پاسخ به:نام پرچمداران مکتب سرخ روح ا... که در اقصي نقاط دنيا به ترويج اسلام پرداختند
پنج شنبه 14 بهمن 1389 12:17 PM
شهيد حامد مقدوري
|
تاريخ تولد :1340
|
نام پدر :عباس
|
تاریخ شهادت :
|
محل تولد :خراسان /بيرجند /-
|
طول مدت حیات :-
|
محل شهادت :بعلبك _ لبنان
|
|
مزار شهید :گلزار شهداي بيرجند |
حامد (فريدون ) مقدوري فرزند عباس در سال 1340 در بيرجند چشم به جهان گشود. تحصيلات ابتدايي و راهنمايي را با کسب رتبهي ممتاز مدرسه به پايان رساند. سپس براي ادامهي تحصيل به زاهدان رفت و در سال 1359 به اخذ ديپلم هنرستان نايل آمد. پس از آن به قصد حفظ و صيانت انقلاب به عضويت سپاه پاسداران سيستان و بلوچستان درآمد. او در تمام مدت تحصيل از مطالعه و فراگيري اطلاعات اجتماعي، سياسي و مذهبي بهره ميبرد. در جلسات بحث و سخنراني حاضر ميشد و در شناساييي جريانهاي ضدانقلاب و تقويت خط امام کوشش ميکرد.
با توجه به بينش سياسي عقيدتي و کارآيي در امور تبليغي، عازم شهرستان خاش شد. وي عاشقانه همراه ديگر برادران در گشتها و مأموريتها شرکت ميکرد. پس از سه ماه خدمت صادقانه در خاش به روابط عمومي سپاه زاهدان منتقل شد و با هوش و ذکاوت خاصي که داشت به عنوان مربي کلاسهاي سياسي عقيدتي انتخاب شد و در مدارس و ادارات نيز جهت بحثهاي عقيدتي سياسي دعوت ميشد. او ميگفت: « انسان بايد در سه زمينه هميشه فعال باشد: 1- ارتباط با خدا. 2- ارتباط با مردم. 3- ارتباط با اقوام و دوستان.» همواره تلاش ميکرد در زندگي و عبادات منظم باشد و دستوارت و رسالهي حضرت امام را در زندگي به اجرا درآورد. وي هرگز از شهدا و خانوادهي آنها غافل نميشد. در شهادت ياران چنان مي گريست که گويي عزيزترين فردش را از دست داده است. با وجود مشغلهي زياد همواره به نقاط مختلف استان سفر ميکرد اما هرگز از ياد جبهه غافل نميشد. از مسئولان ميخواست که او را به جبهه بفرستند و ميگفت:« واي بر روزي که ما از جبهه بترسيم. » در امور مهم با روحانيت متعهّد مشورت ميکرد و کمتر ديده ميشد بدون مشورت تصميم بگيرد. از آنجا که دانشآموزان را آيندهسازان انقلاب ميدانست، با دانشآموزان عضو اتحاديههاي انجمن اسلامي همکاري نزديک داشت.
پس از يک سال تلاش در روابط عمومي سپاه زاهدان با توجه به علاقهي زياد به شرکت در جبهه در تاريخ بيست و پنجم شهريورماه سال 1361 عازم منطقه شد. پس از ورود به جبهه با توجه به سوابق درخشانش به عنوان معاون ستاد لشکر ثارالله کار خويش را آغاز کرد. در اين مدت همواره سعي مينمود در خطوط اول جبهه حضور داشته باشد؛لذا در فعاليتهاي نظامي از قبيل شناسايي، ضربههاي چريکي به دشمن، پيشقدم بود و خود را براي حوادث خطرناک آماده ميکرد. حامد زاهد شب و شير روز بود و در گرماگرم جنگ هم از انجام مستحبات غافل نميشد. پس از چهار ماه حضور مداوم در جبهه با توجه به پايان مأموريتش، به زاهدان برگشت سپس عازم زابل شد و در قسمت آموزش بسيج سپاه زابل به فعاليت پرداخت. بيشتر روزها را روزه ميگرفت و اوقات فراغت را به دعا و نيايش ميگذراند.
او اين سخن امام را هميشه مدّ نظر داشت که « ما انقلابمان را به تمام جهان صادر ميکنيم. » و براي لبيک به امام به جبههي مجاهدين افغان رفت تا شيوهي مبارزه با روسيّه را فرا گيرد. همکاري با نهضتهاي آزاديبخش جهان را وظيفهي خود ميدانست و همين تفکر بود که باعث شد با اصرار در پي رفتن به لبنان باشد و سرانجام راهي آن ديار گشت. حامد از ابتداي ورود به لبنان تلاش کرد تا جوانان منطقه را به وظيفهي الهي و مسئوليت خطيرشان آگاه کند. ابتدا در پايگاه شهر نبي شيث لبنان به عنوان مسئول آموزش مشغول به کار شد و تجربيات انقلاب اسلامي را به جوانان لبنان منتقل کرد. در اين مدت چنان تلاش نمود که مسئوليت مقرّ شهر بني شيث را عهدهدار شد و در اين مسئوليت نيز همهي مردم شهر شاهد تلاش شبانهروزي او بودند.
سرانجام وقتي غاصبان قدس در روز ميلاد حضرت رسول (ص) اقدام به بمباران هوايي شهر بعلبک کردند و عدهي زيادي را به شهادت رساندند؛ اين مرد خستگيناپذير و جوان مجاهد نيز به آرزوي ديرينهاش رسيد. شهادت او آنچنان غوغايي در لبنان و شهر بني شيث برپا کرد که خود مشت محکمي بر دهان جهانخواران شرق و غرب بود. مردم اين شهر که به او علاقهاي خاص داشتند، در خانههاي خود به عزاداري پرداختند.
پيکر مطهر شهيد پس از تشييع باشکوه در لبنان به ايران منتقل شد و پس از اداي احترام به بيرجند انتقال يافت و با شکوه فراوان در گلزار شهداي اين شهر به خاک سپرده شد.
منبع:كتاب فرهنگنامه شهداي شهرستاي بيرجند جلد1 - صفحه: 704
|