0

خاطرات جوانان در بازديد از مناطق جنگي

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:خاطرات جوانان در بازديد از مناطق جنگي
سه شنبه 12 بهمن 1389  8:01 PM

رؤياي صادقه

كاروان زيارتي خواهران دانش‌آموز يزد موقع بازگشت از مناطق عملياتي جنوب بدون هماهنگي به پادگان آموزشي آباده رفت؛ تا كمي استراحت كنند. با آن‌كه هيچ‌كس از اين تصميم اطلاع نداشت اما هنگام ورود به پادگان متوجه شديم كاركنان آن‌جا آمادگي قبلي داشته‌اند. همه چيز براي پذيرايي آماده بود. حتي پاسدارها وسربازها به استقبال آمدند و پتويي را هم جلوي پاي زائران پهن كرده بودند.
آن‌ها از خواهران دانش‌آموز خواستند تا موقع ورود با كفش از روي پتو رد شوند. مي‌گفتند: «دستور سردار فتوحي است». به نزد سردار رفتيم و با اصرار از ايشان علت را جويا شديم. ايشان به ناچار گفتند: «ديشب توي خواب مهمانان بزرگواري را ديدم كه از زيارت كربلا و از پيش حضرت زهرا (س) آمدند. در خواب از من خواستند قدر قدم آنان را بدانم و به استقبالشان بروم» يكي پرسيد: «سردار اين پتو را ديگر براي چي پهن كرديد؟ آقاي فتوحي سرش را پايين انداخت. صورتش قرمز شده بود، با ناراحتي گفت: «پتو مال خودم است مي‌خواهم از خاك پاك زائران كربلا متبرك شود».

منبع: كتاب خاك وخاطره   -  صفحه: 16

 

 
 
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها