0

حسينيه

 
alimoradis
alimoradis
کاربر طلایی2
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 7040
محل سکونت : آذربايجان غربي

حسينيه
چهارشنبه 13 بهمن 1389  3:15 PM

عنوان : حسينيه
نوع اصطلاح :
آداب و رسوم
اهميت دادن به جمع و جماعت و ايجاد و حفظ وحدت و نياز به انس و الفت و هم دلي و خويشي مخصوصاً در كوران مبارزه، در همه حال و همه جا، مكان و موقعيتي مي خواست مثل حسينيه. حسينيه ها هر چقدر به خط مقدم نزديك تر بودند توفير مي كردند. چه از حيث مواد و مصالح و طرز بنا و ساختمان و تأسيسات و چه از نظر برنامه و محتوا و محيط، اما معمولاً محل آنها وسط محوطه بود تا هم به منابع آب و دست شويي و جاده نزديك تر باشد و هم بتوان از آنها محافظت كرد. حسينيه را در زمين مسطح يا كوبيده شده بنا مي كردند؛ البته اگر قرار بود چند گردان مدتي كنار هم باشند؛ غير از اين شرايط، از يك سنگر يا چادر نسبتاً بزرگ تر يا «سوله» در حكم حسينيه استفاده مي كردند. اما در هر نقطه و به هر نحوي بدون استثنا، هميشه محكمترين بنا از حيث مصالح و نحوه ساختمان، بناي حسينيه ها بود، نه سنگر و محل اقامت فرماندهان، درست بر خلاف جبهه دشمن كه نقطه مقابل اين وضع حاكم بود. اين مسئله مثل بسياري مسائل ديگر درخور تأمل است. «حسينيه» را به چند اعتبار حسينيه مي گفتند. يكي به اعتبار نام سالار شهيدان آقا ابي عبدالله(ع)؛ وجه تسميه اين مكان عشق و ارادت و وابستگي رزمندگان به آقا بود. يعني محلي كه به نام آن بزرگوار برپا شده تا حماسه عاشوراي حضرتش را هميشه تازه كند. واقعاً هم خواب و خوراك و حرف و بحث و مجهز شدن براي عمليات و عزاداري و خلاصه آنچه در آنجا زير سقف مي گذشت، با اعتنا به اين نام مقدس رنگ و بوي ديگري داشت. براي بچه هايي كه با نام آقا گام برداشته و قدم خود را با تربت آن شهيد مظلوم عطرآگين كرده بودند، مخصوصاً وقتي اين حسينيه همچون خيمه هاي حسيني در دشت و صحرا برپا مي شد، همه آن غربت و مظلوميت و هجرت و شهادت يك جا تداعي مي شد و بچه ها احساس مي كردند در ركاب آقا و اصحاب ايشان هستند و واقعاً اهل بيت عصمت و طهارت را كنار خود مي ديدند و دشمن را در مقابل. حسينيه در پادگان براي نيروها همه چيز بود؛ هم مسجد و مدرسه بود، هم غذاخوري و خوابگاه (در صورت اضطرار) هم محل سازمان دهي و تعيين گردان و اعزام نيرو به خط، هم محل برگزاري جلسات و كلاس هاي عقيدتي و رزمي و اخلاقي و علمي؛ در آن هم سينه مي زدند و هم مرثيه مي خواندند، هم مولودي؛ هم محراب داشت، هم كتاب خانه؛ مثل حسينيه حاج ابراهيم همت در پادگان دوكوهه انديمشك، با ظرفيت تقريبي هشت هزار نفر. در و ديوار حسينيه، پوشيده بود از كلمات قصار ائمه(ع) و شعار و رجز. شور و نشاط حسينيه هايي كه با ملاط صلوات ساخته شده بودند، بستگي به طراوت و سرزندگي رزمندگان داشت؛ با حضور آنها حسينيه هستي مي گرفت؛ با هر اعزام و آغاز و انجام هر عمليات حسينيه جان مي گرفت و جان مي داد. حسينيه ها بيش از هر مكان و محل و موقعيتي، محرم اسرار و شاهد صادق حضور بچه ها بودند.حسينيه ها تماشاچي همه آن ناله ها و ندبه ها و گريه هاي گرم و جان گداز و دوستي ها و برادري هاي زودپيوند و ديرگسستني بودند. هنوز هم مي توان كنار ستون ها نشست، به ديوارها تكيه داد و آواي شهدا و طنين «هذا مقام العائذ بك من النار» نماز شب خوان ها را شنيد و خلوت و تنهايي هاي سرشار از حضور خدايشان را پاييد. جاي پاي «چوبي» بچه ها را كه آمده بودند با عصا فرق دشمن را به دو نيم كنند شناسايي كرد و ردپايشان را گرفت و رفت و رسيد. حسينيه جايي است كه جگرگوشه هاي اين امت به آنجا رفتند و بعد از خامي، پخته شدند و سوختند.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها