0

علائم دعوت شیطان

 
sifalaw
sifalaw
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : خرداد 1388 
تعداد پست ها : 1637
محل سکونت : اصفهان

علائم دعوت شیطان
چهارشنبه 11 آذر 1388  9:09 AM


علائم دعوت شیطان

 

 بقره/268:
الشيطان يعدكم الفقر و يامركم بالفحشاء.
شيطان شما را از فقر مى ‏ترساند و به كار ناشايسته فرمان مى ‏دهد.

هنگامى كه مى‏ خواهد انسان را از انفاق فى سبيل الله بازدارد ، مى‏ گويد:خرج نكن ، خودت فقير مى ‏شوى! يا براى آنكه آدم ها را از جهاد باز دارد،آنان را مى ‏ترساند.

آل عمران/175:
انما ذلكم الشيطان يخوف اولياءه فلا تخافوهم و خافون ان كنتم مؤمنين.
همانا اين شيطان است كه پيروان خود را مى ‏ترساند ، شما از آنان نهراسيد و اگر مؤمن هستيد از من بترسيد.

از علائم و قرائن وسوسه های شيطانى ، يكى امر به فحشاء است ، هر گاه آدمى احساس كرد كه تمايل به فحشاء دارد بداند كه وسوسه‏ اى از شيطان است.

نور/20:
و من يتبع خطوات الشيطان فانه يامر بالفحشاء و المنكر.
كسى كه از گامهاى شيطان پيروى مى ‏كند، (بدان) كه او به كار ناشايسته و ناپسند فرمان مى ‏دهد.

انعام/68:
و اما ينسينك الشيطان فلا تقعد بعد الذكرى مع القوم الظالمين.
و چون شيطان تو را به فراموشى اندازد (از ياد خدا) ، پس از ياد آوردن (اين مطلب يا خدا) ديگر با گروه ستمكاران منشين.

در جزء نخستين همين آيه آمده است:

انعام/68:
و اذا رايت الذين يخوضون فى اياتنا فاعرض عنهم حتى يخوضوا فى حديث غيره.
اگر ديدى كسانى در آيات ما فرو رفته ‏اند (آن را به استهزاء گرفته ‏اند) ، از آنان رو بگردان تا هنگامى كه گفتگو را تغيير دهند و مطلب ديگرى بگويند.

خطاب خداوند به پيامبر بزرگوار و ارجمند اسلام است البته از باب‏ «به در مى ‏گويند كه ديوار بشنود» : «اياك اعنى و اسمعى يا جار (1) » با كسانى كه آيات خدا را به استهزاء مى ‏گيرند منشين.

همان مضمون آيه ديگر است كه مى ‏فرمايد :

نساء/140:
...ان اذا سمعتم ايات الله يكفر بها و يستهزا بها فلا تقعدوا معهم...
اينكه ميفرمايد: هنگامى كه شنيديد كه (اهل مجلسى) به آيات خدا كفر مى ‏ورزند يا آنها را مسخره مى ‏كنند،با آنان منشينيد ، و بعد مى ‏افزايد:
ان الله جامع الكافرين‏و المنافقين فى جهنم جميعا
اشاره به اين واقعيت است كه نشستن در چنين مجالس،كم‏ كم ايمان را از بين مى ‏برد و آدمى را به نفاق و كفر مى ‏افكند.

ما به خاطر داريم كه بسيارى از مسلمانان ، بر اثر معاشرت با ماركسيست‏ ها، كارشان به جايى كشيد كه منافق و كافر شدند. اينها در اصل و ذاتا مخالف اسلام نبودند، كم‏ كم كشيده شدند به سويى كه به اينجا ختم مى ‏شد.اگر كسى هم بخواهد به عنوان بحث و مجادله با ماركسيست ‏ها ، با آنان معاشرت كند بايد نخست ظرفيت‏ خود را بسنجد ، حتى در مسابقه‏ كشتى نيز «وزن كشى‏» به دقت انجام مى ‏گيرد و دو هموزن كشتى مى ‏گيرند. و اما آيه‏ مشهور:

زمر
/18:

الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه .
اولا: منظور از قول در اين آيه ، «القول‏» قرآن است ، ثانيا بايد بتواند (2)  «احسن‏» راتشخيص دهد ، پس هر كس حق ندارد با هر كس بنشيند و در هر بحثى شركت كند ، اگر معلوماتش كم است ‏يا قدرت تشخيص ندارد و يا ضعف اراده و شخصيت دارد ،حق شركت در هر بحثى را ندارد.

از ديگر نشانه‏ هاى تبعيت از شيطان، «تبذير» است:

اسراء/27:

ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين.
اهل تبذير و اسراف برادران شيطانند.

پى ‏نوشت:
1- رويم به توست اما همسايه! تو بشنو.

2- اين مساله ‏«ضعيف الاراده بودن‏» و كم شخصيتى و «داشتن عقده حقارت‏» ، خصوصا در اين زمينه بسيار مهم است.
غالبا اينگونه افراد تحت تاثيرهاى جنبى قرار مى ‏گيرند، خاصه اگر «حريف ‏ها» رند و «وارد» و روانشناس هم باشند كه اغلب هستند!

بى ‏مناسبت نيست ‏براى تقريب ذهن در اينجا حكايتى نقل شود اگر چه موضوعا با آنچه گفتيم در يك زمينه نيست،اما براى نشان دادن ‏«ضعف‏» ها مفيد است.

مرحوم آية الله بروجردى اعلى الله مقامه،كسى را به يكى از كشورهاى غربى براى امر تبليغ گسيل داشتند،اين شخص كه در لباس روحانيت‏ بود ، از همان نخست از معظم له خواسته بود كه اجازه دهند تا مدتى با لباس معمولى(غير روحانى) در آن كشور تبليغ كند و وقتى به اصطلاح ‏«جا افتاد» آن وقت لباس روحانيت ‏خود را آشكار نمايد.
ايشان در پاسخ وى فرمودند:من تو را فرستادم كه آنان را به شكل خود درآورى ، تو مى ‏خواهى از همان نخست‏ خودت به شكل آنها درآيى؟
آرى، اگر مسلمان ، مؤمنى باشد به تعبير قرآن: صف/4: ان الله يحب الذين يقاتلون فى سبيله صفا كانهم بنيان مرصوص .
مثل پايه‏ هاى مستحكم از سرب ريخته ، به اصطلاح امروز «بتون آرمه‏» ،باكى نيست ، با هر كس مى‏ خواهد بحث كند،البته باز بشرط آن كه علاوه بر اين آمادگى روحى،از جهت علمى نيز آمادگى داشته باشد،همراه با طلاقت لسان و قدرت بيان.
در صدر اسلام نمونه ‏هاى عالى اين گونه افراد ، طرماح بن عدى فرستاده حضرت امام على بن ابيطالب عليه السلام نزد معاويه و نيز هشام بن حكم شاگرد بزرگ رئيس مذهب حقه جعفرى اثنا عشرى حضرت ابو عبد الله جعفر بن محمد الصادق عليه السلام است.
توصيه مى ‏كنيم زندگينامه اين دو شخصيت ‏بزرگ را مسلمانان بويژه جوانان مسلمان بخوانند
 

راز ماندگاری در گمنامی است

 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها