيا و حتي جهان غرب داشته است و سالانه چندين نفر به مذهب تشيع تشرّف پيدا مي كنند. وعدة زيادي به اين مذهب علاقمند مي شوند[14].
براي مطالعه بيشتر اين بحث پيشنهاد مي كنيم كه كتاب ... آنگاه هدايت شدم از دكتر محمد كيجاني تونسي را مطالعه بفرمائيد.
منابع ديگر جهت مطالعة بيشتر:
1. معارف قرآن، ص 62، محمد تقي مصباح يزدي، چاپ سوم، ناشر، موسسه امام خميني.
2. فرهنگ عقايد و مذاهب اسلامي، ج 3 و 4، جعفر سبحاني، چاپ اول، انتشارات توحيد.
حديث: حضرت علي ـ عليه السّلام ـ فرمودند: با ابله و فقيه مجادله نكن چون فقيه تو را از خيرش محروم مي كند و ابله تو را با بدي اش محزون مي سازد. (دستور معالم الحكم، ص 75)
[1] . سورة روم، آيه 42.
[2] . سورة يوسف، آيه 106.
[3] . آنگاه هدايت شدم، ص 100، دكتر محمد تيجاني تونسي، ترجمه سيد محمد جواد مهري، چاپ 22، بنياد معارف اسلامي، 1377.
[4] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، ج 75، ص 46، بيروت مؤسسه ولا: داراحياء التراث عربي.
[5] . علي رباني گلپايگاني، فرق و مذاهب كلامي، ص 196، مركز جهاني علوم اسلامي، قم.
[6] . آنگاه هدايت شدم، ص 88.
[7] . منبع پيشين، ص 77 و 90.
[8] . آئين وهابيت، ص 10، جعفر سبحاني، چاپ چهارم، مشعر. ويرايش دوم.
[9] . آنگاه هدايت شدم، ص 80.
[10] . مسند احمد، ج 11، ص 58، تحقيق شعيب الارنؤوط، موسسه الرساله، بيروت.
[11] . طبقات الكبري، ج 5، ص 188، چاپ بيروت، دار صادر.
[12] . تاريخ ابن عساكر، تحقيق علي شيري، ج 59، ص 74، بيروت، دارالفكر.
[13] . سوره لقمان، آيه 21.
[14] . آنگاه هدايت شدم، ص 296.
مدیر تالار مهدویت
مدیر تالار فلسفه و کلام
id l4i: hoosianp_rasekhoon
mail yahoo: hoosianp@yahoo.com
ان الوصول الی الله سفر لا یدرک الی بامتطاء الیل
رسیدن به لقاء پروردگار میسور نیست مگر با درک نشاهه شب