پاسخ به: خاطره اولین اعزام
چهارشنبه 13 بهمن 1389 3:01 PM
نامه به بابا
نامه را داد دست خواهرش.
-اينو عصر كه شد، بده به بابا.
پدر نامه را باز كرد و شروع به خواندن كرد:
« باباي خوبم سلام! اعزاممان نميكردند، ما هم تصميم گرفتيم خودمان برويم. خيلي وقت بود پولهايمان را پسانداز كرده بوديم. حلالم كنيد. پسر كوچك شما»!
منبع: كتاب وقتي سفرآغازشد - صفحه: 99