داریوش ارجمند به یاد نیکو خردمند نوشت
شنبه 7 آذر 1388 4:47 AM
صدا و چهرهاش را میشناختم، خوش صدا، خوش بیان و نیک سرشت و دانا. فکر نمیکردم روزی هم بازیاش شوم، در اولین تجربه سینماییاش در فیلم واروژ کریم مسیحی، «پرده آخر» که نخستین پرده بازیاش بود، هیجان زده بود و با صراحت میگفت: نمیدانم، میتوانم یا نه؟ ... باید کمکم کنی. یک بازیگر دیگر نیز در فیلم واروژ حضور داشت که نخستین کار سینماییاش بود؛ ماهایا پطروسیان و جالب اینکه این دو بازیگر زیباترین صحنههای بازی فیلم را خلق کردند و در حالیکه هر دو در تردید توانستن و نتوانستن بودند، بر هیجان و تردیدشان غلبه کردند.
نقش متفاوت و دشوار «ملوک» در فیلمنامه واروژ نیاز به بازیگری با ویژگیهای تازه و غیر کلیشهای داشت، در نخستین جلسه فیلمبرداری که خواهر و برادر با هم مواجه شدند( کامران میرزا و ملوک، داریوش ارجمند و نیکو خردمند) بازی حیرت انگیز ملوک تحسین همه را برانگیخت.
هر چند دیر، ولی ستارهای یگانه با ویژگیهای تازه و نو و صدایی گیرا که به گوینده احتیاج نداشت در سینما متولد شد. بانویی با نام نیکو خردمند، بانویی نیک، بانویی شکوهمند، بانویی مهربان که غریزه بازیگری در نهادش بود و چه دیر به سینما آمد و چه زود از میان ما رفت.
من در سریال هفت سنگ نیز با او همبازی بودم و بانو نقش مادر من را بازی میکرد، لذتی مضاعف از حضور او در این کار داشتم، آخرین کار بانو سریال «قابهای خالی» به کارگردانی مرتضی احمدی هرندی بود که من هم در آن حضور داشتم ولی متاسفانه با بانو مواجهه و بازی نداشتم. اما افتخاری که با حضورش به مجموعه قابهای خالی بخشید، فراموش نشدنی است. نقشی که در ذات لحظاتش با زندگی و جسم دردمندش نزدیکی حیرت انگیزی داشت و با او هم عاقبت بود.
افسوس و صد افسوس که جای خالی این بزرگان خالی میماند...
برای روح بلند بانوی سینما و تلویزیون نیکو خردمند از خداوند متعال علو درجات و آرامش ابدی آرزو دارم.