پاسخ به:خاطراتی از زندگی شهید بهشتی
پنج شنبه 21 بهمن 1389 3:46 PM
عنوان : نظم را از نماز آموخته ام
راوي :خانواده شهدا
منبع :سيره شهيد دكتر بهشتي
قبل از سال 1352 كه در دوره دبيرستان تحصيل مي كردم دچار يك بحران فكري شدم كه نياز به مشورت جدي داشتم . دوستان به من گفتند با آقاي بهشتي مشورت كن . از كاشان تماس گرفتم و مسئله را مطرح كردم . به من گفتند اجازه بدهيد دفترم رانگاه كنم . نگاه كردند و گفتند دو ماه ديگر وقت دارم . من هم ناراحت شدم و تلفن راقطع كردم كه چطور در وقتي كه من نياز فوري به مشورت دارم يك روحاني وقت ملاقات با مرا به دو ماه بعد وعده مي دهد. دوست من پرسيد چي شد؟ گفتم من الا´ن گرفتار هستم ولي ايشان براي دو ماه ديگر به من وقت داده است . گفت يك بارديگر تماس بگير و بگو كار شما فوري است . تماس گرفتم مجدداً گفتند اجازه بدهيددفترم را نگاه كنم . دفترشان را نگاه كردند و گفتند چهارشنبه آينده ده دقيقه به اذان صبح . اين وقت دادن دوباره موجب تعجب من شد. ولي چون مشكل داشتم پذيرفتم . نصف شب از قم به تهران آمده و ده دقيقه مانده به اذان صبح دم در منزل ايشان حاضر شدم . نكته عجيب اين بود كه درست سر ده دقيقه مانده به اذان صبح قبل از اينكه زنگ منزل را بزنم در را باز كردند و با آغوش باز مرا پذيرفتند. صحبت كرديم و با هم نماز خوانديم . در پايان نماز به من گفتند من نظم و انضباط را از نمازآموخته ام . منظور ايشان اين بود كه يكي از آثار نماز وقت شناسي است .
حجت الاسلام والمسلمين جواد بهشتي
کتابخانه الکترونیکی شهید غلامرضا زهره منش
بزرگترین سازنده کتابخانه های جامع موبایل و کامپیوتر در اینترنت