0

خاطرات جوانان در بازديد از مناطق جنگي

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:خاطرات جوانان در بازديد از مناطق جنگي
سه شنبه 12 بهمن 1389  8:03 PM

قرار بي ‌قراران

سال 1371 بود. به عنوان روحاني و راوي كارواني از طلاب خارجي مقيم قم براي زيارت مناطق عملياتي جنوب رفتيم. در جاده‌ي شلمچه جايي بود كه كاروان‌هاي مختلف به هم رسيدند.
من درباره‌ي حال و هواي دوران جنگ و خاطرات شهدا‌ صحبت كردم. جمعيت بي‌تاب شد. حتي جوانان آفريقايي كه معروف است بعضي‌هاشان دير احساساتي مي‌شوند، به سختي متأثر شده بودند و بي‌قراري مي‌كردند.
در همين لحظه چند نفر از برادران با هيجان نزديكم آمدند. يكي پرسيد: «حاج آقا تو را به خدا ديگر بس است. اين‌قدر گريه نكنيد بعضي از افراد دارند مي‌روند توي ميدان مين». چشمم به «محمد ابراهيم سحاسي» جواني از سنگال افتاد. سربازها به زور نگهش داشته بودند. چند نفر را ديدم كه روي زمين افتاده‌اند. عبايم را درآوردم و به طرفشان رفتم. ديگر نتوانستم تحمل كنم، رفتم يك گوشه نشستم و زل زدم به آسمان.

منبع: كتاب خاك وخاطره   -  صفحه: 27

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها