پاسخ به:امدادهای غیبی
چهارشنبه 13 بهمن 1389 1:21 PM
كيسه خواب
بارها شنيده بودم كه در جبهههاي نبرد امداد الهي به وفور ديده شده است اما با يادآوري اين ضربالمثل كه ( شنيدن كي بود مانند ديدن) اين قضيه تا حدي برايم محال بود تا اين كه من اين اتفاق الهي را به عينه در منطقهي شلمچه مشاهده نمودم.
بعد از اين كه لشكر ما به مواضع دشمن دست پيدا كرد، از طرف فرماندهي گردان به ما دستور داده شد تا تثبيت موقعيت يكي دو روز را در منطقه بمانيم و از طرفي چند روز قبل از عمليات هم تا صبح بيدار بوديم؛ تصميم گرفتم بخوابم. لذا كيسهي خوابم را برداشته و زيب آن را تا آخر كشيدم و خوابيدم.
نزديكيهاي صبح سر و صداي عجيبي در اطرافم شنيده شد. خواستم دستهايم را بيرون آورم و زيب كيسهي خواب را باز كنم ديدم كه زيب باز نميشود و هر چه سعي كردم، فايدهاي نداشت و سر و صدا هم هر لحظه بيشتر ميشد كه بعداً فهميدم موقعيت ما تغيير كرده و عزيزان جهادگر ميخواند خاكريز را خراب كنند و جلوتر براي بچهها خاكريز درست كنند.
چيزي نمانده بود تا بولدوزر به نزديكيهاي سنگرم برسد كه منور دشمن تمام جا را روشن كرد. در همين لحظه رزمندهاي به نام ناصر كريميان با صداي بلند فرياد زد كه: دست نگه داريد!
و او به همراه چند نفر ديگر مرا از داخل كيسهي خواب بيرون آوردند. در آنجا به امداد الهي يقين پيدا كردم.
منبع :ماهنامه ستارگان درخشان |