0

خاطره اولین اعزام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: خاطره اولین اعزام
چهارشنبه 13 بهمن 1389  2:49 PM

تخمه و آجيل

چفيه‌اش را از گردن باز كرد و گفت:«بچه‌ها هر چي تخمه و آجيل داريد بريزيد اين‌جا .... » چفيه پر شده بود از تخمه و آجيل از اول اتوبوس شروع كرد به تقسيم كردن به هركس به اندازه‌ي يك ليوان تخمه رسيد.

منبع: كتاب وقتي سفرآغازشد   -  صفحه: 45

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها