0

نام پرچمداران مکتب سرخ روح ا... که در اقصي نقاط دنيا به ترويج اسلام پرداختند

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:نام پرچمداران مکتب سرخ روح ا... که در اقصي نقاط دنيا به ترويج اسلام پرداختند
پنج شنبه 14 بهمن 1389  11:52 AM

 شهيد صديقه احمدزاده                        


 

تاريخ تولد :/1304/

نام پدر :باباخان

تاریخ شهادت : 25/5/1366

محل تولد :مازندران /بابل /سياه كلا محله شرقي

طول مدت حیات :62

محل شهادت :مكه

  مزار شهید :گلزار شهداي سياه كلا محله شرقي_ بابل

"صديقه احمدزاده" در سال 1304 در روستاي سياه کلا محله شرقي از توابع شهرستان بابل ديده به جهان گشود. وي در يک خانواده‌ي کشاورز که پايبند به عقايد مذهبي بودند، رشد کرد. سنين بالندگي را با محبت خانواده درآميخت و عواطف درونش با ازدواج با همسرش محمد حسن‌زاده شکفت. محمد مردي کارگر و فقير بود و از درآمد کمي بهره داشت؛ اما "صديقه" که در مکتب اسلام پرورانده شده بود، پيشنهاد محمد را براي ازدواج پذيرفت. زندگي مشترک صديقه و محمد در اوج سادگي و صفا و صميميت در سال 1323 آغاز شد که حاصل آن 7 فرزند است.
محمد در عين حالي که به کارهاي سخت مي‌پرداخت، متولي امور مسجد هم بود و صديقه در کارهاي کشاورزي و امور مسجد با عشق و علاقه به همسرش کمک مي‌کرد. صديقه زني خوش‌قلب بود و همه خلق حسنه‌ي او را مي‌ستودند. او با صبوري همه‌ي مشکلات را تحمل مي‌کرد ولي در عين حال سختي‌ها خدشه‌اي به عقايد مذهبي و واجبات او وارد نمي‌کرد. حجاب و خوش‌زباني از صفات بارز او بود. در تظاهرات انقلاب تا واپسين روزها نقش فعالي داشت و عميقاً معتقد به رهبري و ولايت بود و استدلال او بر اين اعتقادش از آن جهت همگان را به تعجب وا مي‌داشت که او سوادي نداشت. در زمان دفاع مقدس هم ياريگر رزمندگان در جبهه‌ها بود.
رفتار او با فرزندان بسيار خوب بود و سعي مي‌کرد که آن‌ها را افرادي معتقد و انقلابي بار بياورد. آرزوي ديرينه‌ي اين دو همسر، ديدار و زيارت خانه‌ي خدا بود. فرزند کوچکشان در اين خصوص مي‌گويد: پدر و مادرم از زماني که براي حج ثبت‌نام کرده بودند، بي‌صبرانه منتظر رفتن بودند.
سال 1366 فرا رسيد؛ پس از سال‌ها انتظار نام اين زوج در ليست سفر درآمد و آن‌ها از خوشحالي سر از پا نمي‌شناختند. روز وداع به صورت زيبا و دلنشيني از همه خداحافظي کرد و براي رفتن بي‌تاب شده بود. روز گرم برائت از مشرکين سال 1366 بود؛ جمعه‌ي آن سال حال و هواي ديگري داشت و گويا فضا،بوي خون مي‌داد. همه در حال انجام فريضه‌ي برائت از مشرکين بودند که ناگهان حمله‌ي صعودي‌ها آغاز شد. همه‌ي حجاج سراسيمه به اين طرف و آن طرف مي‌گريختند. همسرش صديقه را گم کرد؛ س از تظاهرات همه‌ي خانم‌ها به محل استقرار کاروان بازگشتند ولي صديقه برنگشت. همسرش نگران شد همه جا را به دنبال او گشت اما خبري از او نبود. در همين هنگام رييس کاروان اعلام کرد او به شهادت رسيده است. پيکر صديقه با لباس خونين احرام ،که از شدت ضربات جانفرساي عمال سعودي به شهادت رسيده بود، سبکبال بر دست‌هاي مردم تشييع شد و در تاريخ بيست و پنجم مردادماه 1366 در حالي که 62 سال داشت، در مزار شهداي سياه کلا محله شرقي از توابع بابل به خاک سپرده شد.

منبع:مجله عشق و آتش  

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها