0

خاطره اولین اعزام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: خاطره اولین اعزام
چهارشنبه 13 بهمن 1389  3:02 PM

نان تازه

صبح زود از خانه خارج شد، مي‌خواست براي صبحانه نان تازه ببرد.
نان به دست، سوار اتوبوس شد. طرح لبيك بود و به محض شنيدن فرمان اعزام،‌ مثل خيلي‌هاي ديگر به سرعت از خيابان رفت محل اعزام.
خانواده بي‌خبر بودند و تا چند لحظه قبل خودش هم نمي‌دانست اعزام مي‌شود.
سفر‌ه‌ي صبحانه هنوز منتظر نان تازه بود!

منبع: كتاب وقتي سفرآغازشد   -  صفحه: 53

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها