پاسخ به:چند تا جوک کوچولو
پنج شنبه 5 فروردین 1389 3:13 PM
|
|
جوجه عصبانی
یه جوجه با مامانش دعواش می شه .میره توحیاط میگه : پیشی پیشی بیا منو بخور!
|
اسيد سولفوريك!
معلم از حسن سئوالی پرسيد كه جواب آن اسيد سولفوريك مي شد اما حسن هر چه فكر كرد نتوانست جواب دهد. معلم گفت: حسن چرا مطالعه نكردي؟ حسن گفت: آقا جوابش نوك زبونمه! معلم گفت: زود باش برو آب دهانت را خالي كن تا زبانت سوراخ نشده!
|
دوپينگ
مرد ساده لوحي كه قصد داشت در مسابقه دو و ميداني شركت كند، دوپينگ كرد و داخل مسابقه شد. دوستش كه مشاهده كرد او خيلي آهسته مي دود و نفر آخر است به او گفت: آهاي رفيق چرا اينقدر آرام مي دوي؟ مرد ساده لوح گفت: آخر دوپينگ كرده ام، مي خواهم متوجه نشوند وگرنه اخراجم مي كنند.
|
فيل و مورچه در سينما
يك فيل و يك مورچه به سينما رفتند. سينما شلوغ بود و يك صندلي بيشتر خالي نبود و مورچه روي آن نشست. بعد كه ديد فيل ايستاده و غبطه مي خورد به فيل گفت: دوست عزيزم بيا كمي روي زانوهاي من بنشين! ناراحت نباش.
|
رضايت از ماشين
علي: احمدجان از ماشينت راضي هستي؟ احمد: خودم كه نه، اما مكانيك ماشينم خيلي راضي است!!!
|
ميخ ديوار روبرو
مردي ميخي را بر عكس روي ديوار گذاشته بود و با چكش بر تيزي آن مي كوبيد. هر چه تلاش كرد نتوانست ميخ را به ديوار فرو كند. در اين حال دوستش به او گفت: مگر ديوانه شده اي، اين ميخ كه سرش اين طرف است و مربوط به ديوار روبرويي مي شود!
|
|