چند اصطلاح انگلیسی
دوشنبه 2 آذر 1388 12:46 PM
برو پي کارت
تو نمي تواني با حرف اين مساله را حل کني
او بيش از حد خوش خوراک است
او مدام در مورد مشکلش صحبت مي کرد
او هميشه از دوستانش حمايت مي کند
او ان را با عصبانيت روي ميز کوبيد
انتظار آنچه را که اتفاق افتاد نداشتم
سرش را از تنش جدا کنيد
متاسفم، علاقه اي به او ندارم
او آماده رفتن به کار است
تصميم گرفتم دستي به خانه بکشم
آن کار به شکست انجاميد
او ماشينش را درب و داغان کرده است