0

خاطره اولین اعزام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به: خاطره اولین اعزام
چهارشنبه 13 بهمن 1389  2:48 PM

پدر و پسر

قرار شد يكي از آن‌ها اعزام شود.
پسر گفت: « شما ديگه پير شديد، بگذاريد من برم. من جوونم و قدرت بيشتري دارم. »
پدر جواب داد: «‌با هم بريم نا نشونت بدم پيرمرد كيه. تو تجربه نداري جوان! دود از كنده بلند مي‌شه. »
سوار اتوبوس شدند هر دو با هم.

منبع: كتاب وقتي سفرآغازشد   -  صفحه: 25

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها