0

فایز دشتستانی

 
mashhadizadeh
mashhadizadeh
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اردیبهشت 1388 
تعداد پست ها : 25019
محل سکونت : بوشهر

فایز دشتستانی
جمعه 15 بهمن 1389  9:38 AM

فایز دشتستانی

چند بیت از اشعار فایز

چند بیت از اشعار فایز دشتستانی را به در خواست دوستان در وبلاگ می گذارم

 خبر آمد‌ که دشتستان بهاره
زمین از خون فایز لاله زاره
خبر بر دلبر زارش رسانید
که فایز یک تن و دشمن هزاره
 

عصا در دست و کشکولم حمایل
بگردم کو به کو مانند سائل
بگردم تا بجویم یار فایز
غریبان کی برند باری به منزل
 

وفای بی وفایون کرده پیرم
برم یار وفاداری بگیرم
اگر یار وفاداری نجویم
سر قبر وفاداران بمیرم
 

بگو تا دلبر حورم بیایدسفید ونازک وبورم بیایددمی که میرود تابوت فایزبگو تا برلب گورم بیاید پری پیکر بت عیسی پرستمبه یک نظاره دل بردی زدستمپری برگرد وبا من آشنا شوکه من دین مسلمانی شکستم

در پایین شعر آورده شده که اغلب در شروه خوانی استفاده می شود:

 ز دوریت سوخت ای دوست جانم
غذایم گشت آب دیدگانم
تو بی ما میتوانی زنده مانی
ولی من بی تو مشکل زنده مانم

کسی که با کسی دل داد و دل بست
به آسانی نخواهد که کشد دست
همه گویند که راه دل ببندیم
سر راه محبت کی توان بست

چه بد کردم به چشم تو شدم خار *
به تو کردم محبت های بسیار
غلامی که خیانت کار باشد
نمیدند حکم اعدامش به یکبار

کبوتر بچه بودم مادرم مرد
مرا دادن به دایه، دایه هم مرد
مرا با شیر گاو هم پروریدن
به اقبال بدم گوساله هم مرد

دو چشمانی که داری پیش کس نیست
شدم بو پیش زلفت بوش خوش نیست
شنیدستم تو پیغام غلامی
غلامی مثل معوا در حبش نیست

نظر را بر خط و خال تو دارم
کجا با دیگران گیرت قرارم
قسم خوردم که تا مادام عمرم
به کوی دیگری نفتد گذارم

    حمید.bmp

 

 

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها