ليست شهداي دفاع مقدس (ت)

سال 1347 در روستاي " بنک " در ميان خانواده‌اي مذهبي و متديّن پا به عرصه‌ي هستي گذاشتي. نامت شد "‌محمد ". هر چند که اسم مستعارت محمود بود و گاهي با آن صدا زده مي‌شدي.
تلاش مي‌کردي و درس مي‌خواندي. دوران ابتدايي را با موفقيت پشت‌سر گذاشتي و براي گذراندن دوره‌ي راهنمايي وارد مدرسه‌ي شهيد بهشتي شدي و تا کلاس سوم درس خواندي. دوست داشتي ارتباطت را با ديگران حفظ کني. صله‌ي رحم برايت از مهم‌ترين نکات زندگي بود. روحيه‌ي سرکش و معترض‌ات در برابر جامعه‌ي پر مکر و حيله‌ي آن دوران برايم هميشه مايه‌ي شگفتي بود. از تجاوز به حقوق ديگران بيزار بودي و دلت نمي‌خواست حق کسي پايمال شود. اوقات فراغتت، بهترين زمان براي ماهي‌گيري و کارگري بود تا گوشه‌اي از هزينه‌هاي خانه را بر عهده بگيري.
اوايل انقلاب که فرياد اعتراض مردم عليه رژيم شاهنشاهي، همه‌ي کشور را گرفته بود، بلند فرياد مي‌زدي و شعار مي‌دادي: « برادر ارتشي، چرا برادر کشي؟ » که دستگيرت کردند؛ نمي‌دانم چه‌قدر طول کشيد، اما تو مقاوم‌تر شدي تا محکم‌تر ايستادگي کني. چهار بار اعزام به جبهه براي تو حلاوت و شيريني طعم عشق را داشت. عمليات بيت‌المقدس با رمز " علي‌بن‌ابي‌طالب " شروع شده بود. تو و ديگر هم‌رزمانت مي‌جنگيديد و دليرانه مقاومت مي‌کرديد.
برايت شکست معنا نداشت و مرگ هيچ نقشي در برابر تو نمي‌توانست بازي کند. 24/3/1361 بعد از عمليات بيت‌المقدس، خاک مقدس شلمچه و محمد 14 ساله‌ي من؛‌ همه‌ي نشاني‌ها درست بود، اما ... اما تو نيامدي؛ تو 10 سال در پاک‌ترين جاي دنيا ماندي و دلت نمي‌آمد آن‌جا را ترک کني و ما چه‌قدر چشم‌انتظار بوديم.
10 سال صبوري کرديم و چشم‌هايمان به راه جاده‌هاي اميد دوختيم تا تو بيايي، اما آمدنت 10 سال تمام طول کشيد؛ چه ديده بودي از آن خاک پاک، از آن شلمچه‌ي خونين، از آن دشت لاله‌ها که دلت نمي‌آمد ترکش کني.
نمي‌دانم برايت خاک گلزار شهداي بنک با شلمچه چه‌قدر فرق دارد اما براي گلزار شهداي بنک و جود تو خيلي مهم است و با گرماي وجودت خاک سردش را گرما بخشيده است.

منبع:كتاب همنشينان آفتاب صفحه 15