پاسخ به:این بخش حاوی خاطرات پزشکان دلاور ایران اسلامی در خطوط مقدم جبهه است
چهارشنبه 13 بهمن 1389 3:16 PM
صورت
در يكي از عمليات جنوب و در يك بعد از ظهر گرم، كه آتش از زمين و هوا به همراه گلولههاي آتشين ميربايد، مجروحي را آوردند كه شما مجسم كنيد كه يك تركش توپ به صورتش خورده بود كه به اندازه نصف يك كله قند بود.
بدون شك همه شما كله قند را ديدهايد. شما حالا مجسم كنيد، يك كله قند آهني را با لبههاي بسيار بسيار تيز و داغ و اين تركش توپ، نشسته بود توي تمام نيمه سمت چپ صورت اين رزمنده كه تمام صورت و چشم و بيني و دهان و مغز اين مجروح را برده بود.
امدادگران به مجرد رسيدن به او، بلافاصله او را روي برانكارد گذاشته و به پشت خط منتقل كرده بودند و اين كار چنان با سرعت انجام گرفته بود كه وقتي به من رسيد، اين تركش هنوز داغ داغ بود و نميشد به آن دست زد. با لبههاي بسيار تيز. اين تركشها، شكل مهندسي خاصي نداشت و حتي از اين چاقوهاي ليزري كه تازگيها به بازار آمده تيزتر بود و اين تركش با اين وضع، مانده بود توي صورت او. متأسفانه عليرغم سرعت عمل او شهيد شده بود.