پاسخ به: خاطره اولین اعزام
چهارشنبه 13 بهمن 1389 2:49 PM
تخمه و آجيل
چفيهاش را از گردن باز كرد و گفت:«بچهها هر چي تخمه و آجيل داريد بريزيد اينجا .... » چفيه پر شده بود از تخمه و آجيل از اول اتوبوس شروع كرد به تقسيم كردن به هركس به اندازهي يك ليوان تخمه رسيد.
منبع: كتاب وقتي سفرآغازشد - صفحه: 45